معرفی کتاب ما یک نفر اثر سارا کروسان مترجم کیوان عبیدی آشتیانی

ما یک نفر

ما یک نفر

سارا کروسان و 2 نفر دیگر
4.4
45 نفر |
19 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

78

خواهم خواند

34

شابک
9786002964489
تعداد صفحات
488
تاریخ انتشار
1398/11/15

توضیحات

        
این ما هستیم 
و زندگی می کنیم.
شگفت انگیز نیست؟
به هرحال از عهده اش برمی آییم.
این داستان درباره ی متفاوت بودن است.
درباره ی گریس و تی پی دو خواهر دوقلوی به هم چسبیده که ناگهان باید وارد جامعه شوند؛ جامعه ای که پر است از نگاه های خیره ی تمسخرآمیز و سوال های بی رحمانه و گاه قضاوت های سنگدلانه.
اما پیش از همه چیز، این دو خواهر انسانند و خواهان زندگی ای معمولی همچون زندگی دیگران.
آیا آن ها نمی توانند دوستانی حقیقی پیدا کنند؟
تجربه ی عشق چطور؟

      

لیست‌های مرتبط به ما یک نفر

یادداشت‌ها

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ☆ پنج ستاره‌ی طلایی ☆

می‌شه با هر سن و سلیقه‌ای که داری، این کتاب رو بخونی؟

 "یک" داستان دوتا خواهر دوقلوئه که از ناحیه‌ی لگن به هم‌دیگه متصل شدن. راوی این قصه گریس، قُل سمت راست، از مشکلات‌‌شون توی جامعه، مدرسه و در نهایت از یک تصمیم می‌گه: عمل جداسازی...

سبک کتاب و موضوعش واقعا قشنگ بود. این کتاب یه ورس ناوله. (ترجمه‌ش می‌شه رمان منظوم :-؟)
از اون‌جایی که گریس قل سمت راسته و راویه، نوشته‌‌های کتاب هم همگی راست‌چین بود!
از لحاظ ترجمه هم خیلی خوب بود و تونسته بود لحن، احساسات و بازی‌های زبانی رو پیاده کنه.

گریس و خواهرش تیپی دوقلوهای عادی‌ای نیستن و دیدگاه جامعه بهشون گاهی بسی ظالمانه‌س. در واقع کتاب به نحوی داره در مورد "پذیرش انسان‌ها" صحبت می‌کنه.

آخر کتاب نویسنده توضیح داده برای نوشتن کتابش خیلی تحقیق کرده و خودشم کلی گریه کرده، خب خواهر من مگر تود و دگر آزاری داری که اشک همه رو درمیاری؟ :))

من قبلا یک کتاب دیگه هم در مورد دوقلوها خونده بودم:
" آفتابگردان در زمستان از نشر ایران‌بان" که اون هم یه کتاب نوجوان و دوست‌داشتنی بود اما "یک" بی‌شک یک تجربه فراموش نشدنیه. کتابی که اشکم رو میاورد و قلبم رو مچاله می‌کرد ولی با یه شوخی ساده و سرسری خنده به لبم میورد و قلبم رو پر از امید می‌کرد تا بگه هرچند سخته و سخت می‌گذره اما می‌شه امید رو پیدا کرد. ♡
        

1

paria

paria

1403/10/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        به نظرم بدترین چیز درمورد از دست دادن یک نفر،تا ابد از دست دادن اون فرده.اینکه تا آخر عمر سرت رو به سمت چپ بچرخونی،ولی خواهرت اونجا نباشه.فضای خالیه خالیه خالی اونجا باشه،بدون خواهری که همیشه بوده.
یک،شعر طولانی و زیبایی از تنهایی در عین اشتراک و اشتراک در عین تنهایی بود.
با هم بودن و بعد جدایی...
داستانی آروم ولی با کشش.داستانی از روزهای عادیه افرادی که چندان عادی نبودند.
داستانی برای فریاد زدن این حرف:ما هم مثل شماییم،حتی اگه خیلی مثل شما نباشیم.
و داستانی از عشق...سخت ترین نوع عشق،عشقیه که دوطرف عاشق همدیگه هستن ولی نمیتونن با هم باشن...و این داستان همون داستان بود،مگه نه؟ البته تا اواخر داستان...
هوم...داستان جالبی بود...آروم و غمگین و ساده...ساده و زیبا
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

mahyas

mahyas

1404/4/19

          《ای کاش من هم آدم معمولی بودم.》
سرش را به چپ و راست تکان میدهد و دستم را میگیرد.میگوید《اینجا معمولی بودن یک فحش است،همه میخواهند بدرخشند و معمولی بودن یعنی هیچ.》
اما همه اشتباه می کنند.
معمولی بودن یک نعمت است.و فقط آنهایی که معمولی نیستند ارزشش را میفهمند.
این چیزی است که تمام عمر آرزویش را داشته ام.
و همه عمرم حاضر بوده ام تمام وجود عجیبم را با آن معامله کنم.
می گویم《من عاشق همین معمولی بودنت هستم》 

از اولش که خلاصه پشت کتاب رو خوندم میدوسنتم قراره ساعت ها باهاش اشک بریزم،ولی نمیدونستم قراره رکود اشک ریختن با کتاب به دست ایشون بیوفته!
این کتاب یک مرثیه در ستایش عشق است:)
داستانی آروم ولی پرکشش که ساعت ها باهاش اشک ریختم.خوندنش ۲ ساعت طول کشید ولی ساعت ها باهاش گریه کردم.
این داستان درباره عشقه،سخت ترین نوع عشق،دوطرف عاشق همن میخوان که باهم باشن ولی نمیتونن:)
این داستان فریادی است که بگوید ما مثل شما هستیم،ولی نیستیم،یا ما را درک کنید یا رهایمان کنید.
این کتاب حفره است،حفره ای درقلب که با هیچ چیز پر نمیشود.
این داستان غم است،غم از دست دادن... 

 پی نوشت برای تی پی و گریس:
تی پی و گریس دوست داشتنی من،تا ابد توی قلبم جا دارید.بارها فکر کردم که اگر شمارو میدیدم چه واکنشی نشان میدادم.ولی مطمئنم اگر شمارو میدیدم جیغ نمیزدم،از لمس کردنتان دوری نمیکردم،ازتان نمیترسیدم.
گریس من هم مثل تو از چشم ها میترسم،ولی قول میدهم اگر میدیدمت با چشمانی سرشار از محبت بهت نگاه میکردم.
تی پی،تو واقعا خواهر خارق العاده ای هستی،خواهری که هرکس بهش نیاز داره،پس سعی میکنم من هم برای خواهرم تی پی باشم:)

        

3