بریدههای کتاب هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 86 0 0 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 135 0 0 مرضیه اعتمادی 1402/6/9 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 1 0 1 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 68 0 0 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 79 0 0 کوثر یوسفی 1403/4/14 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 59 تو اگر بجای من بودی، نشدن یا نتوانستن در کارت نبود. تو نتوانستن بلد نبودی. تو عجیب بودی . عرضه داشتی و عقیده ای که کم نمی آورد. 0 1 نغمه رحیمیپور 1404/3/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 33 0 3 علیِ مهدی قلب 1402/9/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 75 بسم الله تک تک آدم ها برای او وجود داشتند و مهم بودند چون جهان را تک تک آدم ها می سازند. چون تک تک آدم ها می توانستند در جهان اثر بگذارند و چون بابا[امام موسی صدر] دنیا را و نقش خودش را در آن این طوری می دید. این طوری که آدم باید روی عالَم اثری بگذارد. برای این تلاش می کرد اما اصراری نداشت آدم ها دوستش داشته باشند ولی داشتند. 0 5 مشتاق شهادت 1402/9/10 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 30 0 1 حــدیث کریمی 1402/9/28 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 111 آن زمانها، ۶۰ سال پیش دخترها را نمیگذاشتند درس بخوانند. دخترها نباید خط و نوشتن یاد میگرفتند ولی پدر ما اصرار داشت که ما درس بخوانیم،مشق بنویسیم، مطالعه کنیم. ما یک صندوق خانه داشتیم که پر از قلم و شیشههای مرکب بود و خود آقا برای ما قلم میتراشیدند. 0 22 Jupiter 1404/3/7 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 58 چند شب پیش محسن کمالیان از من پرسید: آیا فکر میکنم تو زندهای؟ من با سرزنش نگاهش کردم و گفتم که مگر به نظر تو غیر از این میرسد؟ جواب داد: اگر واقعا فکر میکنی پدرت زنده است چطور میتوانی بشینی؟ بخوابی؟ چطور میتوانی هرروز کیفت را دستت بگیری و بروی دفتر کار کنی؟ چرا نمیروی توی خیابان فریاد بزنی؟ چرا نمیدوی؟ چرا نشستهای؟ 0 2 الف. موسوی 1404/2/17 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 1 0 1 رضا یحیی پور 1402/4/7 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 50 0 12 zexpir 1403/9/3 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 135 0 0 مشتاق شهادت 1402/9/12 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 56 0 1 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 138 0 0 توکلی 1403/11/17 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 50 0 0 حسین درویشخادم 1404/4/14 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 75 یک عادت یا خلق عجیبی داشت که از کنار هیچکس همینطوری نمیگذشت. میخواست یک بچهٔ دهساله باشد یا زنی خانهدار یا یک پیرمرد یا جوانی سربههوا. برای هرکسی چیزی داشت که تعریف کند. قصهای یا حرفی داشت که انگار فقط نگه داشته بود و حفظش کرده بود تا وقتی او را دید بهش بگوید. تکتک آدمها برای او وجود داشتند و مهم بودند چون جهان را تکتک آدمها میسازند. چون تکتک آدمها میتوانستند در جهان اثر بگذارند و چون بابا [امام موسی صدر] دنیا را و نقش خودش را در آن اینطوری میدید. اینطوری که آدم باید روی عالم اثری بگذارد. 0 15 نغمه رحیمیپور 1404/3/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 30 0 3 مشتاق شهادت 1402/9/10 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 20 0 2
بریدههای کتاب هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 86 0 0 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 135 0 0 مرضیه اعتمادی 1402/6/9 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 1 0 1 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 68 0 0 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 79 0 0 کوثر یوسفی 1403/4/14 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 59 تو اگر بجای من بودی، نشدن یا نتوانستن در کارت نبود. تو نتوانستن بلد نبودی. تو عجیب بودی . عرضه داشتی و عقیده ای که کم نمی آورد. 0 1 نغمه رحیمیپور 1404/3/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 33 0 3 علیِ مهدی قلب 1402/9/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 75 بسم الله تک تک آدم ها برای او وجود داشتند و مهم بودند چون جهان را تک تک آدم ها می سازند. چون تک تک آدم ها می توانستند در جهان اثر بگذارند و چون بابا[امام موسی صدر] دنیا را و نقش خودش را در آن این طوری می دید. این طوری که آدم باید روی عالَم اثری بگذارد. برای این تلاش می کرد اما اصراری نداشت آدم ها دوستش داشته باشند ولی داشتند. 0 5 مشتاق شهادت 1402/9/10 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 30 0 1 حــدیث کریمی 1402/9/28 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 111 آن زمانها، ۶۰ سال پیش دخترها را نمیگذاشتند درس بخوانند. دخترها نباید خط و نوشتن یاد میگرفتند ولی پدر ما اصرار داشت که ما درس بخوانیم،مشق بنویسیم، مطالعه کنیم. ما یک صندوق خانه داشتیم که پر از قلم و شیشههای مرکب بود و خود آقا برای ما قلم میتراشیدند. 0 22 Jupiter 1404/3/7 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 58 چند شب پیش محسن کمالیان از من پرسید: آیا فکر میکنم تو زندهای؟ من با سرزنش نگاهش کردم و گفتم که مگر به نظر تو غیر از این میرسد؟ جواب داد: اگر واقعا فکر میکنی پدرت زنده است چطور میتوانی بشینی؟ بخوابی؟ چطور میتوانی هرروز کیفت را دستت بگیری و بروی دفتر کار کنی؟ چرا نمیروی توی خیابان فریاد بزنی؟ چرا نمیدوی؟ چرا نشستهای؟ 0 2 الف. موسوی 1404/2/17 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 1 0 1 رضا یحیی پور 1402/4/7 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 50 0 12 zexpir 1403/9/3 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 135 0 0 مشتاق شهادت 1402/9/12 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 56 0 1 الف. موسوی 1404/2/21 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 138 0 0 توکلی 1403/11/17 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 50 0 0 حسین درویشخادم 1404/4/14 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 75 یک عادت یا خلق عجیبی داشت که از کنار هیچکس همینطوری نمیگذشت. میخواست یک بچهٔ دهساله باشد یا زنی خانهدار یا یک پیرمرد یا جوانی سربههوا. برای هرکسی چیزی داشت که تعریف کند. قصهای یا حرفی داشت که انگار فقط نگه داشته بود و حفظش کرده بود تا وقتی او را دید بهش بگوید. تکتک آدمها برای او وجود داشتند و مهم بودند چون جهان را تکتک آدمها میسازند. چون تکتک آدمها میتوانستند در جهان اثر بگذارند و چون بابا [امام موسی صدر] دنیا را و نقش خودش را در آن اینطوری میدید. اینطوری که آدم باید روی عالم اثری بگذارد. 0 15 نغمه رحیمیپور 1404/3/4 7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 30 0 3 مشتاق شهادت 1402/9/10 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.1 85 صفحۀ 20 0 2