zexpir

zexpir

@zexpir

37 دنبال شده

26 دنبال کننده

            یک‌قطره‌ی‌ آب‌بود و با دریا شد؛
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
zexpir

zexpir

1403/10/26

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

zexpir پسندید.

9

zexpir پسندید.

4

zexpir پسندید.
          دروغ چرا ؟ همیشه به این خارجیای بزرگ شده تو مهد فسادی که با تمام آزادی و شرایطی که داشتن ولی اومدن سمت اسلام حسودیم میشه. قشنگ معلومه اونا یه‌چیزایی میدونن که ما نمی‌دونیم. نمیدونیم که خیلی راحت نمازصبحامون قضا میشه یا غیبت می‌کنیم و ازین دست کارایی که اونقدر برامون عادی شده که گاهی یادمون میره برخیش گناهه یا خلاف دینه. ولی اونا انقدر سفت و سختن که دربرابر توهین و سرزنش و آزار و اذیت و حتی تهدید و نهایتا مرگ بازم ذره‌ای از رفتار و عمل به دین کوتاه نمیان! 

این حسادت تا اونجایی پیش میره که نمیدونم باید بخاطر دنیا اومدن تو مملکت اسلامی و خانواده شیعه خداروشکر کنم یا بخاطر اینکه هیچوقت اسلام رو نمیتونم از زاویه‌ی اون آدما ببینم، از خدا گله کنم. 
.
موضوع کتاب که همونجور که از اسمش پیداست درباره ادواردو آنیلی‌ه. پسر سناتور ایتالیایی، رییس کارخونه فیات و وارث حقیقی ثروت افسانه‌ای اون خانواده که از یه‌جایی مسلمون میشه، بعد شیعه، بعد میاد دیدار امام و در نهایت شهیدش میکنن تا هم از آبروی پدرمادرش محافظت کنن هم مطمین شن ثروتش تو راه اسلام خرج نمیشه‌.
پسری که وقتی مسلمون شد به واسطه جایگاهی که تو پازل قدرت داشت از تلاش برای پیداکردن رد امام موسی صدر تا جنگ تحمیلی و فلسطین و حزب‌الله لبنان با تمام توان و ارتباطاتش سعی کرد برای حل و فصل داستان ورود کنه‌.
کتاب قلم شاخص و قوی‌ای نداره و خود روایت‌هاشم چون داستانی نشده و صرفا پشت‌همه به تنهایی کشش نداره. ولی جذابیت موضوع و کنجکاوی مخاطب برای اطلاع از سرنوشتش اونو میکشونه.
خوندنش یک‌ربع زمان می‌بره و از نخوندنش خیلی بهتره‌.
        

23

zexpir پسندید.
همیشه صبر می کنم تا چند روز بعد درمورد کتابی نظر بنویسم تا هیجان خواندن کتاب روی یادداشت تأثیر نداشته باشه...
این کتاب را در یک روز ونیم تمام کردم درحالی سربسته می دانستم موضوع را اما بازم برایم غافلگیر کننده بود.
در حین کتاب با خودم می گفتم واقعا این ها از کجا به ذهن نویسنده می‌رسد 😲..
هر لحظه می خواندم تا کتاب را تمام کنم و ادامه داستان را بفهمم ولی می ترسیدم که کتاب تمام بشودمانند ترس از پایان یک قسمت فیلم ...
اما.. 
پایان ...
چرا نباید این داستان پایان خوشی می داشت و چرا سارا نباید مانند بقیه زندگی می کرد...مانند فیلم های دیزنی  اما مگر شهادت بداست؟...
 شهادت بهترین پایان نیست؟...
شاید برای امیر مهدی فاطمه خانم بهترین پایان همین بود...
نکات مثبت✔️
۱.توصیفات نویسنده دل نشین بود برخی از توصیف ها  به گونه ای بود که باخودم می گفتم  احسنتتتتت!
۲.داستان جذابی بود به حدی  که خواننده کتاب را زمین نگذارد اما میشد  کمی قوی تر باشه هر چند که در جلد های بعدی رعایت این مورد رعایت شده
۳.برخلاف برخی کتاب ها که می خواهند اطلاعات وشبه ای را مطرع کنند ولی مانند وصله به لباس به دل متن نمی نشیند اطلاعاتی که نویسنده در مورد داعش ومجاهدین خلق می خواست به مخاطب ارائه بدهد خیلی خوب درون متن جا گیر شده بود
۳.مقدمه[سناریوی] داستان  قوی بود 
۴.جملات کلیشه ای زیادی نداشت و همین  باعث غیر عادی شدن موضوع نمیشد
نکات منفی(البته نکات به حدی نیست که بشود گفت کتاب ارزش خواندن نداره درخیلی مواردی هم به حدی هست که می توان چشم پوشی کرد)🚫
۱.برخی جاها علی رغم توصیفات خوب توصیفات زیادی هم داشت مانند ناله ها تکراری سارا که حوصله خواننده را سر می برد به شخصه بعضی جاها سریع وگذرا رد شدم
۲.برخی تناقض ها ونامتعارف ها هم بود که معمولا بیشتر در رمان های مذهبی به چشم می خورد که مجال گفتن نیست وگوش شنوا می خواهد
۳.قسمت ماجراجویی [اکشن] داستان برخی جاها ضعیف بود  ومی توانست ادامه داستان را حدس زد 
پ.ن
در کل کتاب خوبی پیشنهاد می کنم حتما برای یک بار هم که شده  بخوانید
        همیشه صبر می کنم تا چند روز بعد درمورد کتابی نظر بنویسم تا هیجان خواندن کتاب روی یادداشت تأثیر نداشته باشه...
این کتاب را در یک روز ونیم تمام کردم درحالی سربسته می دانستم موضوع را اما بازم برایم غافلگیر کننده بود.
در حین کتاب با خودم می گفتم واقعا این ها از کجا به ذهن نویسنده می‌رسد 😲..
هر لحظه می خواندم تا کتاب را تمام کنم و ادامه داستان را بفهمم ولی می ترسیدم که کتاب تمام بشودمانند ترس از پایان یک قسمت فیلم ...
اما.. 
پایان ...
چرا نباید این داستان پایان خوشی می داشت و چرا سارا نباید مانند بقیه زندگی می کرد...مانند فیلم های دیزنی  اما مگر شهادت بداست؟...
 شهادت بهترین پایان نیست؟...
شاید برای امیر مهدی فاطمه خانم بهترین پایان همین بود...
نکات مثبت✔️
۱.توصیفات نویسنده دل نشین بود برخی از توصیف ها  به گونه ای بود که باخودم می گفتم  احسنتتتتت!
۲.داستان جذابی بود به حدی  که خواننده کتاب را زمین نگذارد اما میشد  کمی قوی تر باشه هر چند که در جلد های بعدی رعایت این مورد رعایت شده
۳.برخلاف برخی کتاب ها که می خواهند اطلاعات وشبه ای را مطرع کنند ولی مانند وصله به لباس به دل متن نمی نشیند اطلاعاتی که نویسنده در مورد داعش ومجاهدین خلق می خواست به مخاطب ارائه بدهد خیلی خوب درون متن جا گیر شده بود
۳.مقدمه[سناریوی] داستان  قوی بود 
۴.جملات کلیشه ای زیادی نداشت و همین  باعث غیر عادی شدن موضوع نمیشد
نکات منفی(البته نکات به حدی نیست که بشود گفت کتاب ارزش خواندن نداره درخیلی مواردی هم به حدی هست که می توان چشم پوشی کرد)🚫
۱.برخی جاها علی رغم توصیفات خوب توصیفات زیادی هم داشت مانند ناله ها تکراری سارا که حوصله خواننده را سر می برد به شخصه بعضی جاها سریع وگذرا رد شدم
۲.برخی تناقض ها ونامتعارف ها هم بود که معمولا بیشتر در رمان های مذهبی به چشم می خورد که مجال گفتن نیست وگوش شنوا می خواهد
۳.قسمت ماجراجویی [اکشن] داستان برخی جاها ضعیف بود  ومی توانست ادامه داستان را حدس زد 
پ.ن
در کل کتاب خوبی پیشنهاد می کنم حتما برای یک بار هم که شده  بخوانید 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4