یادداشتهای نُها :) (39) نُها :) 10 ساعت پیش شنبه آرام؟ محمد مهدی بهداروند 4.3 23 اشک...اشک..اشک... میگفت حالیا چشم جهانی نگران من و توست... همسردانشمند هسته ای که باشی میفهمی هرروز مردن و دوباره زنده شدن یعنی چی... اینکه هرروز به این نگاه که شاید بار آخر باشه ،عزیزت رو راهی کنی...؛ همسردانشمند هسته ای که باشی سختی ها و در خفا زندگی کردن و خیلی جاها حتی زیارت کربلا نرفتن بخاطر مسائل امنیتی و حفاظتی رو میفهمی... ولی همه ی اینها یک طرف... فرشته خانم واقعا فرشته اید... شهید واقعا چه انتخاب خوبی برای همسفر زندگیش کرده بود... میگن زندگی مثل یک سفر که بدون همسفر نمیشه؛ همسفر خوبی بودید برای شهید ...اصلا ابایی نیست از اینکه بگم شماهم مقام شهادت رو داری :) میگفت: هر گلوله ای که در جنگ شلیک می شود دو نفر را می کُشد ؛ یک سربازی که در جنگ کشته میشود دو زنی که در قلب سرباز زندگی میکند... شما هم پروانه شدی با سوختن... شعری که توی کتاب فرمودید شهید از حافظ میخوندن : نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذارند و خم طره یاری گیرند خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش که در این خیل حصاری به سواری گیرند یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند، اصلا از وصف این زندگی من ناتوانم،یک نفر را بگویید بیاید روضه ی کربلا را بخواند! بغض راه گلومو گرفته و من به شما فکرمیکنم به شماهایی که زندگی تان را بخاطر زندگی ما دادید... 0 3 نُها :) 6 روز پیش شرح دلبری: شرحی بر وصیت نامه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله) محمدعلی تولایی 4.4 5 شرحِدلبری را نمیتوانم شرح دهم... من بلد نیستم ازبهترینها، بهترین روایت را بکنم؛ اصلا نیازی به روایت نیست.. بخوانیدش،لمسش کنید،با جان نظارگر شکوهش شوید..! منوچه به اینحرفها؟ یکنفر را صدا کنید روضهی علمدارِبیدست را بخواند.. 0 3 نُها :) 6 روز پیش پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 155 بهراستیمیشود با کتابها زندگیکرد، نفسکشید، خندید، اشک ریخت، برسرشوقآمد، و از همه مهمتر به حقیقتهاییپیبرد که تاکنون تصوراتِدیگریازآنانداشتهای...! آری! میشود باکتابها زندگی کرد:) 0 4 نُها :) 6 روز پیش تولد در سائوپائولو بهزاد دانشگر 4.2 13 اینبار،قصه متفاوت است؛ اسلام را از دیدِ یک مسیحی به نظاره مینشینیم... مسیحیای که به دنبالِ کشف حقیقتها چنددین را امتحان کرده و کاتولیک نیزشده. داستان بانویی که انتهایِ زندگی پرماجرایش ختم میشود به جامعهالمصطفی در قم و ازدواج با طلبهای جوان و ایرانی که پابه پای هم برای تبلیغ مسیری پراز بالا،بلندی را طی میکنند:)" شیرینی مضاعفی دارد خواندن این کتاب🙂✨ 0 6 نُها :) 6 روز پیش سلوک توحیدی: راهنمای کاربردی حرکت بسوی خدا محمدحسن وکیلی 4.8 5 میگویندازتوحیدومامیگوییمعشق؛ میگوینداززندگیِدنیا ومامیگوییمازلذت نامتناهیایبهنامخدا؛ میگویند از محدودیت ها و ما میگوییموجود دارد نامحدودِ بی انتها؛ میگویند از تمام شدن و ما میگوییم از بی نهایت بودنمان؛ میگوینداززندگیمدرنبهسبکغربو مامیگوییمزندگیبهسبکتوحیدی؛ می گویندازبی هدف بودنِ زندگی و مامی گوییم ازمقصدنهایی و هدف نهایی خلقت؛ میگویند ازرنجهاودرد های پوچ و مامیگوییمازرنجهاو مشقتهایمقدس؛ میگویند و می گوییم.. بحث،سرانتخابکردنمیانِ زیستنارزشمند یا زیستنهای روزمرهی بی هدف است..! 0 5 نُها :) 6 روز پیش روح خدا پژوهش های اجتماعی آستان قدس رضوی 4.8 7 بهمنماه،یعنیسراسرنورِ وجودِ رهبری چون شما... هرسال بهوقت این ماه و این روزها، برایم فرصتِ یادآوریِ این است که: آنها که دلهایشان را به دست او-خدا- داده باشند،همیشه پیروزاند... روحالله زمانی روح خداست که به اختیارخود،اختیارش را دست صاحب حق داده و بی اختیارگشته است؛ روحِخدا بود آن بزرگمرد! 0 4 نُها :) 6 روز پیش چایت را من شیرین می کنم زهرا اسعدبلنددوست 3.9 97 قلبم درد می گیرد، بغض راه نفس ها را می بند و اشک چشمانِ بی رمقم را تار میکند. دلم می گیرد؛ برای سارا هایی که خوشبختیشان،عشق شان، دلیل نفس های شان،زندگی شان را مجبورند در نهایتِ دلبستگی،در تلالو بی رحمی های این دنیا دودستی بدون هیچ چشم داشتی در میان خاک بگذارند بی تاب می شوم برای آنان که در اوج دلدادگی، در برابر شهادتِ حسام های شان، صبورانه ایستادگی می کنند و دلتنگی ها را سوار بر قایق دنیا، روانه ی بهشت می کنند... ولا تحسبن الذین قتلوا ، در ذهنم پررنگ تر از پیش مقابل چشمانم رخ نشان می دهد... سخت است از تمام زندگی ات بگذری... اما این گذشتن نه آسان بلکه شیرین می شود وقتی که برای خدا باشد... هنوز هستند آنان که با دستانِ خود،چای را با طعم خدا شیرین می کنند...آمیخته با شکرعشق...با قاشقِ محبت و عطر تلخ دوری... بماندبهیادگار؛ 0 4 نُها :) 1403/9/5 سلام بر میت رضا کشمیری 4.2 12 من از مرگ هراسی ندارم..اما نمیدانم شاید از مردن انسان های دیگر چرا... خواندن این کتاب رو به همه ی اونایی که از مردن و مرده،از قبر و از میت میترسن پیشنهاد میکنم... این کتاب یادم داد که بیشتر به مرگ فکرکنم.. یادم باشه که باید قبل اینکه بمیرم،بمیرم...موتوا قبل ان تموتوا و درس بزرگ این کتاب این بود که ؛ با ترس هاتون مواجه بشید،هرچی ازش فرار کنید میاد دنبالتون و بلاخره یک جایی گریبان گیر میشه.. 0 7 نُها :) 1403/8/25 ارتداد وحید یامین پور 3.7 153 در قلم زیبا و ادبیات برق آسایش شکی نیست اما در ابهام رهایم کرد... در شک..در تردید در اینکه چرا اینگونه رقم زد؟ 0 2 نُها :) 1403/8/23 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 41 احساسات ..و امان از احساسات (: عشق زنده میکند، به راستی آنان که عاشق نیستند چگونه زندگی میکنند؟ 0 7 نُها :) 1403/8/19 سید عزیز: زندگی نامه ی خودگفته حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان حمید داودآبادی 4.0 20 من اشکم، من بغضم، من ماتم،مبهوتم، من تنگه دلم برای لبخندهای شما.. من هنوزم منتظرم بیایید و بگویید که این یک تاکتیک بود برای پیروزی و من به لطف خدای متعال زنده ام... من منتظرم یک بار دیگر سیدقائد را از شما بشنوم، من وقتی خط به خط کتاب رو با صدای شما خوندم ، من شب شهادت شما مرگ رو دیدم، شما کجایی تطمئن القلوب لبنان؟ می شود برگردی..؟ برگرد .بی تو یاران همه برگ خزان اند و به یک چشم برهم زدنی دور سیدالقائد شما خلوت شد... برگرد سید عزیز(: 0 2 نُها :) 1403/8/10 سین زدی ولی جواب ندادی آخیرا 3.6 12 تموم وجودمو یاد تلخی حقایق در رابطه با آدمها انداخت 0 2 نُها :) 1403/7/23 تاوان عاشقی محمدعلی جعفری 4.0 80 متحیر از باورفلسطینی ها از ایران و مردمش... ایرانی که همه جوره پای دفاع از اونها ایستاده و دربرابر اسرائیل جنگیده...! و در پایان عشق و عاشقی.. دلم سوخت برای آلاء آلائی که همه کسش را زیر خاک کرد... با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 2 نُها :) 1403/7/17 تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی محمدعلی جعفری 4.0 33 شکستم؛سوختم بر باد رفتم بی نشان گشتم هنوزم هست فکر او از مغز استخوان پیدا..❤️🩹 0 0 نُها :) 1403/7/16 نفر پنجم مرتضی احمر 3.4 3 بعد مدتها یک کتاب منو به وجد آورد:)) 0 0 نُها :) 1403/7/15 ترکش لغزنده آیت دولتشاه 3.5 1 پایان خوبی داشت و البته درس خیلی بزرگی به من داد... خاک کن گذشتت رو و فقط حال رو بچسب؛ 0 2 نُها :) 1403/7/12 دورگه سعید تشکری 2.8 2 تو ذوقم زد..خیلی نتونستم باهاش ارتباط بگیرم..حاشیه پردازیش هم زباد بود و هم در ابهام و هاله ای ابر 0 1 نُها :) 1403/6/27 شب چهلم: روایت هایی از ملاقات های نورانی فاطمه دولتی 4.6 10 قشنگیِ این کتاب جانم را حال آورد... خیلی لیاقت میخواهد که دیدارمولایت نصیبت شود اما اگر از ته دل صدایش بزنی رد خور ندارد، حتما می آید، دیدم که میگم:))) عشق است .... کاش زودتر بیاید و همه به دیدارش نائل شویم:)! 0 2 نُها :) 1403/6/23 خاکستر گنجشک ها حامد عسکری 3.8 10 انتظاراین سطح غم را از قلم شما نداشتم یکی جایی تو کتاب گفتید عکس و فیلمای غزه کوچیک ترین ادیتی خرابش میکند نظرم این است که شماهم بدون تغییر روایت کردید و این چنین دل سوزاندید.. قلب که هیچ مغزم را آب کرد (: این طالب بدم المقتول بکربلاء؟ غزه هم کربلای دیگری است با وسعت هرچه تمام تر.. یک نفر را صدا کنید در غم غزه روضه ای بخواند! 0 2 نُها :) 1403/6/9 بدون مرز هاشم نصیری 3.6 7 نتوان وصف کردن که انا فتحنا لک فتحا مبینا.. 0 1