mahyas

تاریخ عضویت:

اردیبهشت 1404

mahyas

@PAPAERS_LIFE

12 دنبال شده

44 دنبال کننده

                شاید فقط روح گمشدهِ حقیقي او،
لابه لای صفحاتِ کتابي گیر افتاده باشد . . .
              

یادداشت‌ها

mahyas

mahyas

3 روز پیش

        تو یه دنیای بی‌کران از آب و جزیره‌های مخفی، جایی که بادبان دزدای دریایی مثل روح‌ها رو پهنه دریا می‌رقصن و عطر شور دریا با بوی تند شراب قاطی شده، یه قصه‌ای داره شکل می‌گیره. این‌جا دنیای فابله، یه سرزمین پر از صدف‌های گرون‌قیمت، کشتی‌های نفرین‌شده و رازهایی که ته اقیانوس قایم شدن.

★اولش که کتابو خریدم، فکر کردم زیادی دارن بزرگش می‌کنن، ولی کم‌کم روند داستان یه جوری شد که دیگه نتونستم ولش کنم. خیلی جذاب بود، بعید بود وسطش آدم خسته شه. رومنس‌اش هم کافی و به‌اندازه بود، که این خیلی نکته مثبتیه،من خودم به شخصه رومنس زیاد دوست ندارم.
 فقط حیف که توصیف کاراکترها و لباس‌ها یه کم سرسری بود، واسه همین نمی‌شد شخصیت‌های فرضی رو درست از روی فن‌آرت‌ها تصور کرد.

★ ناشر می‌تونست بهتر عمل کنه، با این‌که جلدش خیلی قشنگه، می‌تونست مثل نشر آذرباد طرح اصلی رو نگه داره. یه جاهایی هم نیاز بود سانسور کمتر باشه، ولی در کل ترجمه‌اش خوب بود. البته به غیر از صفحه ۲۵۰ که اصلاً معلوم نبود چی به چیه و هیچ ربطی به قبل و بعدش نداشت، ولی خب همین هم جالب بود!

★پی نوشت برای فابل؛ 
 فابل مهم نیست چقدر طوفان بیاد تو راهتو پیدا میکنی همیشه توی تاریک ترین و عمیق ترین اعماق آب هم امید هست مگه نه؟

      

8

mahyas

mahyas

1404/4/19

        《ای کاش من هم آدم معمولی بودم.》
سرش را به چپ و راست تکان میدهد و دستم را میگیرد.میگوید《اینجا معمولی بودن یک فحش است،همه میخواهند بدرخشند و معمولی بودن یعنی هیچ.》
اما همه اشتباه می کنند.
معمولی بودن یک نعمت است.و فقط آنهایی که معمولی نیستند ارزشش را میفهمند.
این چیزی است که تمام عمر آرزویش را داشته ام.
و همه عمرم حاضر بوده ام تمام وجود عجیبم را با آن معامله کنم.
می گویم《من عاشق همین معمولی بودنت هستم》 

از اولش که خلاصه پشت کتاب رو خوندم میدوسنتم قراره ساعت ها باهاش اشک بریزم،ولی نمیدونستم قراره رکود اشک ریختن با کتاب به دست ایشون بیوفته!
این کتاب یک مرثیه در ستایش عشق است:)
داستانی آروم ولی پرکشش که ساعت ها باهاش اشک ریختم.خوندنش ۲ ساعت طول کشید ولی ساعت ها باهاش گریه کردم.
این داستان درباره عشقه،سخت ترین نوع عشق،دوطرف عاشق همن میخوان که باهم باشن ولی نمیتونن:)
این داستان فریادی است که بگوید ما مثل شما هستیم،ولی نیستیم،یا ما را درک کنید یا رهایمان کنید.
این کتاب حفره است،حفره ای درقلب که با هیچ چیز پر نمیشود.
این داستان غم است،غم از دست دادن... 

 پی نوشت برای تی پی و گریس:
تی پی و گریس دوست داشتنی من،تا ابد توی قلبم جا دارید.بارها فکر کردم که اگر شمارو میدیدم چه واکنشی نشان میدادم.ولی مطمئنم اگر شمارو میدیدم جیغ نمیزدم،از لمس کردنتان دوری نمیکردم،ازتان نمیترسیدم.
گریس من هم مثل تو از چشم ها میترسم،ولی قول میدهم اگر میدیدمت با چشمانی سرشار از محبت بهت نگاه میکردم.
تی پی،تو واقعا خواهر خارق العاده ای هستی،خواهری که هرکس بهش نیاز داره،پس سعی میکنم من هم برای خواهرم تی پی باشم:)

      

3

mahyas

mahyas

1404/4/13

        اولش کتاب ها را بر اساس طمعشان فقط می خوردم خوشحال گاز می زدم و میجویدم.اما خیلی زود شروع به پراکنده خواندن دروبر لبه های غذاهایم.و با گذشت زمان،بیش تر خواندم و کم تر جویدم،تا این که در نهایت کمابیش تمام ساعت های بیداری ام را طرف خواندن می کردم و فقط حاشیه ها را می جویدم.


اوایل داستان زیاد جالب نبود و روندش کند بود.
به مرور زمان داستان هیجان انیگز تر و بهتر شد.
فرمین موش دوست داشتنی که کتاب میخوند،و آرزوی انسان شدن در سر داشت.
من این کتابو فقط نخوندم،باهاش زندگی کردم:)
با فرمین رفتم سینما،توی کتاب فروشی دنبال کتاب گشتم،شب ها توی خیابان دنبال غذا میرفتیم،با آرزوها و رویاهایش پرواز میکردم و کتاب میخوردیم!
کتاب واقعا برای من خیلی دوست داشتنی بود،فرمین میگه لازم نیست داستان ها رو باورکنی تا دوستشان داشته باشی.
ولی من این داستان را باور کردم و دوستش دارم.
ته کتاب واقعا گریه کردم و باور نمیشد باید از فرمین عزیز خداحافظی کنم،فرمین به عنوان یک موش خیلی چیزها به من یاد داد...
دلم براش تنگ میشه و تا ابد داستان و خاطراتش توی ذهنم باقی میمونه...
طراحی جلد واقعا بی نظیر بود و از لحاظ ترجمه و کاملی خیلی خوب بود..
پی نوشت:این کتاب باعث میشه دلم بخواد کتاب بخورم😂

      

5

mahyas

mahyas

1404/4/6

8

mahyas

mahyas

1404/3/28

        نمیتونم قاطع بگم این جلدو دوست داشتم.
مثل دو جلد قبلی جذبش شدم،و زود به پایان رسوندم.
این کتابم مثل قبلیا سراسر معما و رازهای هاثورنی بود،ولی پیچیده تر و عجیب تر.
یه سری معماها روش حلشون برای من تکراری شده بود،ولی بعضی جاها نیاز داشتم برگردم عقب تا ماجرا رو هضم کنم.
هیچوقت از مثلث عشقی خوشم نمیاد،چون یکی تنها میمونه،یکی باید فداکاری کنه.
توی این جلد بیشتر گریسون رو شناختم و دلم براش سوخت
گریسون همیشه باوقار،سنگین،جدی است ولی توی قلبش یه پسر شیطون و مبارزه طلب داره.
جیسمون سراسر شوق،هیجان،مبارزه،جنگ،آشوپ..است
که از نظر من برای ایوری مناسب تره.
توی این جلد عشق آیوری  و جیمسون پررنگ تر و قوی تر میشه.
و ایوری به مرور زمان بزرگتر و عاقل و بالغ تر میشه.
زندر همیشه کارکتر محبوب منه،دلم برای پرحرفیاش،شیطنتاش،برنامه هاش،کاراش تنگ میشه.
به نظرم هرکسی توی زندگی به یه زندر احتیاج داره:)
نش همیشه کاراش مرموز بود از نظرم ،ولی تهش ثابت کرد میتونه یه برادر بزرگ خوب و دوست داشتنی باشه.
کتاب یه جورایی با فصل آخر یه شروعی تازه ای داره.
ایوری یه مسابقه بزرگ و مرموز برگزار میکنه که توش پر از چالش،مسابقه،مبارزه و پوله.
 در آخر دلم برای برادرای هاثورن😁،زوج بکس و تئا،ایوری،آلیسا،بکس،،آرون،نن،و همه و همه تنگ میشهه😭
و فکرکنم شاید یه روزی یکیم ثروتشو به ما بخشید مگه نه؟🤣
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.