معرفی کتاب The cruel prince اثر Holly Black

The cruel prince

The cruel prince

4.3
17 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

11

ناشر
جنگل
شابک
0000000017410
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1398/6/6

توضیحات

کتاب The cruel prince، نویسنده Holly Black.

لیست‌های مرتبط به The cruel prince

The cruel princeپادشاه پریان: خواهران گمشدهThe wicked king

The Folk Of The Air Series

5 کتاب

بعد از خوندن یکی دو چپتر از کتاب اول یادم اومد چرا یه مدت هست که کتاب فانتزی نخوندم:) چون نمیتونم خوندنو تموم کنم، به هیچ کدوم از کارام نمیرسم، شبا نمیخوابم و کتاب میخونم تا وقتی دیگه نتونم چشمامو باز نگهدارم... خلاصه که فانتزی خوندن خیلی برام خطرناکه😂 مجموعه رو خیلی دوست داشتم، شروع خوبی بود از مدتی که دور بودم از دنیای فانتزی، همیشه توی دنیاسازی کتابای فانتزی غرق میشم به ذهن نویسنده آفرین میگم و هر لحظه با خوندن هر خط توی دنیای کتاب راه میرم و موجودات جدید و مناظر متفاوتی میبینم چی میشد اگه به جز دنیای انسان های فانی یه سرزمین پریان هم وجود داشت، با کلی قوانین عجیب و موجودات عجیب تر با زیبایی های نفس گیر و اتفاقاتی هولناک و چی میشد اگه یه دو قلوی فانی توی سن ۷ سالگی وارد این دنیا میشدن، چه زندگی ای در پیش دارن؟ چه خطراتی؟ چه انتخاب‌هایی دارن؟بین موجوداتی که جادو میکنن، با انواع زهر و میوه های سمی و رویاهای دور و دراز.... موجوداتی که فانی نیستن... شاید حدودا۳ ۴ روز طول کشید تا سه کتاب اصلی مجموعه رو بخونم، ولی از هر لحظه اش لذت بردم با اینکه خوابو از چشمام گرف😂 کتاب ۱.۵ the lost sisters زبان اصلیش رو تو بهخوان پیدا نکردم و کتاب ۳.۵ how the king of elfhame learned to hate stories *اتفاقات و معماهایی بود که میتونیتم حدس بزنم ولی کلی ام سوپرایز شدم، از رشد شخصیت اصلی راضی بودم، و به نظرم اگه یکم بیشتر درباره شخصیت های فرعی نوشته میشد خیلی خوب بود. به رابطه دو شخصیت اصلی ام به نظرم کم پرداخته بود.... کتاب بی عیبی نیست ولی از خوندنش لذت بردم:)

68

یادداشت‌ها

Queen of Loneliness

Queen of Loneliness

7 روز پیش

ویدئو در بهخوان
          بسم رب العشق... 

در دل سرزمین مسحورکننده الف هیم، جایی که بال‌های پریان در نور ماه می‌درخشند، شب ها صدای رقص می اید و زمزمه‌ ها در باد می‌پیچد، دختری وجود دارد به نام جود او فانی بود و به همین خاطر دیواری نامرئی بین او و ساکنان الف هیم کشیده بود.🪄🔮
 پریان مخصوصا کاردن با آن عمرهای بی‌کران و غرور کاذبشان، او را خار و خفیف می‌شمردند، موجودی بی‌ارزش که عمرش به پلک زدنی تمام می‌شد، پوزخندها و نگاه‌های تمسخرآمیزشان، زخمی عمیق‌تر از هر شمشیری بود!!🗡

جود با هر کس که می‌خواست به او زور بگوید یا از نادیده گرفتنش لذت ببرد، با دیواری از قدرت و جسارت روبرو می‌شد.حرکاتش برق‌آسا، ضرباتش دقیق و نگاهش، تیزبین‌تر از هر عقابی... 
هر زخم، او را قوی‌تر می‌کرد و هر پیروزی، عطشش را برای قدرت بیشتر شعله‌ورتر! او در همه جای سرزمین فریاد میزد من اینجایم  مرا ببینید! من هم به اندازه شما قدرتمندم، حتی اگر فانی باشم!🌱🧙🏻‍♀️
اما بخش جذاب ماجرا را فراموش کردم پسری به نام کاردن هم وجود دارد.(❤👑my king)
او تجسم تمام زخم‌ها و تحقیرهایی بود که روزگار بر پیکرش حک کرده بود. رخم های گذشته از کاردن هیولایی ساخته بود که لذت می‌برد از درد دیگران، لبخند تمسخرآمیزش، تیغی بود بر پیکر هر کس که به حریم او نزدیک می‌شد، و زبانش، پتکی که غرورها را در هم می‌کوبید.
  کاردن از آزار دادن جود، از دیدن عصبانیت در چشمانش، از شنیدن طعنه‌های آتشینش لذت می برد.گویی هر بار که جود را می‌آزرد، بخش کوچکی از زخم‌های خودش التیام می‌یافت. اما ان را هم بگویم که او بیش از هر کس دیگری، درگیر جود بود.کاردن می‌خواست قدرتش را به جود نشان دهد، نه با زور، بلکه با تسلطی که هیچ‌کس دیگری در الف هیم نداشت. او می‌خواست جود بداند که با چه قدرتی طرف است، قدرتی که می تواند نابود کند. 

و اما وقتی داستان مسیری را طی میکند که این دو مجبور به همکاری میشوند  آیا خصومتشان فروکش خواهد کرد، یا شعله‌ورتر خواهد شد؟؟
آیا ممکن است میان این همه تاریکی و روشنی، جرقه‌ای از احساسی متفاوت زده شود؟
 آیا کاردن و جود، با وجود تمام این تنش‌ها و گذشته‌های متفاوت، می‌توانند روزی به یکدیگر عشق بورزند؟🥀
*پاسخ سوالات به عهده شماست، ولی این را بگویم که زیاد به کاردن بد بین نباشید و در عوض به او اعتماد کنید🙃
        

43