معرفی کتاب چایت را من شیرین می کنم اثر زهرا اسعدبلنددوست

چایت را من شیرین می کنم

چایت را من شیرین می کنم

3.9
249 نفر |
99 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

643

خواهم خواند

111

شابک
9786008460220
تعداد صفحات
367
تاریخ انتشار
1399/6/4

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب چایت را من شیرین می کنم، نویسنده زهرا اسعدبلنددوست.

لیست‌های مرتبط به چایت را من شیرین می کنم

نمایش همه

یادداشت‌ها

mavi

mavi

1401/6/9

        «حسام، سارای کافر را از آلمان به ایران کشاند و امیرمهدی شد و به کربلا برد»💚
داستانی روان و گیرا که بر خلاف قلم فانتزی نویسنده، محتوای خوبی داشت.
چیزی که زیاد به دل من نشست، هدایت خوب داستان توسط نویسنده بود.🌱
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

28

        قلم نویسنده و سیر داستان جذابه و می‌تونید یک سره واژه ها رو نوش جان کنید اما اگه مخالف سرسخت داستانِ صورتی، فانتزی و کلیشه ای هستید احتمال این که از یک جای داستان به بعد بر مذاقتون خوش نیاد، هست!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

13

          بلند دوست در مورد موضوع این رمان گفته: این رمان در رابطه با مدافعان حرم و فعالیت سپاه در خارج از مرزها است که با محوریت مدافعان حرم نوشته شده است.
زهرا بلنددوست نویسنده رمان «چایت را من شیرین می‌کنم» در مورد این رمان گفته: کار اولم است که منتشر می‌شود و پیش از این اثری از من منتشر نشده است. برای نگارش آن حدود 4 تا 5 ماه زمان گذاشتم.
جذاب است نه؟ خب همین هم مشخص می‌کند دلیل تمام نواقص کار را و صد البته انسان را امیدوار می‌کند به این نویسنده جوان.
از صفحه۱۴۰، ۱۵۰ تازه پیرنگ شکل می‌گیرد و در صد صفحه، دویست صفحه نهایی تازه رمان جذاب می‌شود.
بالای چهار هزار بار واژه اسلام تکرار شده. حرفها رو زده شده، افراط به خرج داده شده و کلیشه به کار رفته و جملات سنگین و ثقیلند.
می‌دانم ری‌ویو جای نقد نیست اما این کتاب خیلی جای نقد دارد.
در نهایت کتاب شاهکار نیست، معمولی است. 
کتاب را دست خواهرم دیدم. قبلش با نویسنده‌اش در جلسه نقد آشنا شده بودم. خواهرم کتاب را خیلی دوست داشت. کتاب کم حجم نیست. اما نسبتاً روان است. 
کتاب را به کسانی که به کتاب‌های هیجانی و عاشقانه علاقه دارند توصیه می‌کنم.
در ضمن ظاهراً رمان «مثل بیروت بود» فصل دوم رمان «چایت را من شیرین میکنم » است و «باروت خیس» در واقع، ادامه‌ایی بر دو رمان قبلی است، البته اینبار کمی متفاوت‌تر و ناآرامتر.

بخشی از کتاب:
عروس و داماد، روی یه مبل دونفره، درست روی خرابه‌های چراغونی‌شده‌ی یه خونه نشستن. عاقد خطبه رو خوند. اما عروس برای گفتن بله، یه شرط داشت و اون بریدن سر یه شیعه بود. خیلی ترسیدم. این زن، عروسِ مرگ بود...
        

2

        موضوع داستان خوب و پرکشش بود اما تقریبا تا دو سوم کتاب، به بعد از نظر من افت شدیدی کرد. 
میشد اینقدر کتاب رو کش نداد و تو همون اوج داستان  به پایان رسوند ولی یه سری چیزا اضافی و البته سطحی بود. مخصوصا بعد از اومدن دانیال. یکم شبیه رمان‌های اینرنتی شد.
دیالوگ‌هاهم به فرهنگ یه خانواده آلمانی نمیخورد. منظور بهتر یا بدتر بودن فرهنگ مکالمه‌های ایرانی یا خارجی نیست بلکه نوع دیالوگ‌‌ها مدنظرمه.
سارا خیلی پرخاشگر بود و حسام خیلی ماورایی خوب و صبور. نمی‌تونستم درک کنم حسام به چه علت جذب سارا شده بود.
اما در بیان  گوشه‌ای جنایات و لجن زار داعش و سازمان مجاهدین خوب پیش رفت. اقتدار ایران رو به نحو خوبی به تصویر کشیده بود. این پررنگ‌ترین نکته‌ی مثبت کتاب بود و با توجه به داستان که درباره این موضوع بود، خیلی خوب روی این قضیه مانور داده بود.
ولی درکل تا همون دو سوم کتاب برام جالب بود و باعث شد دو روزه کتاب رو تموم کنم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1