معرفی کتاب و آنگاه هیچکس نماند اثر آگاتا کریستی مترجم محمد خیریان

و آنگاه هیچکس نماند

و آنگاه هیچکس نماند

آگاتا کریستی و 2 نفر دیگر
4.4
361 نفر |
122 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

32

خوانده‌ام

675

خواهم خواند

369

شابک
9786226412933
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1399/7/19

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        "ده بچه زنگی" از پرفروش ترین رمان های "آگاتا کریستی" و محبوب ترین اثر این بانوی جنایی نویس محسوب می شود که تلفیق شعری که عنوان "ده بچه زنگی" از آن گرفته شده با جزیره ای متروک، چرخش های داستانی، شمارش معکوس و قصه ای سراسر تعلیق، یک اثر معمایی تمام و کمال را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.در ابتدا ده نفر بودند که یک نامه ی رازآلود را از فردی ناشناس دریافت کردند؛ مجموعه ای عجیب و غریب از افراد کنجکاو که برای یک مهمانی آخر هفته به یک جزیره ی خصوصی کوچک در ساحل دون احضار شدند. هیچکدام از آنان میزبان را که یک میلیونر مرموز است نمی شناسند و او را هیچ جا پیدا نمی کنند. بعد از رسیدن به مقصد تلاش می کنند که ارتباط با یکدیگر را پیدا کنند اما تمام چیزی که این ده مهمان در آن اشتراک دارند، یک گذشته ی پلید و تاریک است که تمایلی به آشکار شدندش ندارند و یک راز که مهری بر سرنوشتشان خواهد بود. بعد از مواجه شدن با شعر کوچکی درباره ی نحوه ی مرگ "ده بچه زنگی"، آن ها تصمیم می گیرند که تا صبح فردا برای این قضیه صبر کنند و اگر خبری نشد به خانه هایشان برگردند. اما خبری از برگشت به خانه نیست و یک به یک مرگ مهمانان فرا می رسد. هر مرگ مطابق شعر "ده بچه زنگی" اتفاق می افتد و حالا اضطراب و بدبینی بر جمع آنان غالب شده است."آگاتا کریستی" در پایانی ماهرانه، ارتباط بین مهمانان را مشخص می کند و خواننده متوجه می شود که چرا قاتل این عده را برای کشتن انتخاب کرده است.
      

لیست‌های مرتبط به و آنگاه هیچکس نماند

نمایش همه
نیایش

نیایش

دیروز

بخش دیخدمتکارراز خدمتکار

بهترین کتاب های (جنایی-معمایی) و نظر من

10 کتاب

خب برای شروع باید بگم اگر اهل خوندن کتاب های جنایی-معمایی هستید حتما اسم کتاب هایی که می گم به گوشتون خورده.توی این لیست کتابهایی هستند که هر جنایی خوانی باید حتما بخونشون! چیز هایی که می گم نظرات خودم هست هرکس ممکنه نظر متفاوتی داشته باشه. اولین کتابی که می خوام راجبش بگم ۱-«بخش دی» هست. خب این کتاب همون‌طور که می دونید اثر فریدا مک فادن هست و یکی از شناخته شده ترین و بهترین کتاب هاش هستش. من خودم اول این کتاب رو از نویسنده خوندم. واقعا خیلی خیلی خفن بود و لازم نیست بگم حتما راجب داستانش می دونید. جای گفتنش هست که بعضی ها مثل دوست صمیمی خودم آنچنان از کتابهای نویسنده خوششون نمیاد (با اینکه دوستم نمره بالایی به کتاب هاش میده) این هم به خاطر اینکه کتاب های فریدا (معمولا) برای اون قابل حدسه و باعث میشه از خواندنش کاملا لذت نبرند (خودم که اصلا نمی تونستم حدس بزنم به هیچ وجه) . فریدا مک فادن یکی از نویسنده های مورد علاقه ی من هست با اینکه نقطه ضعف های داره..‌. من مجموعه خدمتکار رو هم خوندم که سه جلد اصلی و یک جلد فرعی هست. البته من راجب جلد فرعیش بحث نمی کنم چون صرفا برای کامل تر شدن مجموعه هست و بیشتر یک داستان خیلی کوتاه عاشقانه-دلهره آور بود تا جنایی-معمایی. از نظر من این سه جلدی ۲ـ«خدمتکار» ۳-«راز خدمتکار» ۴-«خدمتکار همه چیز را می بیند» هرچی به جلد بعد می رسیدن از میزان خفن بودن کتاب یکم کم می شد(شاید هم به خاطر اینه که شخصیت هارو بیشتر می شناختم و بیشتر برام جا می افتاد داستان...) ولی الان که فکر می کنم جلد های ۲ و ۳ هم واقعا به نظرم عالی بودن و پیشنهاد می کنم بخونید! ۵-«بند اعدام» این کتاب یک مدل دیگه از کتاب‌های جنایی معماییه که اصلاً تو یک لول دیگه قرار داره از نظر من. من این کتاب رو به تازگی خوندم که اثر فریدا مک فادن هست مثل داستان‌های قبل‌. که شاید هم نشه بهش گفت جنایی معمایی... و نمی‌دونم چطور توضیح بدمش. یک داستان کوتاه هست و واقعا ارزش خوندن داره به نظر من خیلی عجیب بود. خواستم اینجا یک چیزی راجب کتاب های فریدا مک فادن بگم و بحث رو راجبشون تموم کنیم. «کتاب هاش واقعا مغز آدم رو منفجر می کنه هرکی حداقل یک بار باید بخونه» کتاب بعدی که می خوام راجبش بگم ۶-«و آنگاه هیچکس نماند» این کتاب اثر آگاتا کریستی یک داستان جذاب و مرموز(مثل خود نویسنده) هست که به احتمال زیاد یا خوندینش یا دیدینش. باید بگم بعد از اتمام این کتاب سرتون رو می کوبونید به دیوار ! داستان خیلی ترسناکیه و آخرش واقعا خیلی عجیب تموم میشه. فکر می کنم که کتاب «دیزی دارکر» اثر آلیس فینی الهام گرفته شده از همین کتاب باشه چون یک سری شباهت هایی به هم دارن . ۷- «دیزی دارکر» هم یک کتاب خفن دیگه هست که واقعا به نظرم عجیب غریب بود آخرش قشنگ تموم شد(البته نمی شد گفت قشنگ) و بیشتر از اتفاقی که در حال حاظر می افته راجب زندگی گذشته دیزی دارکر می گه و اینا یک جا بهم مربوط می شن. می تونم بگم که فقط بخونیدش. حالا که راجب آلیس فینی گفتیم یک کتاب دیگه هم هست که نوشته همین نویسنده هست ۸- «سنگ کاغذ قیچی» یک چیزی که به نظرم اصلا جالب نبود این بود که این دوتا کتاب توی روند داستان و اواسطشون یک سری ایده های تکراری برای ایجاد دلهره داشتن.کسی که این هارو خونده می فهمه منظورمو.. اما راجب خود داستان این باز خیییلی عجیب تر (فکر کنم برای بار صدم می گم عجیب.)بود یعنی تا وسط داستان کلا من یک چیز دیگه فکر می کردم به یک جاهایی که رسیدم گفتم: چی شد! و برمی گشتم عقب مرور می کردم که با عقل جور در بیاد(شاید هم من تو کتاب خوندن خیلی گیج می زنم😀) بعدش هم که نگم دیگه برای بار چندم تو کتاب خوندن مخم پوکید ۹-«زمان اشتباه مکان اشتباه» من واقعاً ندیدم که کسی راجع به این کتاب بیاد صحبت کنه و اسمش رو شنیده بودم کتاب معروفیم هست نسبتاً و باید بگم وقتی که خوندمش تبدیل شد به یکی از کتاب‌های مورد علاقم واقعاً خیلی از داستان لذت بردم مثل داستان‌های دیگه نبود متفاوت‌تر بود شخصیت اصلی داستان یک مادر بود که درگیر داستان‌های همسرشو پسرش شده بود و اتفاقات خیلی عجیبی براش افتاد و ... حتی این کتاب باعث میشه که مامان‌هامونو بهتر درک کنیم با اینکه داستان زندگیشون شبیه ما نیست ولی خب دیگه... به اضافه اینکه خیلی گیج کنندست قشنگ هم هست . ۱۰-«لیست مهمانان» آخرین کتابی هستش که می‌خوام راجع بهش بگم. نویسنده این کتاب لوسی فولی هست. داستان ما تو یک شب عروسی شاید نفرین شده یا ترسناک اتفاق می‌افته. و تا آخر کتاب خیلی چیزها عوض می‌شه و نظرها برمی‌گرده و اصلاً کسی که بهش شک داری یکی دیگه میشه و یه جوری همه چیز قاطی پاتی میشه و همین خودش خیلی خفنه. بعضی از قسمت‌های داستان خیلی دلهره آور میشه و من واقعاً از این داستان خوشم اومد. قصد دارم لیست‌های دیگه‌ای هم درست کنم مثل داستان ترسناک یا داستان‌های فانتزی.. در آخر امیدوارم این لیست به دردتون خورده باشه!

2

پست‌های مرتبط به و آنگاه هیچکس نماند

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستانی جذاب و زیبا از آگاتا کریستی. اگر می خواهید متعجب و متحیر شوید و مجذوب قدرت نویسندگی و ذهن فوق العاده قوی نویسنده شوید، حتماً این کتاب را بخوانید. واقعاً یک نویسنده باید قدرت ذهنی زیادی داشته باشد تا بتوانید همچین داستانی بنویسد و وقایع آن را جوری کنار هم بگذارد که مخاطب سردرگم شود.
ماجرا از این قرار است ده نفر به یک جزیره موسوم به جزیره سرخ پوست دعوت می شوند؛ اما آن ها میزبان را نه دیده اند و نه می شناسند. در ادامه هر کدام از این ده نفر به شیوه ای می میرند. این شیوه ها هر کدام در یک شعر که در اتاق همه مهمانان نصب شده اتفاق می افتد. شعری به اسم ده بچه سرخ پوست که در آن هر کدام از بچه سرخ پوست ها به طریقی می میرند و یکی یکی کم می شوند.
غیر از این ده نفر هیچ کس در جزیره نیست و ارتباط جزیره با دنیای اطراف قطع شده است. ابتدا حدس می زنی که خب کسی در جزیره مخفی شده و این افراد را می کشد؛ ولی اندکی که در داستان پیش می رویم این نظریه اعتبار خود را از دست می دهد. چرا که آن ها جزیره را می گردند و نه کسی را پیدا می کنند و نه جایی برای مخفی شدن در جزیره وجود دارد. پس یکی از آن ده نفر قاتل است. اما او کیست؟ و این سوالی است که برای رسیدن به جواب آن باید کتاب را تا آخر خواند. البته می شود به هر کدام از آن ها مضنون شد ولی آیا مدرک مورد قبولی دارید و بر اساس شواهد این حدس را می زنید؟ وقتی فرد مورد نظر شما نیز کشته شود آن وقت چه می کنید؟
داستان به شکلی پیش می رود که واقعاً مخاطب گیج می شود و عاجز از شناسایی قاتل.
اگر قصد به چالش کشیدن مغز خود را دارید حتماً این کتاب را بخوانید.

امین پازوکی ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
        

25

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        پایهٔ کتاب بر اساس شعری به نام ده کاکاسیاه کوچک  است . شعر به این صورت است:

ده کاکاسیاه کوچک رفتند شام بخورند،
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند.
نه کاکاسیاه کوچک تا دیروقت نشستند،
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.
هشت کاکاسیاه کوچک به دِوُن رفتند،
یکی گفت همین‌جا می‌مانم و سپس هفت تا باقی ماندند.
هفت کاکاسیاه کوچک هیزم می‌شکستند،
یکی خود را تکه‌تکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند.
شش کاکاسیاه کوچک با کندو بازی می‌کردند،
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند.
پنج کاکاسیاه کوچک به دادگاه رفتند،
یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند.
چهار کاکاسیاه کوچک به دریا رفتند،
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند.
سه کاکاسیاه کوچک به باغ وحش رفتند،
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند.
دو کاکاسیاه کوچک در آفتاب نشتند،
یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند.
یک کاکاسیاه کوچک تنها ماند،
او رفت و خود را دار زد و سپس هیچ‌کدام باقی نماندند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

ایمان

ایمان

1402/3/26

          این کتاب قطعا بهترین و سخت پسند ترین کتاب جنایی معمایی آگاتا کریستی هست که حتی یک لحظه هم نمیگذاره کتاب رو رها کنید! در ادامه باید بگویم این نقد داستان کتاب را لو نخواهد داد!

«اکنون بهانه اندکی برای گفتگو وجود داشت.آنها دشمنانی بودند که غریزه ای مشترک برای حفظ جان، آنهارا به هم وصل کرده بود» ...به شخصه از پایانش متعجب شدم و همه احتمالاتم رو سوزاند و ای کاش طولانی تر می‌بود.
یک اقتباس سینمایی و یک سریالی از این اثر ساخته شده که پیشنهاد میکنم اول کتاب رو بخونید و بعد بروید سراغ آنها چون هیچی خود کتاب نمیشه. من اقتباس سریالی شو (ساخته نت فلیکس) دیدم و لذت نبردم چون تغییراتی که داده بودند باب من نبود و آنقدر خلاصه شده بود که جذابیت کتاب رو نداشت اما با این حال جهت تصاویر ، جزییات داستانی بیشتر و بازیگران (که جلد کتاب هم عکس یکی از بازیگران سریال است) اقدام به تماشا کردم.
تنها ایرادی که میتونم بگیرم از ناشر (یوشیتا) و مترجم هست که کاش دیالوگ هارو ساده تر و عامیانه میکرد و طراحی جلد کتاب قشنگ هست ولی جالب نیست چون ذهن مخاطبی که میخواهد چه سریالش را ببیند و چه کتاب را بخواند درگیر قاتل میکند و این از نظر من با اینکه ترفند خوبیه، جالب نبود.
در نهایت چند بریده از کتاب را بدون لو دادن داستان برایتان میگذارم تا با کتاب آشنا شوید.
        

14

فرزانه

فرزانه

1403/3/13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1