narges

narges

@nargestalkinghfjdjddkdps
عضویت

خرداد 1404

9 دنبال شده

9 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
narges

narges

1404/4/17

        “Though you never think it possible, you can celebrate and grieve in the same breath. It is a holy abomination.”

ترکیبی از داستان جنایی و معمایی، تاریخی، فمنین ریج با یه قلم خیلی قشنگ.
به توضیح خود نویسنده، داستان این کتاب برگفته از زندگی مارتا بالارد، قابله قرن۱۸ هست که به خاطر دفترچه خاطراتی که ازش مونده تاثیر مهمی توی تاریخ امریکا داره. کلیات داستان مطابق با اتفاقات زندگی واقعیشه ولی یک سری جزئیاتش عوض شده.

داستان با بیرون کشیده شدن جسد مردی که مدتیه با یکی ازدوستانش متهم به تجاوز یکی از زنای شهر شده از رودخونه یخ زده شهر شروع میشه و زا اونجا زندگی مارتا و خانوادش همراه با این پلات نشون داده میشه
شخصیت مارتا و همسرش به شدت قوی و زیبا به تصویر کشیده شدن و تاثیر مارتا و نوشتنش روی داستان کاملا مشهوده.

این کتاب به صورت کلی از نظر تاریخی خیلی دقیق نیست و پایان داستان هم نسبت به چیزی که مارتا تویدفترش نوشته مطابقت نداره. ولی نویسنده توضیح میده که به خاطر دوستش که همین بلاها سرش اومد،دوست داشته این پایان رو بنویسه:

"This ending was for her. And for every other woman who hasn’t seen justice in her lifetime.
It’s not enough.
But it’s something."

برای یه داستان معمایی با قلم زیبا، بخصوص که داریم وارد ماه زنان میشیم، و آشنایی با یه ضخصیت زن تاریخی خیلی کتابی هست که پیشنهاد میکنم.
      

0

narges

narges

1404/4/17

        "Survive. Whatever it takes."

قبل از خوندن این کتاب حتماا <a href="https://booktriggerwarnings.com/Earthlings_by_Sayaka_Murata">تریگروارنینگ هارو</a> بخونید!

قوانین انسان ها از کجا اومدن؟ اصلا چرا باید رعایتشون کنیم؟ چی میشه اگه یه روز بیدار بشیم و بذاریم تروماهای بچگیمون، قوانینی که بقیه شکستن و آسیبش به ما رسیده بالاترین تاثیرشون رو رومون بذارن و تصمیم بگیریم ذیگه نمیخوایم قوانین مسخره انسان هارو رعایت کنیم؟

نمیدونم چه حسی دربارش دارم. خیلی کتاب گرافیک، سخت و غمگینی بود.دختری که تو بچگی بهش تجاوز شده و خانوادش هم آسیب های زیادی بهش میزنن، و خودشو یه فضایی از سیاره دیگه میدونه ...به قول یکی از شخصیت ها چیزایی رو میبینه که فقط ذهنش میخواد ببینه. و تجربه هاش اونقدر اسیب زده بهش که حتی توی بزرگسالی هم افکارش تغییر نکرده و حتی تونسته ادمای آسیب دیده اطرافش رو قانع کنه اونام مثل خودشون. چون اینجوریکمتر اذیت میشی. نه؟

مطئن باشید از کتاب، داستانش و ژانرش اطلاعات کافی رو دارین و بعد بخونیدش....
      

0

narges

narges

1404/4/17

        "As she commanded them to remember, she wished she herself didn't have to."

من این کتابو تموم کردم یا این منو؟
داستانی سرار درباره کنار اومدن با خاطرات تلخ خودت، یا مردم و تاریخچه کشورت....

گونه ای از موجودات که اولیناشون از زن ها  سیاه پوست برده حامله ای که توی آب انداخته شده بودن به وجود اومدن و حالازیرآب بعد سالها برای خودشون قلمروشونو ساختن. و یک نفر موظفه تاریخ مردمشونو به خاطر بسپاره
ولی وقتی تاریخت پر از غم، تاریکی، رنج و سختیه، مگه یه جا به خودت نمیگی کاش فرار کنم و از شر این خاطرات رها شم. مگه نمیگی کاش اینا درد بقیه بود نه من؟

ولی دل کندن ازشون مگه به این راحتیه؟:)))اصلا آزادی از خاطره های غمگین، خاظره هایی که تعریفت میکنن، یجورایی از دست دادن خودت نیست؟

"What is belonging?"
"Where Lonliness ends."

این کتاب تک تک جمله هاش،قلمش، نشون دادن خیلی از چیزا توی داستانش از اون نوشته هایی بود که تا ابد قراره بخشی ازم بمونه. انقدر قابل لمس بود برام حرفاش که نمیتونم توصیف درستی داشته باشم...
      

0

narges

narges

1404/3/31

        "All the time she'd wondered how Gansey might die and it turned out she was going to strangle him."

بلو تو خانواده پیشگو به دنیا اومده. و اولین پیشگوییکه همه دربارش میکنن اینه که اگه عشق واقعیشو ببوسه، اون  ادم میمیره...
گنزی پسر پولداریه که تمام زندگیشو صرف پیدا کردن یه شاه مرده و انرژی های جادویی کرده که حتی نمیدنه واقعیت دارن یا نه.
رونان پسریه که فوت پدرش اونو به یه ادم عصبانی و خشن تبدیل کرده.
نواه ساکت و کم حرف هم خونه ای رونان و گنزیه که نبودش بیشتر از بودنش احساس میشه
و ادام.که متفاوت از سه تا همکلاسیشه و هرکاری میکنه که شاید روزی جایی که اوناهستن برسه...

موقع خوندنش حس کردم دوباره ۱۷ سالم شده. یه یانگ ادالت متفاوت با شخصتای خیلی خیلی خیلی دوست داشتنی بود.اخرین باری که انقدر یه شخصت کتابو دوست داشتم شاید واقعا ۱۷ سالم بود؟ و با تشکر از این کتاب یادم اومد چه حسی داره. 
عاشق طنز قلم نویسنده شدم. 
ولی انتظارم از اخرای کتاب کمی بیشتر بود. خیلی ناگهانی پلات زیادی پیش رفت و اونجور که قبلش بود نتونستم شخصیتارو تک تک ببینم داخل اون صحنه ها. امیدم به کتابای بعدیه

"where do you live?"
"A place made for leaving."

خب کتاب اول بیشتر درباره آدام بود. و بذارین بگم که نویسنده موفق شد کاری کنه که همونقدری که بقیه شخصیت ها آدام رو دوست دارن و بهش فکر میکنن،  برای منم دوست داشتنی باشه.
دیدن عذاب کشیدنش و تصمیم هایی که به خاطرش میگیره و فداکاری هاش خیلی سخت بود. بخضوض که تو اکثرقسمت های کتاب میدیدی بقیه جقدر ادام رو بالا میدونن با توجه به همه چیزایی که داره پشت سر میذاره. ولی آیا شخصیت خودش انقدر دوست داشتنیه؟ جای بحث داره
افکارش و عقیده هایی که داره از جایی میاد که منطقیه ولی خب...
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.