چقدر زیبا هر اتفاقی رو روایت کرده بودند از دوران کودکی و بازی های تو جیبی بابا تا متحد و هم پیمان شدن مردم برای انقلاب و امام از ماجرای سینما رکس و خون جگر خوردن مردم تا شروع جنگ ناباور که گویی با قلم ایشون همه اون دوران رو زندگی کردم
چقدر افتخار کردم به بانوان و دخترا سرزمینم که شرف و غیرتشون ، رنگ سیاهی چادرشان خون ماموران بعثی رو به جوش آورده بود . و چقدر خانواده های شهدا مقاوم بودند خدای من
این همان راه حسین ع است
همان راه زینب س
با این کتاب خیلی اشک ریختم و لحظه به لحظه اش را با جان و دل میخوندم
قبل از سفر به راهیان نور انتخاب کردم که وقتی پا به این مکان مقدس گذاشتم آگاهانه باشد
چقدر میبالم به ایرانم و بیش از پیش میگم سر افراز باشی ایرانم و جان من به فدای تو