صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
4
خواندهام
61
خواهم خواند
57
این کتاب غیرداستانی دربارهی زنی است که می کوشد از بیماری ناشناختهای که دارد روح و جسمش را می خورد جان به در ببرد. این کتاب شعر نیست، اما الیزابت تووا بایلی تاریخ طبیعی حلزون را به شیوهای شاعرانه بررسی کرده است. یک روز دوستی هدیهای سرنوشت ساز به او می دهد: گلدانی بنفشه با یک حلزون جنگلی قهوه ای کوچک، تنها حیوان خانگی که او در این شرایط توان نگهداریاش را دارد. کم کم معلوم می شود که میان شیوهی زندگی حلزون و سبک جدید زندگی نویسنده در بیماری شباهت های غیرمنتظرهای وجود دارد: حلزون برخلاف ظاهر آسیب پذیرش موجودی مقاوم است که از پس چالش های چند صد میلیون سالهی حیات در زمین برآمده است و درس های گرانبهایی می توان از آن آموخت، درس هایی که برای آموختن شان باید وقت نامحدود و تمرکزی ابرانسانی داشته باشید تا آهستهترین حرکت ها را ببینید و آهستهترین صداها را بشنوید، حتی صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی را. اصلاً بهتر است یک بیماری مزمن ناشناخته داشته و بستری و زمین گیر باشید!
بریدۀ کتابهای مرتبط به صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
نمایش همهلیستهای مرتبط به صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
نمایش همهپستهای مرتبط به صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
یادداشتهای مرتبط به صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
1401/12/16
11
1402/7/15
2
1403/4/5
1
1403/6/29
20
1403/1/5
3
1403/4/15
خیلی باید جالب و درعین حال کسل کننده باشه که یک حلزون رو به عنوان حیوان خانگی نگهداری کنیم ولی درعین حال میتونه برای یک بیمار تا این حد انگیزه بخش باشه. نکته اول: اینکه در این کتاب اطلاعاتی کلی راجع به زندگی حلزون پیدا می کنید. نکته دوم :اهمیت عیادت از بیمار رو اینجا به وضوح میشد دید که چه تاثیر زیادی روی شخص بیماری که زمینگیر شده و ارتباطش با دنیای بیرون فقط از طریق سرزدن های دوستانش رقم میخوره. نکته سوم و جالب توجه:وجود یک تراریوم از یک اکوسیستم زنده و یا یک موجود زنده تاثیر مثبت هرچند کوچکی روی بیماران داره. به عنوان یک گزینه برای هدیه ی هنگام عیادت از بیمار میشه بهش فکر کرد.نکته چهارم: حس همدردی که کتاب در من برانگیخت هم خوب بود. البته من در اثر دوتا عمل جراحی تاحدودی با ناتوانی و مشکلات یک بیمار اشنا هستم ولی اینکه دریک مدت طولاااانی مریض باشی و البته بیماری که علاجی براش وجود نداره سخته واقعا.انشاالله خدا همه بیماران رو شفای عاجل عنایت کنه. درکل کتاب خوبیه.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1403/1/23
6
1403/4/16
8