مثل بیروت بود کتابی هست که بیشتر تا عاشقانه باشه،هیجانی بود.در حدی هیجانی بود که نمی‌شد یه جاهایی از خوندنش دست بکشی.این کتاب حکایت جولان است،جولانی که  از چایت را من شیرین می‌کنم شروع شده بود.شکست خوردگان این بار برای انتقام جویی دندان تیز کردند و میخواهند از دانیال و سارا انتقام بگیرند اما نمی‌دونستن به این راحتیا هم نیست😌..
      

        این کتاب پاسخ دهنده به سوال‌هایی هستش که ما درباره ظهور و امام زمان از خودمون می‌پرسیم و می‌تونم بگم من واقعاً بعد از خوندن این کتاب به اکثر سوال‌هام درباره امام زمان و ظهورشون پاسخ داده شد،ممنونم از نویسنده:)
      

        این کتاب درباره‌ی شهید مصطفی صدرزاده هست که در گروه فاطمیون در سوریه مشغول مبارزه با داعشی ها بودن.این کتاب متن روان و ساده‌ای داشت و منابع این کتاب،کتاب اسم تو مصطفاست و قرار بی قراری بود.خیلی خوب بود بهتون پیشنهاد میکنم بخونید😉
      

        این کتاب،کتاب جالبی بود و در واقع درباره قوانین زندگی حرف می‌زد. خیلی قانون‌های جالبی و البته بعضیاش عجیب بود ولی برای مثال یکی از قانون‌هایی که توی کتاب اومده بود و من همیشه تو ذهنم سپردم این بود که موقعی که توی غذا،شما چیزی می‌بینید نباید بلند اعلام کنید تا بقیه که دارن این غذا رو می‌خورن از غذا خوردنشون لذت کافی رو ببرن:)
      

        این کتاب واقعا با تمام کتاب‌هایی که خوندم فرق داشت و چند تا نکته خیلی خوب داشت،اولین نکته این بود که این کتاب درباره پیشرفت‌های ایران بعد از انقلاب اسلامی بود و به زبانی نوشته شده بودش که نوجوان‌ها به راحتی می‌تونن با خوندن این کتاب درک عالی داشته باشند از پیشرفت‌های ایران،در کل می‌تونم بگم اگه می‌خواین درباره کشور زیبامون یعنی ایران اطلاعات بیشتری داشته باشید بهتون پیشنهاد می‌کنم این کتاب رو بخونید،راستی به نویسنده این کتاب،آقای سید محمد حسین راجی خسته نباشید میگم🌿✨
      

        میتونم بگم دلم واسه هیرسا خیلییییی سوخت🥺..
موفق باشی فرمانده🙃🌿
      

        من این کتاب رو نخوندم ، باهاش زندگی کردم.
زنـــدگی....
      

        و عاشقانه‌ای زیبا😍♥️
      

        از آنی یاد گرفتم که در برابر سختی‌ها مقاوم باشم 🙃✨
      

        درسته این کتاب درباره‌ی حیات وحش بود امّا من ازش یه درس خیلییییییییی بزرگ گرفتم که *از تغییر های بزرگ نترسم...*
      

        با خواندن این کتاب تنها جمله‌ای که می‌تونم بگم 
اللهم عجل لولیک الفرج 🥺♥️🤲🏻
      

        انقدرررررر شعرهای داخل این کتاب زیبا بود که واقعاً آدم اگه صد بار این شعرها رو بخونه خسته نمی‌شه و از زیباییش لذت می‌بره،به نظر من یکی از زیباترین شعرهای این کتاب این بودش👇🏻
حرام می‌شود از این به بعد خواب شما 
خشم شیعه حیدری سخت و سوزان است 
که امر ما گر رسد همین فردا 
به یا مددی کاخ ظلم ویران است 
در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم 
کنار مهدی ما لشکر شهیدان است 🇮🇷😎✨
      

        واقعاً بی صبرانه منتظر خوندن این کتاب بودم ، به نظرم این کتاب خیلی می‌تونست جذاب باشه چون راجع به آدم جذابی بود.
بعد از تموم کردن کتاب عروس آسمانی به سمت کتابخانه ام رفتم تا بتونم کتابی دیگه برای خوندن پیدا کنم تا چشمم به کتاب آقای وزیر خورد و با شوق کتاب رو باز کردم و شروع کردم به خوندن.
این کتاب کوتاه بود ولی پر مفهوم (فقط کتاب های طولانی در مفهوم نیستن) ، از خوندن این کتاب لذت بردم و واقعاً اطلاعات خوبی درباره‌ی شهید امیر عبدالهیان دریافت کردم ، ایشون کارهای خیلی مهمی در منطقه انجام دادن و تنها هدفشون از انجام این کارها امنیت ایران بود🇮🇷...
      

        این کتاب در وصف آقایی بود که خادم مردم بود ، خستگی برای آن 
معنی نداشت🌿
می‌تونم بگم بخش آخر این کتاب واقعاً غم انگیز بود چون یاد خاطرات اون موقعم افتادم که چقدر نگران بودم اون شب چقدر حال بدی داشتم و واقعا نمی‌تونستم لبخند بزنم:)... 
      

        این کتاب عالی بود🇮🇷✌🏻