این جلد که کلا از زبان آدام گفته می‌شد از همون اول از آدام خوشم نميومد الان این حس بیشترم شده قطعا جیمز باید اولویتش باشه اما جدی میتونست بزاره همون موقع کنجی بره سراغ جولیت  در کل آدام رومخه.ولی جیمز برعکس داداشش خیلی کیوته خیلی دوسش دارم😭
        

          زیاد از آدامخوشم نمیاد
        

          مرگ و ویرانی. بهای امید در این روزگار .
        

          جلد ۲/۵ مجموعه خردم کن 
خوب بود و بی صبرانه منتظر جلد سوم هستم این کتاب و پیشنهاد میکنم 
فقط نمی دونم چرا از آدام خوشم نمیاد!
        

          فکر میکردم این کتاب هم از دید وارنر باشه 
(بخاطر جلدش هم بود)
ولی از زبان آدام گفته میشه 
به عنوان یه جلد نیم خوب بود و خوندنش ضروری 
        

          اول از همه به خاطر تصویر جلد فکر کردم دوباره داستان قراره از زبان آرون باشه ولی وقتی دیدم داستان از زبان آدامه امیدوار شدم چون بعد از گذشت ۳ جلد نیاز بود یه کم افکار آدام بیشتر برای مخاطب اشکار بشه تا بفهمه قراره چه اتفاقی بیافته و نظر آدام درمورد اتفاقایی که افتاده چیه ولی خب نصف کتاب همون رویداد های صفحات آخر جلد قبلی با یه دیدگاه دیگه بود و رسما هیچ دیتا جدیدی به خواننده اضافه نمیکرد(گرچه شاید چون من چون دو جلد رو پشت سرهم خوندم این اذیتم کرده،حدس میزنم این کتاب احتمالا به خاطر اینکه اسپین آفه و خیلی بعد تر از جلد دو منتشر شده نویسنده مجبور بوده یه یادآوری بکنه)

نیمه دوم کتاب یه کم دیتای جدید بهمون اضافه شد که به نظرم یه کتاب ۶۰ صفحه ایی نباید فقط نصفش برای مخاطب جدید باشه و این قضیه خودش یه نقطه ضعف بزرگه و چیزی که برام عجیب بود این بود که دیتاهایی که نویسنده توی این جلد ارائه کرد اصلا لزومی نداشت از زاویه دید آدام باشه و میتونست از زاویه دید کنجی هم باشه چون با اینکه نیازه خواننده از افکار و نظر شخصی آدام دیتا جدید به دست بیاره هیچی از طرز فکر آدام توی این جلد برای خواننده آشکار نمیشه و تنها چیز واضحی که از افکارش میشه برداشت کرد تردید و شکه که شاید این از نظر نویسنده کافی باشه ولی خب به نظرم وقتی یه کتاب ۶۰ صفحه ایی مینویسی نباید به همین دیتا کلی که از جلد های قبلی هم قابل برداشت بود بسنده میکردی.

شخصیت آدام خیلی ناگهانی توی این جلد عوض شد هیچ پیش زمینه ایی برای این همه تغییر ناگهانی وجود نداره و حتی توی جلد دو یا بهتره بگم نیمه اول کتاب شخصیتش مثل قبله و یهو شخصیت آدام وارد یه افق جدید میشه و آخر جلد انگار نویسنده یادش میاد که عه این آدامه باید واکنشش این باشه با توجه به دیتاهای جلد قبل!

درکل واقعا خیلی جلد ضعیفی بود توی کمتر از یه ساعت خوندمش و به نسبت توقع بالایی داشتم ولی خب ترجیح میدم منتظر جلد بعدی بمونم تا ببینیم نویسنده این داستان رو میخواد به کجا برسونه.
        

          وای وای وای...از اول از آدام بدم میومد و نسبت به اینکه جولیت میون دوتا دلبر بوده ناراحت نبودم (همه داستان برام اسپویل شده🙏) واقعا باورم نمیشه آدام اینجوریه...البته از اول معلوم بود همچین آدم بزدل و ترسوییه  !!!!  مطمئنم اگه آرون بود ، برای نجات دادن جولیت خودشو پاره می‌کرد میرفت دنبالش اصلا براش مهم نبود چه بلایی سر دیگران میاد...تمام دنیای اون جولیته. ولی آدام؟ آدام فقط میگفت جیمز جیمز جیمز. بله حق داره برادرشه ولی آدم انقدر بیخیال؟ حتی نگران جولیت هم نبود تا اینکه کنجی اومد گفت بعد گفت تقصیر  منه!!! خب یالغوز تو باید تنه لشتو تکون بری دنبالش ولی نمیری چرا؟ چون کنجی اومد خبر رسانی کرد. خب شده که شده مگه مهمه؟ اگه جولیت می‌فهمید آدام  نسبت بهش چ،س مثقال اهمیت نمیده و فقط عشقم عشقم و چرت و پرت گویی میکنه خودش تفنگ برمیداشت آدام رو میکشت!!!! (مخاطب مورد نظر از شدت فشار ج،ر خورد🙏)
        

          اين کتاب جلد فرعی و  از زبان آدام بود و من با خوندن این کتاب از آدام بدم آمد اگه این جلد رو نخونید مشکلی پیش نمیاد
        

          صرفا برای کسانی که علاقه دارن به داستان ها و فیلم های ابر قهرمانی پیشنهاد میکنم
        

          یکم نسبت به آدام به شک افتادم
البته که برادرش براش مهمه ولی درک نکردم چرا نذاشت کنجی بره دنبال جولیت.
ظاهرا دیگه به حسش به جولیت مطمئن نیست که خودشم بهش اشاره کرد

        

          این جلد رو به خاطر بی لیاقت بودن آدام بهش امتیاز کم دادم ولی خب  در کل واقعا مجموعه ی خوبیه🫱🏻‍🫲🏼 این جلد کلا از دید آدام ‌نوشته شده و دلیل اینم نوشته شده که چرا من ازش بدم میاد😑😒
        

          بنده به هیچ عنوان از آقای کنت خوشم نمیاد چه از اول این مجموعه چه تا همین جلد و برعکس از برادر کوچیکترش بشدت خوشم میاد و به خاطر همین مورد سه ستاره کم دادم وگرنه مجموعه قشنگیه:)ولی آدام نه🤕😁
        

          حقیقتا اون چیزی نبود که فکرشو می‌کردم، چه این جلد چه جلد  قبلی.
شاید ترجمه جذابیت ماجرا رو گرفته؛ ولی به هرحال اون قدری که از خیلیا تعریفشو شنیدم و بلاگرای زیادی معرفیش کرده بودند، به نظر من جالب نرسید.

        

          حقیقتا جلد بیخودی بود!
تمام اینها می تونست از زبون جولیت توی همون کشفم کن گفته بشه
اگر نخونید چیز زیادی از دست نمیدین
        

          نسبت به جلد های قبلی خیلی ازش خوشم نیومد و روندش تا یه قسمت هایی تکراری بود .
در کل این جلدش  باعث شد بیشتر از قبل آدام بدم بیاد .
        

          ❗❗اگر جلد دو رو خوندین یادداشت رو بخونید.


خب الان که این جلد رو خوندم میتونم بگم آدام، دیگه ازت خوشم نمیاد؛ کمتر احساس عذاب وجدان میکنم نسبت به اینکه جولیت آدام رو ول کرد و داره با آرون خوب میشه. 
این جلد طرف دوم تقریبا ده تا فصل آخر کتاب کشفم کن رو نقل میکنه. فصل های اولش رو دقیقا تو جلد دو داشتیم ولی اواسط به آخر ، اونجاهایی که جولیت از آدام و کنجی جدا میشه رو از زبون آدام و افراد نقطه امگا تعریف میکنه. باعث میشه تصورات اون ها رو هم نسبت به ماجرایی که اتفاق افتاد درک کنیم و آدام رو بهتر بشناسیم🤝🏼.
        

          نیمه اول رهایم کن در کل چیز زیاد خاصی نبود، ولی بقیه ش ادامه داستان رو شرح میداد با فرق اینکه از دید آدام بود.
شدیدا منتظر ترجمه شدن جلد های بعدی ام✨
        

          مجموعه خردم کن باعث شد من به کتاب علاقه ی زیادی پیدا کنم و فعلا تا رهایم کن ترجمش کردن و کلا آخرش انقدر رفته بودم تو داستان که احساس میکردم اون اتفاقا داره برای من میوفته حتما بهتون پیشنهاد میکنم بخونیدش:)