یادداشت mahyas
7 روز پیش
اشک های زیادی برای "حقیقت" ریختم... دروغگوها سعی می کنند برای بهتر شدن وضع کاری بکنند اما.... کتاب ترکیبی از عشق،خشم،حسادت،ترس،حسرت،زیبایی و دروغ است لحظه به لحظه منتظر پایان داستان بودم ولی وقتی فهمیدم کنترل اشک ها از دستم خارج شد:) داستانش عجیب بود،و شخصیت پردازی ها از همه عجیب تر بود تا لحظه آخر درک شخصیت ها برام سخت بود،فضای داستان یه وایب گرم تابستونی و تینیجری مثل آهنگsummertime sadness میداد:) پی نوشت برای کیدنس؛پذیرش حقیقت همیشه سخت و دشوار بوده بعضی روزا ندونستن حقیقت بهتر از دونستنشه:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.