یادداشت‌های Rozgold (11)

Rozgold

Rozgold

1404/2/25

          بسم رب الشهداء و الصدیقین

 سلام بر آنهایی که رفتند؛ تا بمانند و نماندند تا بمیرند.
انسان‌ها و شخصیت‌ها و شهدای زیادی با تولای حضرت فاطمه زهرا(س) و توسل ومحب بودن نسبت به بانوی دو عالم به مقامات اعلا رسیدند و عاقبت به‌خیر شده‌اند که یکی از انان شهید ابراهیم هادی است.
ابراهیم هادی شهیدی گمنام و میهمان ویژه حضرت فاطمه زهرا(س) ‌است.
 کتاب شهید ابراهیم هادی فقط یه کتاب نیست که در کتابخانه ات در میان 100 ها نوع کتاب قرار دهی، از  این کتاب باید درس گرفت زیرا شهید ابراهیم هادی ، شهیدی سر تا سر اخلاق بود. از این شهید باید اخلاص، ایثار، ازخودگذشتگی... را یاد گرفت. 

*و اما نظر خودم ؛ . این کتاب اولین کتابی بود که من درباره شهدا خوندم کتاب عالی بود و هر صفحه اش را که ورق میزدم مرا مشتاق تر به خواندن میکرد. از نظرم این کتاب را نباید فقط یک بار خوند بلکه باید چندین بار خوند و ازش درس گرفت... 
«شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم»
        

3

Rozgold

Rozgold

1404/2/1

                                   «بسم رب الشهدا والصدیقین»
کتاب یادت باشد عاشقانه ترین کتاب در مورد مدافعان حرم
کتاب  یادت باشد روایتی است عاشقانه از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت،پاییز سال ۹۱ عقد کرد، یاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتا یاییز سال ۹۴ در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به شهادت رسید
یادت باشد کتابی است که میشود ساعت ها با ان خندید و  شب ها با ان اشک ریخت. کتاب را که ورق میزنی انگار برایت همه شهدا تصویر میشوند و تازه میفهمی انهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند. فرقی نمیکند اسمشان چه باشد! محمد بلباسی،محسن حججی   مصطفی صدر زاده، مهدی نوروزی یا حمید سیاهکالی و... اینها همگی یادشان بود تا ما  یادمان باشد راه، از اسمان میگذرد!. 
*ولی اگر بخوام نظر شخصی خودم رو بگم خب از نظر من کتاب خوبی بود ،در بعضی جاها انگار می تونستی نویسنده درک کنی مخصوصا از جایی که در مورد دلتنگیش صحبت میکنه و اینکه خیلی لذت بردم در مورد جایی که گفت منتظره تا اذانی که بله رو به حمید بده و به ایشون بپیونده. در کل کتاب عالی بود.

        

3

Rozgold

Rozgold

1404/1/7

        میشه گفت عالی بود ولی جلد دومش بهتر از این بود فقط یک ایرادی که داشت این بود که خواننده اصلا نفهمید رن چجوری عاشق تور شد و چطوری بهش حس پیدا کرد... 
و بعضی صفحات جوری حرص اور بود که من خودم میخواستم برم رن رو بزنم، مخصوصا اخراش که ببر بهش حمله کرد و تور السکه رو فرستاد تا رن رو نجات بده یا موقعی که تور درباره علاقه اش به رن صحبت کرد تو همون شبی رن میخواست به برج غربی بره و اونجا رن با اینکه تور رو دوست داشت ولی بهش نگفت 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5