یادداشتهای معصومه السادات صدری (141) معصومه السادات صدری 14 دقیقه پیش کوچه های شهر شگفتی جون نی 4.3 4 . «کوچه پس کوچههای پکن» کتاب ۴ تا داستان داره که شخصیت اصلی همشون دختری به اسم "یو آر" -یعنی ماهی کوچولو- و پدربزرگش هستن که توی «خوتونگ» زندگی میکنن. گوگل می گه خوتونگ، یه چیزی مثل قسمت های جنوبیه خودمونه. با کوچه پس کوچه های تنگ و باریک خونهها بهم وصل می شن و بافت قدیمی داره. من داستان و کاری ندارم، هر چند خوب بود و عالی. فراز و نشیب های خودش و داشت. اصلا قابلیت داشت بدون متن هم کتاب ارائه بشه. من میگم فکر کنید پول ندارید تابلو تقاشی بخرید، رفتید یه کتاب نقاشی خریدین که قراره از تصاویرش لذت ببرید. در حدی کیفیت داره که پستی و بلندی آبرنگ روی بافت مقوایی اشتنباخ و میشه تو صفحه های کتاب تشخیص داد. اصلا خدای تصویرگری و جزییات بود. مثلا توی طراحی کاراکترها به زیست و بوم منطقه حتی توجه داشته و حالت چشم ها، بدن شون رو خوب درآورده... این مدل تصویرگری، همه پسند نیست بعضی ها میگن خیلی بی حال و کمرنگه و شله. ولی من ترجیح میدم این بی حالی خالق دست انسان رو ببینم تا تصویرهای اغراق شدهی هوش مصنوعی و. #کوچههایـشهرـشگفتی . 0 0 معصومه السادات صدری 16 ساعت پیش آلیس یودیت هرمان 3.4 10 . «آلیس» آلیس را خانم توکلی معرفی کرد. وقتی یک متن برایشان فرستادم و گفتند:« من را یاد یک صحنه درآلیس انداخت، حتما بخوانش.!» این حتما بخوانش برای من، هفت ماه طول کشید تا کتاب را پیدا کنم. نمیدانستم آلیس کنج قفسه کتابخانهی یادگار امام انتظارم را میکشیده! من را ببخش آلیس. آلیس روایت سوگ است. داستان زمان ندارد یا من متوجه زمانش نشدم. آرام روایت میشودولی حس دارد. توصیف صحنهها گاهی لج درآر است. ولی متن موجز است و قوی. آلیس از دست دادن آدم های دوروبرش را روایت می کند. دوست پسر سابق، عمویش، همسرش، شوهر مارگارت دوستش و.. یک جایی می گوید:« من سه سال بعد از خودکشی عمو دنیا آمدم، مادربزرگ اول یک کتاب برایم نوشته بود:« تو نوری در تاریکی ما هستی». آلیس توضیح میدهد که باید چی کار میکردم اگر نمیخواستم نوری در تاریکی کسی باشم؟ من نخواستم که مرهم یک سوگ باشم ،بدون اینکه من خواسته باشم اتفاق افتاده است. یاد کسانی افتادم که بعد فوت کسی در خانواده برای زنده نگه داشتن یاد آن فرد، اسمش را روی بچههامیگذارند. انگار باهربار صدا کردن آن بچه یک غم زنده میشود. بگذریم. خلاصه که داستان کتاب خاص است و ترجمه هم خاص ترش کرده. یعنی قدمی برای دلچسب کردن داستان برنداشته. شاید هم خاصیت زبان آلمانی این است. نمیدانم. امتیاز ۳از۵ #کتابـخواندم #آلیس . . 0 1 معصومه السادات صدری 2 روز پیش منتظر: زندگینامه و خاطراتی از جانباز ذوالشهادتین شهید دکتر محمود رفیعی گروه نویسندگان 4.7 13 . «رفیق ناباب» احتمالا همه توی زندگی شان یکی از همین رفقای ایتایی دارند که کرور کرور ویدیوی مذهبی و ارزشی و انگیزشی برایشان بفرستد و او هم بدون این که بازشان کند پیامها را با عذاب وجدان صفر کند و خلاص. همه چیز برای من از همین جا شروع شد. ویدیویی که صفرش نکردم. سخنرانی شخص توی تصویر، انگار ترکیب فیلمهای بالیودی و هالیودی با کیفیف۴kبود؛ ۱۸ گلوله خوردم، تیر خلاص و زدن کنار قلبم ولی نمردم. گذاشتنم توی سردخونه. یکی فهمید زنده ام و رفتم اتاق عمل. به دکتر گفتم:« اگه قلبم وایساد دوباره من و نفرست سردخونه!» خندید و گوش نکرد. دوباره رفتم سردخونه بعدش دوباره برگشتم اتاق عمل و.. چند خط از زندگی اکشن آقای رفیعی کافی بود که کتاب را بخوانم. همهی ماجراهای زندگیش یک طرف، آنجایی که نقل دیدارش با امام زمان بود یک طرف دیگر. نه توی خواب بلکه بیداری..نه یک بار بلکه چند بار.. یک جایی وسط کتاب به خودت می گفتی:« حاجی اینا واقعیه؟چطوری آخه؟» بعد خودت جواب خودت را میدادی که؛ خودت و نزن به خریت زن. خودت میدونی چطوری.» بگذریم. نمیدانم کتاب را میشود به همه معرفی کرد یا نه! ولی شما بخوانیدش. هر چند انگار انتشارات ابراهیم هادی قسم خورده مثل دهه شصت کتاب چاپ کند و کمترین سلیقه ایی نه در متن نه در جلد آرایی به خرج ندهد. ولی شما بخوانید. انگار مثل یک سیلی توی صورت آدم است وسط روزمرگی دنیا که اگر شماها زندگی کردید ما چه می کنیم پس؟ (برای مقتصدینی چون خودم،با قیمت هفت هزار تومان توی طاقچه موجود است.) . 0 1 معصومه السادات صدری 4 روز پیش انسان در جستجوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 154 . «فاذا،هذا،معنا؟» نسبت به بعضی کتاب ها توی ذهن آدم یک گاردی هست.همینطوری با عنوانش حال نمی کنید. این کتاب برای من از آن دستهبود. زرد از نوع رواشناسی. یک جایی، یک وقتی، یک دوستی حرفی زد که تحمل رنج زمانی برایت آسان میشود که آن رنج را برای خودت دارای معنا کنی. توی زندگی هر کس هم با توجه به شرایطش این معنا رسمیت پیدا می کند. برای یکی می شود مذهب، برای کسی عشق،برای کسی شادی.. این کتاب خلاصه همین یک جمله است. ویکتورفرانکل توی کتابش اول روایت بدبختی هایش را آورده. زمانی که تویاردوگاه نازی ها تا دم مرگ رفته و برگشته.این را هم گفته که همه مثل خودش خوش شانس نبودند. من جمله همسر وپدر و مادرش و دوستانش که ریق رحمت را سر کشیدند و تنهایش گذاشتند. کتاب به دو دسته تقسیم می شود. قسمت اول روایت بدبختی های ویکتور توی اردوگاه است که هر عقل سلیم می گوید اگر حالتان خوبنیست نخوانید. قسمت دوم توضیح رویکرد معنا گرایی و نمونه هایی است که ویکتور با این رویکرد درمانشان کرده. گاهی از حوصله خارج است گاهی هم مطالب تخصصی می شود. کلا خواندنش وقت زیادی از شما نمی گیرد و شاید کمکتان کند بتوانید برای رنج هایتان یک معنی پیدا کنید تا زندگی راحتر بگذرد. خیلی نه، کمی. #کتابـخواندم #انسانـدرجستجویـمعنا . 0 1 معصومه السادات صدری 4 روز پیش هنر ظریف رهایی از دغدغه ها مارک منسون 3.8 85 . «ای انسان رنجکشیده» این کتاب ذهنیت کتاب های زرد را به آدم می دهد ولی اینطور نیست. یک بار کسی توییت زده بود؛ زندگی بزرگسالی حد فاصل یک رنج است تا رنج دیگر. حرفش درست بود و قشنگ! یک بار هم یک حاج آقای مطرحی در مدح فررند آوری گفتهبود:« توی زندگی رنج های بسیاری است، این تو هستی که می توانی انتخاب کنی کدام رنج را برداری و به تبعش چه سختیهایی را تحمل کنی. یعنی فکر نکنی بچه نیاوردی قرار نیست دیگر سختی بکشی و از این حرفها..» حرف کتاب همین است. منتهی از زبان آقای مارک منسن که همه نوع غلطی توی زندگیش کرده. از دختربازی و مواد مخدر و بیکاری و رفتن به سی وچند کشور مختلف و.. منسن میگوید:« رنجی که می کشی را در آغوش بگیر.وقتی ارزش جدیدی انتخاب می کنی داری اجازه می دهی رنج جدیدی وارد زندگیت شود. خود آن رنج هم راه حلی دارد که خود آن راه حل هم بعدا تبدیل به مشکل جدید میشود.» خلاصهاش این است؛ ای انسان، ای بیچاره، دهنت توی دنیا سرویس است. کاش گلی، اسبی، پروانهایی چیزی بودی. 🤪 توی برخی نظرات دیدم دوستان فرهیخته از فحش های نویسنده و ادبیات بی پروایش، ناراحت شدند. در متن ترجمه که یکی دو تا بیشتر نبود آن هم اگر بچه پایین باشید فحش برایتان حساب نمی شود.🤪 من میگویم شاید کتاب برای جوانها خوب باشد. مخصوصا بچههایی که برای فرار از سختیهای زندگی توی خاورمیانه سودای مهاجرت دارند. از متن کتاب: رشد فرایند تکرار شونده و بی پایان است وقتی چیزی را یاد میگیریم از اشتباه به درست نمیرویم، از اشتباه به اشتباه کمی کمتر می رویم. انتخاب یک ارزش در زندگی خودتان نیازمند رد کردن ارزش های دیگر است. من اگر بخواهم ازدواجم را مهمترین بخش زندگیام بکنم. ناگریز باید عیاشی برآمده از کوکایین را مهمترین ارزش زندگیام نکنم. . 2 18 معصومه السادات صدری 1404/6/22 - 21:11 سایه ی سنگین خانم الف پائولو جوردانو 3.5 8 . «دایه مکفی» کتاب را من را یاد فیلم دایه مکفی انداخت. مثل همان فیلم، ماجرا از ورود خدمتکار مهربانی به زندگیزوج جوانی شروع می شود. نورا در استراحت مطلق بارداری است که خدمتکار می آید و تا هشت سال بعد کنارشان میماند. هشت سال بعدش بویالرحمن بلند می شود و سرطان با حاشیه هایش توی خانه شان سرک می کشد. داستان همان صفحهی اول لو میرود. بخاطر همین یک غم ضعیف و نضیف از ابتدای کتاب خرتان را میگیرد و تا آخر همراهتان هست. راوی داستان مذکر است. ذهنیاتش شبیه شخصیت کتاب سرشار از زندگی(جان فانته) است. آرام و خونسرد نشسته و گذر عمر را می بیند و می نویسد، حتی اگر این گذر عمر به سرطان برسد. سایه سنگین خانم الف همیشه بالای سر این خانواده کوچک است حتی بعد از مرگش. ترجمه کتاب بسیار روانوخوش خوان بود. از متن کتاب: «هرعشقی در دراز مدت نیازمندکسی است که ببیندش، تصدیقش کندو برآن صحه بگذارد اگرنه ممکن است اصلا عشق نباشد.بدون نگاه او ما در خطر بودیم.» «کشفیات علمی نهمیانه ایی با زندگی آسوده دارند،نه همسران سازگار!» #کتابـخواندم #سایهـسنگینـخانمـالف . 0 4 معصومه السادات صدری 1404/6/21 - 21:24 خانه رویاها: زندگی ال ام مونتگمری لیز روزنبرگ 4.7 5 . «ناچار و دلگیریم» زندگی مونتگمری دلگیرم کرد. یتیمی در کودکی، مبارزه برای درس خواندن در کالج، ازدواج نافرجام و بیفرجام و بعدتر هم بچه های ناخلفش. نمیدانم از دنیا چه خواستهی دیگری هم می توانست داشته باشد که به آن نرسید. نقطه اوج زندگی سختش، خلق داستان آن شرلی بود. نمونههایی از زندگی خودش را توی آنه می توان دید. یک جورهایی انگار مونتگمری از زندگی واقعی اش به دنیای داستان فرار می کرد تا زهر زندگیاش را بگیرد. ازمتن کتاب: «خدارا شکر میکنم که تاریکی های زندگی را وارد کار نمیکنم،دلم نمیخواهد زندگی هیچ کسی را تاریک کنم.» «نفرت،عشقی است که مسیرش را گم کردهاست.» #خانهـرویاـها #کتابـخواندم . 0 0 معصومه السادات صدری 1404/6/14 - 19:28 بچه های ساختمان بیست سیدسعید هاشمی 3.4 10 . «بچه های ساختمان بیست» چند داستان تمیز و شسته رفته از قشری که کمتر کسی حواسش هست توی داستان ها ازشان صحبت کند. سریدارها! یاد فیلم زیر آسمان شهر افتادم.خشایار و حاشیه های که با اهالی ساختمان داشت. آقای هاشمی کتاب را خوب شروع میکند ولی داستان ها از یک جایی به بعد تکراری می شود. یعنی تم یکی است و شما ماجرا را میتوانید حدس بزنید. تصویرگری رویجلد هر چقدر دوست داشتنی بود. ولی تصاویر داخل کتاب خیلی قوت نداشت. برای بچه های کلاس اول تا دومخوباست. برای کلاس سومی ها کمی لوس است. #کتابـخواندم . 0 0 معصومه السادات صدری 1404/6/7 - 15:57 من پروین اعتصامی هستم: بانوی شعر فارسی پرویز امینی 4.2 14 . "بیچاره دختر ها!" احتمالا توی خانه شما هم از این زمزمه ها بلند می شود که :" کاش من پسر بودم! اصلا دخترها به هیچ دردی نمی خورند" . من که علاجی برایش نداشتم ولی چیزی که به ذهنم رسید مجموعه ی "کودکی نامداران" از کانون پرورش فکری بود. یک برش از بچگی بزرگان معاصر از آیت الله بهجت گرفته تا پروین اعتصامی و جلال آل احمد. تصویرگری روی جلد ها هر چقدر قشنگ است، تصویرگری توی کتاب بیخود است. اصلا ظلمی که تصویرگران کانون در حق کتاب ها می کنند آدم را به ستوه می آورد. داستان هم قوت خاصی ندارد. از یک برش کوچک شروع می شود و یک جای پرتی تمام می شود. آخرش احتمالا بچه با خودش می گوید خوب که چی؟ کلا هم 12سال به بالاست. من تا به حال نمیدانستم مزار بانو پروین در حرم حضرت معصومه است. شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی عالی بود. "اینک خاک سیه ش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گرچه جز تلخی ز ایام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است. صاحب آن همه گفتار امروز سائل فاتحه و یس است" #پروین_خوانی #کتاب_خواندم . 0 0 معصومه السادات صدری 1404/6/7 - 15:55 خیرالنساء قاسم هاشمی نژاد 4.1 8 . "مادربزرگِ صاحب کرامت " سال 94 خانم سرکار پور در حاشیه کلاس گفت:" فیل در تاریکی را بخوانید. اولین اثر پلیسی از یک نویسنده خوب ایرانی ست." من آن کتاب را نخواندم. ولی خیرالنسا را خواندم. کتاب ماجرای مادربزرگ اعجوبه ی آقای هاشمی نژاد است. زنی که در ایام جوانی با معجزه ایی در بین خواب وبیداری صاحب کرامت می شود و بیماری ها را درمان کند. با علمی آغشته به غیب و داروهای سنتی. متن کتاب به قلم شاعرانه و ادبی طورش معروف است. اصلا می توان گفت یه کتاب عرفانی است. شاید همه پسند نباشد. مخصوصا برای امثال من که متن کهن کم خوانده ایم، گاهی حوصله سر بر می شود. ولی زندگی شخصه خیرالنسا، عجیب است و مایه عبرت. زنی که توی هیچ چیز خوب نبود به جز طبابت. یک جا آقای هاشمی در وصفش می گوید:" بی دست و پایی اش در کار خانه داری محدود به پخت و پز نمی شد. دوخت و دوزش دست بالا وصله زدن های ناشیانه بود. شست و شویش چنگمالی بود و رخت نو، بعد اولین شور، غالبا چکمرد باقی می ماند. رفت و روبش سردستی بود و خبر از آشنایی به خواب قالی نمی داد. اما چه هنرها که از هر پنجه اش می ریخت. " خیرالنسا را بخوانید اگر دلتنگ مادربزرگتان هستد. #خیرالنسا #کتاب_خواندم . 0 9 معصومه السادات صدری 1404/5/1 - 18:46 لوزومیها در منطقه ممنوعه فاطمه سادات موسوی 4.7 7 . "لزومی ها در منطقه ممنوعه" کم پیش می آید آدمی باشدکه بتواند چند هندوانه را باهم بردارد و زمین نزند. موسوی از آن آدم هاست که هم برای کودکان خوب می نویسد هم نوجوانان. (هنوز جستارهایش را نخواندم. ) برای تعریف مثال خوبی انتخاب نکردم، نه؟ بگذارید پای قطعی برق و کلافگی از گرمای خرما پزان در قم. "لزومی ها در منطقه ممنوعه" را چند ساعته خواندم. زیر باد کولری که نبود، حواسم بود دانه های درشت عرق از سرو رویم رو برگه های کتاب نریزد و اول کاری تباهش نکنم. گفته بودم رمان نوجوان را نمی پسندم؟ نه! این کتاب عالی بود. مدت ها بود که به هرکسی می گفتم برای بچه هایی که مشکل حرکتی دارند و اعتماد بنفس انجام کاری را ندارند کتاب معرفی کنید. معرفی ها خلاصه می شد در چند کتاب ترجمه شده ی تکراری. انگار این بچه ها و نیازهایشان برای ابراز وجود را فقط خیابان های شهر و خدمات رفاهی که نه، حتی ادبیات و قصه ها هم فراموش کرده بودند. موسوی دنیای نوجوان را خوب می شناسد و مشکلات شان را توی داستان خوب جا می دهد. هم چنان معتقدم تصویرگر ها از نویسنده ها عقب تر هستند. یا نمیدانم! شاید هم حرف همدیگر را نمی فهمند. دوست داشتم اواخر کتاب که اوضاع گل و بلبل می شد تصویرگری هم از حالت سیاه و مات به شکل روشن و گل گلی در می آمد. اصلا امید از سرو روی کتاب میریخت بیرون حتی توی دامان من خواننده که برق ام قطع است و هر آن ممکن است کسی را بخاطر گرما بکشم.. لوزومی ها داستان دختری به اسم زینو است که روی ویلچر است. پدرش را هم مدت ها پیش دریا برده و پس نداده. داستان این طور شروع می شود که زینو کتاب و دفترهایش را توی دریا می ریزد و دیگر نمی خواهد برود مدرسه. چرا؟ بقیه اش را خودتان بخوانید. لوزومی ها به زعم من خوب شروع می شود، دو سوم کتاب پر تب و تاب ادامه دارد اما آخر کتاب روند داستان کمی نزول می کند که خوب طوری نیست. فدای سر نویسنده و خودمان. فدای سر برق های قطع شده مان. اما مشکل من این بود که داستان در اوج تمام می شد.. یعنی چطور بگویم! دلم میخواست تمام نشود! یعنی نویسنده پایش را روی احساسات من و شمای خواننده می گذارد و داستان را تمام می کند. به همین راحتی؟ جواب این احساسات لگد کوب را چه کسی باید بدهد خانم موسوی ؟ این را هم در زمره حرف های خاله زنکی بنویسم و تمام. اگر مثل من طرفدار نویسنده بوده باشید و کانال شخصی اش را دنبال کنید، می توانید حدس بزنید لوزومی ها در ذهن موسوی کدام لحظه متولد شده. من گمان می کنم لوزومی سوغات همان سفر تبلیغی است که موسوی با همسرش راهی جنوب شد. یادم هست آن سال هر روز کانالش را چک می کردم که ببینم امروز از جنوب و دنیای سحر انگیز جاشو های دریا چه چیزی برایمان می نویسد. توی صفحه شخصی اش نوشتم؛ از جنوب چه برایمان آورده ای ای مارکو؟ نمیدانستم لوزومی ها سوغات جنوب است. دستمریزاد خانم موسوی (کتاب جزو هدایای نفیس از خوان دولت خانم موسوی الدوله به این بنده همایونی بود. باشد که عمر فرصت جبران دهد و از کتاب های ننوشته مان برایشان بفرستیم. چرا که آرزو بر جوانان عیب نیست. ) #اوف_بر_نویسنده_خوب . 2 7 معصومه السادات صدری 1404/4/10 - 14:37 بزرگ شدن در سپیدان زینب ایمان طلب 4.4 27 . "مقاومت، مسئله این است." شاید اگر در زمان و مکان دیگری بودم هیچ وقت #سپیدان را برای خواندن انتخاب نمی کردم. آن هم برای دختر بچه های نرم و نازک و لای پر قوی بزرگ شده ایی که به آنی می ترسند وهوا برشان میدارد قرار است چه اتفاقی بیفتد. زمانه، زمانه ی جنگ است. بچه ها خواه و ناخواه در جریان تحولات منطقه قرار می گیرند هر چقدر هم که فضا نایس و کنترل شده باشد باز هم از یک جایی درز می کند. چه بهتر که خودمان دست بکار شویم. کتاب نقاط قوت زیادی دارد. ردپایی از بهترین اثرهای داستانی کودکان درش دیده می شود. تصویرگری خیلی خوب است و به داستان کمک می کند بهتر دیده شود. تنها و تنها نقطه ضعف کتاب این است که ناگهانی تمام می شود. یعنی ورق میزنی ادامه را بخوانی و می بینی ای دل غافل آخر داستان بود. نقاشی های آخر کتاب که ضمیمه شده بود خودش روضه بازی بود. کتاب را با ارسال رایگان از ابرک گرفتیم. فقط امضای نویسنده را اول صفحه کم داشت. #برزگ_شدن_در_سپیدان #جنگ_جنگ_تا_پیروزی . 0 1 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:06 رنگ های مسلمانی من حنا خان 3.2 2 بامزه بود. تصویرگری جالبی داشت حنا و عرچین و.. برای بچه ها جالب است. 0 2 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:05 یه صفر و یه یک بت فری 3.3 4 جزو اولین کتاب های کودکی که خریدم و بارها برای دخترکم خواندم .. 0 2 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:04 تق تق، ما! گاوهایی که تایپ می کنند دورین کرونین 4.4 8 یک حس گرگ وال استریتی نسبت به گاو های داستان پیدا کردم. 0 2 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:03 شلوپی کلر ژوبرت 4.2 6 جزو اولین هایی که از خانم ژوبررت خواندیم. بامزه بود و دوست داشتنی مثل خودشان 0 2 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:03 روزی که مداد شمعی ها به خانه برگشتند درو دی والت 4.4 12 من از این کتاب سیر شدم؟ ابدا ابدا عالی است. پی نوشت: با مسخره بازی در مسخره ترین حالت خوانده شود. 0 2 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 02:02 با عشق، از طرف مامان جنت برادلی 4.0 12 یک غم ریزی دارد.. امیدوارم هیچ بچه ایی از مادرش جدا نشود. برای وقت هایی که پیش بچه ها نیستیم و دلشان تنگ است. 0 0 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 01:59 قصه های خرس کوچولو و خرس بزرگ (جلد 1 تا 5) مارتین وادل 4.5 7 من با خواندن خرس بزرگ گریه کردم. من را یاد پدرم می انداخت.. خرس بزرگ دوست داشتنی من. حقیقتا از شخصیت خرس آدم نباید آنقدر آرامش بگرید. عالی بود. داستان تصویرگری پیام اخلاقی همه چیز 0 0 معصومه السادات صدری 1404/4/6 - 01:58 خانم حنا به گردش می رود پت هچینز 4.6 4 بخوانید و بخندید به خانم حنا ها هدیه دهید. 0 0