یادداشت‌های شکیبا غزنوی (14)

شکیبا غزنوی

شکیبا غزنوی

3 روز پیش

1

شکیبا غزنوی

شکیبا غزنوی

3 روز پیش

یادداشت کت
          یادداشت کتاب بی کتابی
نوشتن درباره اش آسان نیست.می شود ساعت ها درباره اش نوشت و اما ننوشت.
بنابراین ساده و بی غش مینویسم، از آنچه با خواندنش تجربه کردم. 
داستان در زمان مشروطه و ایران دوره قاجار می‌گذرد. شخصیت اصلی داستان میرزا یعقوب نامی است که عتیقه خر و عتیقه فروش است.او علاقه وافری به کتاب‌های خطی دارد و میل وطمعی که به داشتن این کتابها دارد او را به مصائبی دچار می‌کند اما در انتها با درون مایه ذاتی خودش روبرو می شود.
ازنظر من اثر ادبی ارزشمندی است از چند حیث:
نخست این که مملو از لغات اصیل و کمتر دیده شده و از یاد برده شده است. به گونه ای که برای دانستن معنای برخی از آن ها باید دست به دامان موتورهای جست‌وجو شد.
دوم اینکه واقعه تاریخی کمتر پرداخته شده ای چون به توپ بسته شدن مجلس و جنایات اتفاق افتاده را به گونه ای عمیق و دردناک به تصویر کشیده است.
سوم به خاطر فضاسازی بی نقص،شخصیت پردازی بی‌نظیر، شروع و پایان معرکه و خط سیر داستانی بهم پیوسته.
چهارم محتوای فاخر و ارزشمند داستان‌ که دربردارنده این مضمون است که"کتاب زیاد خواندن سبب فرهیختگی نمی‌شود". 

در هنگام خواندن کتاب چنان محو سطر به سطرآن میشدم که گویی در حال تماشای فیلم هستم و درد برخی صحنه های آن به اعماق قلبم رسوخ میکرد (از شدت تاثیرگذاری فضاسازی). 
اما آیا خواندنش را به همه توصیه میکنم؟
خیر. اگر با خواندن متون ادبی با کلمات دشوار کسل میشوید، اگر تاریخ خواندن را بیهوده می انگارید، و اگر از خواندن کتاب های سیال ذهن دوری می‌جویید، این کتاب مناسب شما نیست.
چرا که بخش عمده داستان در ذهن میرزا یعقوب آنتیکه خر می گذرد و شاید از ناپیدایی مرز بین خیال و واقعیت، و ندانستن چرایی حضور این مطالب در کتاب دچار بی میلی به خواندن ادامه آن شوید.
اما در غیر این صورت، قطعاً یک بار خواندن آن برایتان کافی نیست.
امتیاز کتاب: ۵از ۵
        

30

شکیبا غزنوی

شکیبا غزنوی

5 روز پیش

یادداشت کت
          یادداشت کتاب ناقوس ها به صدا در می آیند

من با یک قلاب تصمیم به خواندن این کتاب گرفتم: "باخواندن این کتاب عاشق نهج البلاغه میشوید"

موضوع و هدف کتاب را دوست داشتم.از نظرم تلاش جذابی بود برای معرفی حضرت علی(سلام خدا بر او باد) و تشویق برای دانستن درباره ی او. استفاده از شخصیت کشیش مسیحی ایده هوشمندانه ای بود برای ترغیبِ مخاطب مسلمان. 
 برای همچو منی که خواندن داستان های رمان گونه زندگی امامان و پیامبران را دوست دارم، از فصل دوم کتاب به بعد بر جذابیت کتاب افزوده شد.
اطلاعات کتاب جدید و عجیب نبود، بسیاری از آن ها را می‌دانستم اما به طور مثال خواندن روایت جنگ صفین از زمان عمروعاص و از زاویه دید او علاوه‌بر جذابیت، مرا به تفکر در وقایع کنونی و عبرت از تاریخ ترغیب کرد.
و باید بگویم قلابی که شنیده بودم محقق شد.
فضاسازی و شخصیت پردازی نسبتاً خوب بود.
اما اگر بخواهم از منظر داستانی و فرم نظرم را بگویم، کمی ضعف درنثر آن به چشم می‌خورد.
به طوری که فصل اول کتاب که خبری از اطلاعات تاریخی نبود،را مدتها پیش خوانده بودم و به دلیل جذب نشدن آن را نیمه تمام گذاشته بودم.
وامتیازی که کسر میکنم از این منظر است.
امتیاز کتاب: ۴ از ۵
        

6

یادداشت کت
          یادداشت کتاب بافته
داستان سرنوشت سه زن از سه قاره که بدون اینکه از حضور هم آگاه باشند سرنوشتشان بهم گره خورده است.
اسمیتا از هند، جولیا از سیسیل و سارا از کانادا. سه زن با سه نوع سبک زندگی مختلف. اسمیتا یک دالیت است کسی که جزو هیچ یک از نظام های طبقاتی هند نیست و اصلاحاً نجس یا غیرقابل لمس تلقی می‌شود. جولیا که در کارگاه ساخت کلاه گیس پدرش مشغول است و سارا یک وکیل مطرح و موفق که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند.
موضوع داستان و ارتباطاتش برایم جالب بود. با واقعیت های دردناک زندگی زنانی که کیلومترها از سبک زندگی ما دور هستند و در خیالمان هم تصور نمی‌کنیم می‌شود در چنین شرایطی زیست،آشنا شدم و عمیقاً قلبم برای دالیت های هند به درد آمد.

من این رمان را از نشر نیماژ خواندم. نثر کتاب برایم زیاد دوست داشتنی نبود. راویِ دانای کل و دیالوگهای بسیار کم، کمی ریتم کتاب را کسل کننده کرده بود.
سیر داستان بعد از خواندن فصل های اول، قابل حدس بود و هیجان زیادی نداشت. اما این که نویسنده از زیاده گویی پرهیز کرده و کتاب را در ۲۰۰ صفحه جمع کرده بود، از نقاط قوت آن به حساب می آمد.
ارزش یک بار خواندن را داشت.
امتیاز کتاب: ۴از ۵
        

12

یادداشت کت
          یادداشت کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم
حیرت انگیز است. به تصویر کشیدن جریان آرام زندگی یک زن، یک مادر و یک خانواده آن هم با کششی بسیار خواندنی کار حیرت انگیزی است.
کتاب را در دوران جنگ برای خودم خریدم، به پاس قدرتی که به خرج داد برای ادامه روال عادی زندگی.
و در دوران آتش بس خواندمش و از خواندنش سراسر غرق در لذت و شعف شدم. 
داستان درباره زندگی خانواده ای از ارامنه در شهر آبادان و در دهه ۴۰ شمسی است. راوی داستان،کلاریس مادر خانواده است. او یک زن تمام عیار و مادری فداکار است که با ورود همسایه های جدید زندگی خانوادگی اش دچار تنش هایی می شود.
قلم نویسنده روان و خوشخوان است. طوری که برای خواندن هیچ جمله ای به دست انداز نخواهید افتاد.
روایت رویارویی او با تنش ها، شرایط زندگی اش، توصیف آبادانی آبادان، خستگی ها و کم آوردن هایش همه و همه دست به دست هم داده اند تا این داستان را خواندنی تر کنند.
دوستش داشتم و دوست نداشتم تمام شود. دوست داشتم کلاریس بازهم بگوید و من هم با او همذات پنداری کنم و ریز ریز بگویم:" من هم همینطور کلاریس، من هم همینطور"
از خودم بابت این هدیه جذاب سپاس گزارم.
امتیاز: ۵ از ۵
        

7

یادداشت کت
          یادداشت کتاب پرتگاه پشت پاشنه

زندگی نامه شهید است. آن هم نه یک شهید معمولی، شهیدی که معروف است به حُر فاطمیون.
شهیدی که مثل بسیاری از شهدای دیگر، قرار نیست  سیاق زندگی تا رسیدن به رستگاری اش را بخوانیم.
شهیدی که پرتگاه تا پشت پاشنه های پایش رسیده بود اما بال پرواز درآورد و پرید.
من زندگی نامه شهید خوان نیستم
،اما باید بگویم کتاب خوشخوانی نیست. 
اتفاقات زندگی شهید در قالب پرش های زمانی کوتاه روایت شده، که انتخاب هوشمندانه ای نبوده است. چرا که این تکه های بهم ریخته پازل به نیکی در کنارهم جفت نشده اند و توقع منِ خواننده را برآورده نکردند.در واقع، با اتمام کتاب پازل ذهنی من تکمیل نشد و من تصویر واضحی از زندگی اویی که اکنون نیست تا از حُریتش دفاع کند دریافت نکردم.
تکه های خیال انگیزی در متن وجود داشت از پرنده ای آبی که گویا قرار بود مفهوم عنوان کتاب را برای خواننده مشخص کند، که موفقیت چندانی نداشت. به طوری که من اکثر بخش هارا نخوانده رد کردم.
خریدنش را توصیه میکنم؟
نه،مگر قصد حمایت از صاحب اثر را دارید
خواندنش را توصیه میکنم؟
نه،مگر قصد شناخت اندک از شهید را دارید
امتیاز کتاب:۱از ۵
        

0

          یادداشت کتاب ایستگاه خیابان رزولت

از آن دسته کتابهایی است که باید بابت تمام کردنش برای خودم جایزه بگیرم.
برای همچو منی که سواد سیاسی ندارد و همیشه خدا از سیاست و بازی هایش فراری بوده است، به مثابه فتح قله دماوند در اولین صعود است!
انگیزه خواندن کتاب را در جمع خوانی و هورمون های اُکسی توسینی که با شرکت در آن ها ترشح می‌شود می‌توان یافت.
بین خودمان بماند اسم جذاب کتاب هم انگیزه دیگری بود برای خواندنش، در واقع با خواندن اسمش تصور کردم با یک روایت داستان گونه طرف هستم.
که البته زهی خیال باطل!

ابتدا بگویم کتاب بسیار خوب و ارزشمندی است، این را نیازی نیست من بگویم! تقریض رهبری که با باز کردن صفحه نخستش قابل مشاهده است کاملا تایید می‌کند.
خوانش این کتاب حدود سه ماه طول کشید. با مقرری های روزی بین ۷ تا ۱۰ صفحه. که اصلا تعداد صفحه کمی نبود برای مطالب گزارش گونه، متنوع، اسامی متعدد، ابعاد گوناگون و غیره و غیره.
اما برای منِ دهه هفتادی که انقلاب را و حوادثش را فقط از این و آن شنیده بودم و پیگیری نکرده بودم اطلاعات خوبی برجا گذاشت.
به خصوص همزمانی خوانش مذاکرات با آمریکایی ها با موضوع جنگ و آتش بس و شناخت ذات طرف دعوا. 
این کتاب مجموعه‌ای از اسناد معتبری از دخالت های آمریکایی ها، بد عهدی هایشان و سیاست بازی های زیرکانه شان است که سرنوشت ملتی را بازیچه اهداف خودخواهانه خودشان کرده اند.
و البته با گذشته اسامی آشنایی روبرو خواهید شد، که می‌تواند در باره نتایج داشتن خطوط فکری گراهایی خوبی به شما بدهد.
اگر سیاسی خوانید، یا میخواهید سیاسی خوان شوید، اگر می‌خواهید با تاریخ کشورتان آشنا شوید شاید بتوانید از تکرار آن جلوگیری کنید و اگر می خواهید عاقبت خودتان را در نزاع های سیاسی حدس بزنید این کتاب را حتما بخوانید...
پ.ن:این کتاب ۴۶۴ صفحه مفید دارد و مابقی آن عکس ها و سندهای استخراج شده از سفارت است
امتیاز کتاب: ۵ از ۵ ( برای علاقمندان)
        

1

          یادداشت کتاب سرزمین مقدس

سرزمین مقدس داستان روایتِ کمیکِ سفر یه کارتونیست کانادایی به سرزمین اشغال شده فلسطین هست.
با خوندن این کتاب، واقعیت فلسطین رو از دید یه آدم مسیحی و بی طرف می‌بینید. اگر مثل من اطلاعات زیادی از فلسطین نداشته باشید، اطلاعات خوبی نصیبتون میشه. و البته دو پیوست خوب و پر بار انتهای کتاب داره که به نظرم اگر اول خونده بشه، فهم کتاب رو راحت‌تر میکنه‌
سرزمین مقدس رو  که تموم کردم، صفحه های آخرش مثل دولیل دلم گرفت و دوست نداشتم سفرش تموم بشه.
برای اولین بار دلم خواست منم برم فلسطین رو از نزدیک ببینم. با همین نگاه بی طرف و بی خبر و به دور از جهت گیری های خبرگذاری ها.
در طول خوانش مقرری ها،خوندن کتاب برام سخت نبود اما گیج کننده چرا. اما انگار این کتاب برام مثل تکه های بهم ریخته پازل بود، که با تموم شدن کتاب و مرتب شدن پازل  از گیجی در اومدم.
کلی کلید واژه نصیبم شد که در موردشون تحقیق کردم و به اطلاعاتم اضافه شد..
خوشحالم که کمیک خوندم و خوشحالم که کمیک سرزمین مقدس رو خوندم:)

        

0

یادداشت کت
          یادداشت کتاب بازمانده روز
کتابی که اردیبهشت رو باهاش گذروندم...
ازون کتابهایی که ممکنه حوصله تو سر ببره.

بازمانده روز، اشاره به این جمله کلیدی داستان داره که: باقی مانده روز، شب است و اغلب انسان ها از رسیدن شب خوشحال میشن.
باقی مانده روز، با یه سیر داستانی آهسته از سرنوشت پیش خدمتی به اسم استیونز قصد داره این مفهوم رو بهت برسونه که اگر فکر میکنی روزِ عمرت تموم شده، خوشحال باش که باقی مانده روزت یعنی شب هنوز هست و فرصت لذت بردن از اون رو هنوز داری...

 کتاب رو که تموم کردم،از پایانش هم شوکه و هم ذوق زده شدم.
وقتی معنی عنوان کتاب رو فهمیدم، منتظر پایان سفر استیونز و نتیجه ای که میگیره و انتخابی که برای باقیمانده روزش میکنه بودم.
خیلی شوکه شدم وقتی مجدد تصمیم گرفت باقیمانده روزش رو هم به خدمت به آقای فارادی بگذرونه، اما این بار سعی کنه شوخ طبعی رو چاشنی کارش کنه!

چقدر ناگواره که انسان سعی میکنه متوجه اشتباهاتش نشه و زمانی که متوجه میشه هم کاری جز تکرار اشتباهاتش نمیکنه😔

تلنگر شدیدی بود این پایان👏👏

از میس کنتن تشکر میکنم که خودش رو شریک سرنوشت تکراری استیونز نکرد.😁

        

0

          یادداشت کتاب منِ او

اولین اثری بود که از آقای امیرخانی میخوندم. 
پنجاه صفحه اول رو با کسالت خوندم، اما به ناگاه کتاب به طرز عجیبی برام جذاب شد. 
داستان از سال ۱۳۱۲ شروع میشه و توصیف هایی که از سبک زندگی آدمها در اون زمانه میشه از نقاط قوت این کتابه.
 یکی از جذابیت های این کتاب از نظر من فصل بندی اون و اسم گذاری فصل هاست، که در ابتدا با ابهام همراهه ولی آخرهای کتاب شفاف میشه‌.
ناپیدا بودن مرز بین خیال و واقع از نکات چالشی این کتاب به حساب میاد‌ که باورپذیری اون رو کمتر میکنه. به خصوص در فصل های آخر. صادقانه بخوام بگم آخرهای کتاب حس میکردم دارم داستان یک فیلم هندی رو میخونم:))

اما نگارش بی نظیر، شخصیت پردازی ، فضا سازی بی نظیری که این قلم داشت من رو وادار به همراهی تا انتها کرد.
به طور کلی شوق و ذوقی که در فصل های ابتدایی تا نیمه کتاب داشتم، در فصل های انتهایی ریزش کرد اما در نهایت کتاب برام دوست داشتنی بود.
داستان تلخی های بی شماری هم داره که ممکنه برای خواننده آزار دهنده باشه.
به نظرم تنها نقطه ضعفی که داشت، داستانش بود که جا داشت پرداخته تر باشه.


        

0