این کتاب علیرغم طولانی بودنش داستان پرکششی داره و اصلا خسته کننده نیست. دکتر هوپه که بعد ۲۰ سال به زادگاهش برگشته ولی با یه مورد مرموز: ۳ تا نوزادی که انگار از دستگاه کپی پرینت گرفته شدن. کتاب توو ۳ فصل روایت میشه. فصل اول ورود دکتر به روستاست که با تعجب و شک مردم روستا روبهرو میشه. تو این فصل انگار آدم گیج میشه و همش دوست داره بدونه که چه اتفاقی افتاده. تو فصل دوم ما در مورد زندگی کودکی و بزرگسالی دکتر هوپه میخونیم و گرههای ذهنیمون کمکم باز میشه. فصل سوم هم برمیگرده به روستا و ادامهی ماجرا...
به نظر من یکی از نکاتی که توی کتاب مشهود بود اینه که تربیت کودکان در اوایل زندگیشون چقدر در شکلگیری خط فکری آیندشون تاثیرگذار و حیاتی هستش.
من از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم و پیشنهادش میکنم✨️