معرفی کتاب صدا زدم باران اثر زهره دلجوی کجاباد

در حال خواندن
3
خواندهام
13
خواهم خواند
10
یادداشتها
1403/12/9
1404/3/2
1403/12/10
6 روز پیش
بی آبی... مسئله ای که شاید الان زیاد برامون پررنگ نشده باشه اما در آینده اتفاق میافتد. تمام مردم دنیا دنبال یه قطره آب بودند انگار همه آب را بو میکشیدن. همه چیزشان شده بود خوردن چند قطره آب. معین شخصیت اصلی این کتاب بود که پسر شهردار بود. اون ها مثل آدم های عادی نبودن کلی آب داشتن. اما معین آب هارو به بقیه هم میداد تا آن هم تشنگی شان برطرف بشه. معین تمام تلاشش کرد. کتاب رو باز کرد. (وقتی از همه ی امیدت نا امید بشی او میآید) با تمام وجودش موعود را صدا زد. موعود امید را برگرداند. جان تازه به شهر بخشید. موعود همان ....امام زمانی است که تمام مردم دنیا منتظر آمدنش هستند
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.