Korai

@Koraii

4 دنبال شده

3 دنبال کننده

                      متاسفم شما کتاب نیستید، نمیتوان برایتان مرد.
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

Korai پسندید.
مجموعه ای چهار جلدی (یه جلد منتشر شده)
کتاب ترسناک نیست. نه ترسناکه، نه چندش، نه غم انگیز، هیچکدوم. چون خودم اولاش فک میکردم اینجوری باشه، گفتم بگم.

از نکات مثبت این کتاب همینقدر بسنده میکنم که داستان گیرا و نسبتا تازه تر نسبت به فانتزی های دیگه اش باعث شد در دوران پراسترس امتحانات توجهم رو جلب و منو متقاعد کرد که داستانش رو دنبال کنم
خلاصه کتاب رو که از پشت جلد هم میتونید بخونید پس خیلی وقتتان را نمی‌گیرم و باید بگویم داستان حول محور اتفاقاتی رخ میدهد که در مغز هیچ انسان این دوره نمی‌گنجد و تمامی قسمت های زندگی به کلی متفاوت شده است به طوری که انسان تقریبا دیگر دغدغه ای ندارد و به راز جاودانگی دست یافته است
این بخش کمی تفکرم را برانگیخت.
با خود فکر کردم آدم یک عالمه وقت دارد که به گردش و سیاحت بپردازد؛ همه ی دنیا را بگردد. همه ی کتاب های دنیا را بخواند. همه ی زبان ها را یاد بگیرد. نوه و نتیجه و ندیده هایش را ببیند. مجبور نیست مثل چی از صبح تا شب کار کند یا به مدرسه برود. بعد به این فکر کردم:« خب همه ی این کارها رو بکنم که چی بشود؟ که از زندگی نامحدود لذت ببرم. ولی وقتی سختی و ارزشی نباشه لذتی هم نیست.» یعنی وقتی نامیرایی هدفی را بی ارزش کرد، رسیدن به آن هم خیری ندارد. تازه شاید وقت شد همه ی این کارها را در صدسال اول انجام داد؛ صده های بعدی چه؟ (فرض کنین همه ی همه ی کتاب های دنیا رو خوندید، حالا ده سال ده سال باید منتظر بمونید که یه کتاب جدید چاپ بشه??)
پس با شخصیت های داستان همسو شدم

حرف از شخصیت های داستان شد چند خطی نیز راجع به آن ها نظر دارم :
شخصیت پردازی را به شخصه خیلی دوست داشتم. روئن و سیترا اولش شخصیت خمیری داشتند؛ بعد کم کم نویسنده آن ها را ورز داد و طی اتفاقات پرپیچ و خمی که برایشان افتاد، آن ها را مغز پخت کرد که این از نقاط قوت کتاب است. سیترا اصلا ضعیف نبود و روئن خفن ترین بود. داس فارادی شخصیت قابل احترام و شخصیت منفی ها، در خور یک شخصیت منفیِ درگیرکننده، روان پریش و توطئه گر بودند.

خلاصه که در بین کتاب های اخیر می‌تونه نمره مورد قبول رو کسب کنه
امیدوارم بخونین و لذت ببرین .
            مجموعه ای چهار جلدی (یه جلد منتشر شده)
کتاب ترسناک نیست. نه ترسناکه، نه چندش، نه غم انگیز، هیچکدوم. چون خودم اولاش فک میکردم اینجوری باشه، گفتم بگم.

از نکات مثبت این کتاب همینقدر بسنده میکنم که داستان گیرا و نسبتا تازه تر نسبت به فانتزی های دیگه اش باعث شد در دوران پراسترس امتحانات توجهم رو جلب و منو متقاعد کرد که داستانش رو دنبال کنم
خلاصه کتاب رو که از پشت جلد هم میتونید بخونید پس خیلی وقتتان را نمی‌گیرم و باید بگویم داستان حول محور اتفاقاتی رخ میدهد که در مغز هیچ انسان این دوره نمی‌گنجد و تمامی قسمت های زندگی به کلی متفاوت شده است به طوری که انسان تقریبا دیگر دغدغه ای ندارد و به راز جاودانگی دست یافته است
این بخش کمی تفکرم را برانگیخت.
با خود فکر کردم آدم یک عالمه وقت دارد که به گردش و سیاحت بپردازد؛ همه ی دنیا را بگردد. همه ی کتاب های دنیا را بخواند. همه ی زبان ها را یاد بگیرد. نوه و نتیجه و ندیده هایش را ببیند. مجبور نیست مثل چی از صبح تا شب کار کند یا به مدرسه برود. بعد به این فکر کردم:« خب همه ی این کارها رو بکنم که چی بشود؟ که از زندگی نامحدود لذت ببرم. ولی وقتی سختی و ارزشی نباشه لذتی هم نیست.» یعنی وقتی نامیرایی هدفی را بی ارزش کرد، رسیدن به آن هم خیری ندارد. تازه شاید وقت شد همه ی این کارها را در صدسال اول انجام داد؛ صده های بعدی چه؟ (فرض کنین همه ی همه ی کتاب های دنیا رو خوندید، حالا ده سال ده سال باید منتظر بمونید که یه کتاب جدید چاپ بشه??)
پس با شخصیت های داستان همسو شدم

حرف از شخصیت های داستان شد چند خطی نیز راجع به آن ها نظر دارم :
شخصیت پردازی را به شخصه خیلی دوست داشتم. روئن و سیترا اولش شخصیت خمیری داشتند؛ بعد کم کم نویسنده آن ها را ورز داد و طی اتفاقات پرپیچ و خمی که برایشان افتاد، آن ها را مغز پخت کرد که این از نقاط قوت کتاب است. سیترا اصلا ضعیف نبود و روئن خفن ترین بود. داس فارادی شخصیت قابل احترام و شخصیت منفی ها، در خور یک شخصیت منفیِ درگیرکننده، روان پریش و توطئه گر بودند.

خلاصه که در بین کتاب های اخیر می‌تونه نمره مورد قبول رو کسب کنه
امیدوارم بخونین و لذت ببرین .