دختر پیپ و راوی

دختر پیپ و راوی

@Itsmobina

62 دنبال شده

79 دنبال کننده

                من نتونستم ازش یه خدا بسازم؛ اما تو ساختی.
              

یادداشت‌ها

        داستان از دو برادر یتیم به نام‌های پراسپر و بو شروع میشه که در حال فرار کردن از خاله‌شون هستن و می‌خوان به شهر ونیز برن شهر قصه‌ها و جادو اما اون‌ها در این راه با شاه دزد و گروهشون دوست میشن و در یک سینمای متروکه پناه می‌گیرن. خاله پراسپر و بو یک کارآگاه خصوصی رو استخدام می‌کنه تا دو برادر رو پیدا کنه اما این اتفاق یه تهدید بزرگ برای همه محسوب‌ میشه این گروه پیشنهاد کنت رو برای پیدا کردن یک گنجینه جادویی می‌پذیر تا بتونه برای همیشه از گذشته خودشون فرار کنه.

این دو برادر در راهشان با چیزهای متفاوتی روبه‌رو می‌شوند. یک کارآگاه با سبیل تقلبی و لاک پشت‌های زیبا_ عتیقه فروشی متقلب_ خانم جوان تنهایی که به دنبال چند دوست می‌گردد_ دو پسر یتیم که به دنبال هیجان هستند_ یک دختر کتابخوان_ یک پسر که در تلاش است تا از پدر و خانواده اشرافیش برای همیشه فاصله بگیرد_

ایده داستان و اینکه از زبون چندتا بچه کم سن و سال تعریف شده بود و زندگی کردنشون توی سینما برای من جالب بود. اما از واقعیت سیپیو و خانواده‌اش خوشم نیومد و دوستش نداشتم.
اما شخصیت‌هاشون به نظرم جالب و قشنگ بود به خصوص ویکتور و آیدا. اینکه داستان توی شهر ونیز اتفاق افتاد خیلی داستان رو زیباتر کرده بود.
اما من همش دنبال هیجان بود و نتونستم هیجانی که توی کتاب سیاه قلب بود رو توی این اثر فونکه پیدا کنم و پایانش زیاد اون طور که باید نبود و خب از دلایل دوست داشتنم برای این کتاب فقط میتونم به شخصیت پردازی و فضاسازی خوب اشاره کنم.
      

19

        سلام. امیدوارم کسی صدایم را بشنود.

خلاصه کتاب: فرانسیس همیشه مثل یک ماشین فقط درس می‌خوانده و تنها یک هدف در ذهن داشته است: ورود به دانشگاهی برتر. هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی او را بگیرد، نه دوستان، نه رازی سر به مُهر و نه حتی خودِ واقعی و بی‌نقاب او؛ اما زمانی که فرانسیس با آلد آشنا می‌شود، چشمانش رو به دید جدیدی از دنیا باز می‌شود. آلد، فرانسیسِ واقعی را از بند رها می‌کند و این دختر برای اولین بار می‌تواند طعم شیرین دوستی حقیقی را بچشد و از خودش بودن نترسد.

نظر شخصی: این کتاب رو به شخصه برای نوجوانان پیشنهاد می‌کنم. کتابی که شاید در نگاه اول بگید چی می‌خواد بهم بگه یاد بده؟
این کتاب درباره‌ی دوستی آلد و فرانسیسه در مورد کاریس، دانیل، رین در مورد فرانسیس که فقط با این فکر زندگی می‌کرد: باید درس بخونم و برم کمبریج !
اما چه اتفاقی برات میوفته وقتی بفهمی راه رو اشتباه رفتی؟ فقط خواستی بهترین باشی و به علاقه‌ و هدف واقعیت توجه نکردی؟ این کتاب در مورد علاقه‌های واقعی ماست در مورد دوستی، قهر و آشتی. فضای کتاب بسیار قشنگه و شما رو جذب می‌کنه تا خوندن رو ادامه بدید و یه پایان فوق‌العاده داره. برای خوندن توی پاییز خیلی انتخاب عالیه. شخصیت‌ها بسیار متفاوت و جالب بودن خاص و دوست داشتنی، هر کدوم با علاقه‌مندی خاص خودشون که به خوبی تفاوت بین آدم‌ها رو نشون می‌داد.

نکته ! این کتاب کاپل‌های همجنسگرایی داره اما توی متن‌ کتاب زیاد بهش اشاره نشده و سانسور داره اما وقتی بخونید می‌تونید متوجه بشید.
      

12

        خلاصه کتاب: مگی زندگی آرامی را در کنار پدرش سپری می کند. اما پدر او راز عجیب دارد رازی که پرده از قدرت عجیب او بر می‌دارد. او صاحب قدرتی جادویی و خارق العاده است. در شبی غیرعادی، پدر مگی کتابی به نام سیاه قلب را با صدای بلند می خواند و بعد، موجودی شرور از مرزهای خیال و داستان عبور می کند و وارد خانه‌ی آن ها می‌شود. مگی و پدرش وارد ماجراجویی شگفت‌انگیزی می‌شوند که مگی فقط در داستان‌ها در موردش شنیده بود. حالا آن‌ها قبل از این که زندگیشان برای همیشه نابود شود، باید با استفاده از جادو همه چیز را به شرایط قبلی برگردانند و در این راه با الینور، گرد انگشت و فرید همراه می‌شوند تا موجود شرور را شکست دهند.

نظر شخصی: آرزویی که تقریبا همه کتابخون‌ها دارند؛ اما چی میشه اگر این جادو به واقعیت تبدیل بشه؟
کتابی بسیار بسیار قشنگ و دوست داشتنی که به نظر من حقش بود بیشتر از این شناخته و معروف بشه و قطعا پیشنهاد می‌کنم که بخونیدش چون قراره عاشق ایده‌ داستان بشید.
کتاب اصلا داستان مبهمی نداره و همین‌طور قلم نویسنده بسیار روانه. هیجان کتاب هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه. شخصیت سازی فوق العاده‌ای داره و مطمئن باشید که قراره عاشق مگی، فرید، مورتیمر، الینور، گرد انگشت و تک تک شخصیت‌های این کتاب بشید.
      

5

        خلاصه کتاب: این کتاب داستان تحقیقی را دنبال می‌کند که پیپا فیتز آموبی ۱۷ ساله دانش‌آموز دبیرستانی در شهر لیتل کیلتون آن را به عنوان پروژه آخر سال مدرسه خود انتخاب می‌کند تا دوباره آن را بررسی کند. پرونده قتل دانش آموز محبوب شهر آندی بل که به دست دوست پسرش سال سینگ به قتل رسیده و همین‌طور خودکشی قاتل او سال سینگ که پیپ معتقد است به دروغ متهم به قتل آندی شده و قاتل هنوز در دنیای بیرون  آزاد است‌. پیپ ردهایی تاریک از این پرونده را کشف می‌کند.
این مجموعه سه جلد اصلی و یک جلد فرعی داره که خوندن جلد فرعی تاثیری در فهم شما از روند داستان نداره و می‌تونید نخونیدش اما خوندنش خالی از لطف نیست.
ترتیب مجموعه:

جلد فرعی: بازی قتل
راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب
دختر خوب خون بد
خوب مثل مرده‌ها

نظر شخصی: به‌ شدت مجموعه دوست داشتنی و هیجان انگیزی بود، مخصوصا جلد آخر‌ رو من خیلی دوستش داشتم. داستان هر جلد به جلدهای قبل مرتبط بود و به شدت نفس گیر بود، از اون کتابایی بود که نمی‌تونستی پایانش رو حدس بزنی و تو رو تا آخر ماجرا همراه می‌کرد. باعث میشد حدس بزنید و با پیپ همراه بشید. علاوه بر این‌ها داشتن یه شیپ فوق العاده به اسم پیپ و راوی فضای داستان رو زیباتر کرده بود و از اون دست جنایی‌هایی بود که خودش سرنخ و اطلاعات رو می‌داد و شما رو هم به‌ حدس زدن وادار می‌کرد.

مینی سریال: از این کتاب تازگی‌ها یه مینی سریال با همین اسم ساخته شده که فصل اولش منتشر شده. من خودم این سریال رو دیدم و به نظرم قشنگ بود ولی به اندازه کتاب قوی نبود. توی انتخاب بازیگرها اصلا دقت نشده بود و بازیگرها شبیه شخصیت واقعی‌‌شون توی کتاب نبودن حتی خود شخصیت اصلی. همین‌طور یه سری تغییراتی هم توی داستان اعمال شده بود. پس به شخصه بهتون میگم که بهتره اول کتاب رو بخونید و بعد سریال رو ببینید چون با ندیدنش چیزی رو از دست نمیدید.
      

16

        خلاصه کتاب: سال‌ها پیش ریچل عاشق هنری می‌شود. او یک روز پیش از رفتن از آن شهر، نامه‌ای عاشقانه لای کتاب موردعلاقه‌ی هنری در کتابفروشی خانوادگی او می‌گذارد؛ ریچل صبر می‌کند تا هنری به دنبال او بیاید اما این اتفاق نمی‌افتد.
اکنون ریچل به آن شهر و کتابفروشی بازگشته تا در کنار هنری کار کند که ترجیح می‌داد هرگز دیگر او را نبیند؛ اما بعد از آن اتفاقات ناگوار او به کمی حواس پرتی نیاز دارد.

نظر شخصی: وقتی این کتاب رو خوندم می‌دونستم قراره با یه عاشقانه تینیجری رو‌به‌رو بشم اما وقتی که داشت تموم می‌شد فهمیدم که چقدر عاشق کتاب شدم و می‌پرستمش؛ من با ریچل کتاب‌های کتابفروشی رو رده بندی و مرتب کردم، با هنری کتاب خوندم، نامه‌ نوشتم و لابه‌لابه‌لای صفحات کتاب گذاشتم و دور واژه‌هایی که دوست داشتم خط کشیدم. توی باغچه مطالعه کتاب خوندم، به قهوه فروشی پشت کتابفروشی رفتم. درسته من با این کتاب زندگی کردم.
فصل‌های کتاب هم در مورد ریچل و هم در مورد هنری هستند، بعضی از بخش‌های کتاب هم نامه‌هایی هستند که لا‌به‌لای کتاب‌های کتابفروشی گذاشته شدند. این کتاب پر از آرامشه و هیجان خاصی نداره اما کنار اومدن با درد از دست دادن کسایی که برامون ارزش بسیاری دارند و یه شروع دوباره رو بهمون یاد میده. یه عاشقانه ملایم که برای خوندن توی فصل پاییز مناسبه و در نهایت این کتاب رو به کسایی که عاشق کتاب‌هایی در مورد کتابفروشی هستند پیشنهاد می‌کنم. کتابی که در مورد کتاب‌هاست، در مورد کتابفروشی‌ها، در مورد نامه‌های عاشقانه و در مورد عشقی فراموش شده.
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.