یادداشت نُها :)
1404/1/23
دلسوز را با دل خواندم ، با عطش و شوق و اشتیاق ؛ آقای موسوی بازهم در انتهای مارپیچ های داستان، شوک همیشگی را به مخاطبی که من باشم القا کردید و این نگه داشتن داستان در فضای محو و مه آلود بسی سخت است اما هنرمندانه و زیبا ... نه تردید در میان است و نه احساس پشیمانی دارم از خواندن این اثر، بلکه بی نهایت زندگی کردم در لابه لای واژه هایش و کتابخوانِ درونم به فراوانی زیبایی و طراوت بهار خرسند است و راضی ... زیستن در حجره های حوزه ی علمیه یا همراه شدن با بهار و خانم غریبه ،هرکدام برایم یک روزنه ی دیدگاه شدند .. چه همه زندگی از لای ورق های کتاب می ریخت بخاطر واقعی بودن توصیف هایش.. هرآنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند :)!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.