معرفی کتاب و سپس هیچکس نبود اثر آگاتا کریستی مترجم ثریا قیصری

و سپس هیچکس نبود

و سپس هیچکس نبود

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
4.4
295 نفر |
103 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

30

خوانده‌ام

579

خواهم خواند

322

شابک
0000000054255
تعداد صفحات
248
تاریخ انتشار
1375/5/30

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        "ده بچه زنگی" از پرفروش ترین رمان های "آگاتا کریستی" و محبوب ترین اثر این بانوی جنایی نویس محسوب می شود که تلفیق شعری که عنوان "ده بچه زنگی" از آن گرفته شده با جزیره ای متروک، چرخش های داستانی، شمارش معکوس و قصه ای سراسر تعلیق، یک اثر معمایی تمام و کمال را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.در ابتدا ده نفر بودند که یک نامه ی رازآلود را از فردی ناشناس دریافت کردند؛ مجموعه ای عجیب و غریب از افراد کنجکاو که برای یک مهمانی آخر هفته به یک جزیره ی خصوصی کوچک در ساحل دون احضار شدند. هیچکدام از آنان میزبان را که یک میلیونر مرموز است نمی شناسند و او را هیچ جا پیدا نمی کنند. بعد از رسیدن به مقصد تلاش می کنند که ارتباط با یکدیگر را پیدا کنند اما تمام چیزی که این ده مهمان در آن اشتراک دارند، یک گذشته ی پلید و تاریک است که تمایلی به آشکار شدندش ندارند و یک راز که مهری بر سرنوشتشان خواهد بود. بعد از مواجه شدن با شعر کوچکی درباره ی نحوه ی مرگ "ده بچه زنگی"، آن ها تصمیم می گیرند که تا صبح فردا برای این قضیه صبر کنند و اگر خبری نشد به خانه هایشان برگردند. اما خبری از برگشت به خانه نیست و یک به یک مرگ مهمانان فرا می رسد. هر مرگ مطابق شعر "ده بچه زنگی" اتفاق می افتد و حالا اضطراب و بدبینی بر جمع آنان غالب شده است."آگاتا کریستی" در پایانی ماهرانه، ارتباط بین مهمانان را مشخص می کند و خواننده متوجه می شود که چرا قاتل این عده را برای کشتن انتخاب کرده است.
      

لیست‌های مرتبط به و سپس هیچکس نبود

نمایش همه

پست‌های مرتبط به و سپس هیچکس نبود

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستانی جذاب و زیبا از آگاتا کریستی. اگر می خواهید متعجب و متحیر شوید و مجذوب قدرت نویسندگی و ذهن فوق العاده قوی نویسنده شوید، حتماً این کتاب را بخوانید. واقعاً یک نویسنده باید قدرت ذهنی زیادی داشته باشد تا بتوانید همچین داستانی بنویسد و وقایع آن را جوری کنار هم بگذارد که مخاطب سردرگم شود.
ماجرا از این قرار است ده نفر به یک جزیره موسوم به جزیره سرخ پوست دعوت می شوند؛ اما آن ها میزبان را نه دیده اند و نه می شناسند. در ادامه هر کدام از این ده نفر به شیوه ای می میرند. این شیوه ها هر کدام در یک شعر که در اتاق همه مهمانان نصب شده اتفاق می افتد. شعری به اسم ده بچه سرخ پوست که در آن هر کدام از بچه سرخ پوست ها به طریقی می میرند و یکی یکی کم می شوند.
غیر از این ده نفر هیچ کس در جزیره نیست و ارتباط جزیره با دنیای اطراف قطع شده است. ابتدا حدس می زنی که خب کسی در جزیره مخفی شده و این افراد را می کشد؛ ولی اندکی که در داستان پیش می رویم این نظریه اعتبار خود را از دست می دهد. چرا که آن ها جزیره را می گردند و نه کسی را پیدا می کنند و نه جایی برای مخفی شدن در جزیره وجود دارد. پس یکی از آن ده نفر قاتل است. اما او کیست؟ و این سوالی است که برای رسیدن به جواب آن باید کتاب را تا آخر خواند. البته می شود به هر کدام از آن ها مضنون شد ولی آیا مدرک مورد قبولی دارید و بر اساس شواهد این حدس را می زنید؟ وقتی فرد مورد نظر شما نیز کشته شود آن وقت چه می کنید؟
داستان به شکلی پیش می رود که واقعاً مخاطب گیج می شود و عاجز از شناسایی قاتل.
اگر قصد به چالش کشیدن مغز خود را دارید حتماً این کتاب را بخوانید.

امین پازوکی ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
        

24

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        پایهٔ کتاب بر اساس شعری به نام ده کاکاسیاه کوچک  است . شعر به این صورت است:

ده کاکاسیاه کوچک رفتند شام بخورند،
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند.
نه کاکاسیاه کوچک تا دیروقت نشستند،
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.
هشت کاکاسیاه کوچک به دِوُن رفتند،
یکی گفت همین‌جا می‌مانم و سپس هفت تا باقی ماندند.
هفت کاکاسیاه کوچک هیزم می‌شکستند،
یکی خود را تکه‌تکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند.
شش کاکاسیاه کوچک با کندو بازی می‌کردند،
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند.
پنج کاکاسیاه کوچک به دادگاه رفتند،
یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند.
چهار کاکاسیاه کوچک به دریا رفتند،
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند.
سه کاکاسیاه کوچک به باغ وحش رفتند،
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند.
دو کاکاسیاه کوچک در آفتاب نشتند،
یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند.
یک کاکاسیاه کوچک تنها ماند،
او رفت و خود را دار زد و سپس هیچ‌کدام باقی نماندند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

Fatemeh

Fatemeh

5 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

ایمان

ایمان

1402/3/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب قطعا بهترین و سخت پسند ترین کتاب جنایی معمایی آگاتا کریستی هست که حتی یک لحظه هم نمیگذاره کتاب رو رها کنید! در ادامه باید بگویم این نقد داستان کتاب را لو نخواهد داد!

«اکنون بهانه اندکی برای گفتگو وجود داشت.آنها دشمنانی بودند که غریزه ای مشترک برای حفظ جان، آنهارا به هم وصل کرده بود» ...به شخصه از پایانش متعجب شدم و همه احتمالاتم رو سوزاند و ای کاش طولانی تر می‌بود.
یک اقتباس سینمایی و یک سریالی از این اثر ساخته شده که پیشنهاد میکنم اول کتاب رو بخونید و بعد بروید سراغ آنها چون هیچی خود کتاب نمیشه. من اقتباس سریالی شو (ساخته نت فلیکس) دیدم و لذت نبردم چون تغییراتی که داده بودند باب من نبود و آنقدر خلاصه شده بود که جذابیت کتاب رو نداشت اما با این حال جهت تصاویر ، جزییات داستانی بیشتر و بازیگران (که جلد کتاب هم عکس یکی از بازیگران سریال است) اقدام به تماشا کردم.
تنها ایرادی که میتونم بگیرم از ناشر (یوشیتا) و مترجم هست که کاش دیالوگ هارو ساده تر و عامیانه میکرد و طراحی جلد کتاب قشنگ هست ولی جالب نیست چون ذهن مخاطبی که میخواهد چه سریالش را ببیند و چه کتاب را بخواند درگیر قاتل میکند و این از نظر من با اینکه ترفند خوبیه، جالب نبود.
در نهایت چند بریده از کتاب را بدون لو دادن داستان برایتان میگذارم تا با کتاب آشنا شوید.
        

14

آرتمیس

آرتمیس

1404/2/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

فرزانه

فرزانه

1403/3/13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0