یادداشت سیدحسین موسوی
دیروز

یک جنایی غیرمعمول ولی جذاب 🥲 یک جنایی و یک قاتل دل رحم 😂 خب اکثر دوستان انتظارشون از جنایی یک کتابی هست که از ابتدا نشه انتهاش رو مشخص کرد و یا حدس زد حتی، باید بگم که این کتاب از اونهاش نیست، از ابتدا ی چیزایی رو میریزه وسط و شما فکر میکنید الان کل ماجرا رو فهمیدی ولی اس دل غاااافل، جلو که میری تصوراتت دست خوش ابهاماتی میگردد 😁😁 و برای من تازه جذابیتش از این جاها شروع شد (اوایلش هم قشنگ بود ولی یکم حوصله سربر ولی باز همونم برای من قشنگ بود) البته ناگفته نماند این حدس ناپذیری تا آخر کتاب پیش رفته بود ولی خب بازم به نسبت جنایی های قوی تر کمتر موفق شده بود که اصل ماجرا رو مخفی کنه. کتاب شخصیت های خیلی زیادی نداره ولی همونها که داشت رو خیلی خوب تونسته بود در بیاره از آب، من راحت تونستم ارتباط بگیرم باهاشون، خداییش انتهای کتاب دلم برای یکی از قاتلین سوخت، حقش اون کاری که انتهای داستان باهاش کردند نبود ولی خب دیگه همین پیش بینی ناپذیریش هم جالب بود. من خیلی از دوستان رو دیدم که نسبت به ترجمه نشر چشمه بدبین بودن ولی یا من ایراد و ناهماهنگی ای حس نکردم یا اینقده با کتابا سروکار داشتم که اونا رو واقعا به حساب نیاوردم، خلاصه که برین نشر چشمه بخونین و حالشو ببرین 😁😁💞 کتاب در آن واحد احساسات مختلفی رو به چالش میکشید، از ترس و دلهره و افسوس گرفته تا سردرگمی و حالا بعدش چی میشه و آخه چرا اینجوری شد و چرا اینکارو کردی، به کسانی که جنایی دوست دارند توصیه میکنم حتما، متفاوته ولی بازم قشنگ و جالبه، در انتها با یک دیالوگ از یکی از شخصیتهای کتاب جمع میکنم یادداشت رو، «عذرخواهی برای کاری که کردهام بی معنی است. حتی نامناسب. اما من این کار را میکنم، معذرت میخواهم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.