یادداشت سیدحسین موسوی

صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
        اگه منتظر یک داستان حلزونی هستید، منتظر نباشید، 
ولی
کتاب شما رو به داستانی می‌برد که حلزونی نقش اول آن است، 😅🥲

یعنی قشنگ حس کردم که یک درس جانورشناسی به تمام معنا با عنوان حلزون دارم پاس میکنم با یکم چاشنی روزمرگی،
با یک چاشنی کندی و کند رفتن و کند گذشتن،

نویسنده بخاطر بیماری ای که عارضش شده و تحرک رو از او سلب کرده، ساعت ها و ساعت ها به حرکات رفت و برگشتی حلزونی خیره می‌شود که در نزدیک خودش جایش داده،

در این بین چنان سرگرم این موجود کوچک میشه که بیماریش یادش میره و بعله، بیماری هم اونو از یاد میبره و کم کمک به زندگی باز میگردد....

نویسنده در خلال داستان رفته هرچی کتاب راجع به حلزون بوده خونده، بابا ای وووووووول لعنتیییییییییی 🤪🤪

خداییش قسمت جفت‌گیری حلزونا خییییییلی تو ذهنم نشست، تیر عشق به سمت هم پرت میکنن 😂😂😂
      
153

29

(0/1000)

نظرات

یکی از جذاب ترین کتاب هاست 
کلا این مجمعه از نشر نو واقعا جذابن
 دوست دارم یک بار دیگه بخونمش تا حالا این طوری به حلزون نگاه نکرده بودم
1

1

من تو راه و پشت فرمون گوش میدادم بهش، یعنی وجودم سرشار حس طبیعت میشد حین شنیدش 🥲🥲🥲
واقعا قشنگ بود 🥹 

0

mahsa

mahsa

1403/4/19

خیلی کتاب خوبیه من شنیدمش و بهم این حس رو داد که حلزون هم میتونه معنایی برای زندگی باشه 
1

1

اصن جوری این کتاب با روح و روان آدم بازی میکنه که کل یک جنگل با چشم آدم 🥲🥲🥲👀🥹🥹 

2