واقعا سخت خوان بود و بدون کشش
منکه متوجه نشدم هدفش چی بود و چی میخواست بگه
      

        خداروشکر بالاخره تونستم‌تمومش کنم
کتاب درباره مادری هست که پسرش در اثر تصادف به کما میره و اون دفترچه ای داشته که آرزوها و کارهایی که دوست داشته انجام بده رو داخلش مینوشته،بعد از تصادف مادرش این دفتر رو‌پیدا میکنه و تصمیم میگیره به جای پسرش بره و اون کارا رو انجام بده و از تجربه‌شون برای پسرش تعریف کنه تا یجورایی اگر مرد ناکام از دنیا نره :|
عجیب بود
ما اگه بودیم بعید میدونم دست و دلمون میرفت به انجام کاری
نمیدونم
      

        جالب بود😶
      

        شرایط به کنار
ولی حماقت های نوشا رو اعصابم بود
حسینا رو میخوای ولی معصوم رو با دست پس میزنی با پا پیش میکشی؟
معلومه با خودت چندچندی؟
بعد تو اون دوره با اون عقاید و افکار رو چه حسابی  برداشتی رفتی یواشکی با یارو خوابیدی؟!متوجه نمیشم
تو سرت ***؟
اگه این دخترِ یکی یدونهٔ لوسِ بی عقل رو درنظر نگیریم بقیه‌ش خوب بود.
      

        واقعا از خوندنش لذت بردم و کاملا جذبم کرده بود جوریکه بعد از مدت ها یه کتاب رو با اشتیاق و علاقه میخوندم و خسته نمیشدم ازش رو دوست داشتم
اخر کتاب هم خیلی غمگینم کرد و قلبم رو فشرد
ولی اینکه سابرینا فکر میکرد همچی رویاییه و عشق کافی و بی نقصه خیلی رو مخ بود
      

        با اینکه از خوندش لذت بردم ولی فکر میکنم اگر میخواستم نسخه الکترونیکی‌شو بخونم خیلی خیلی بیشتر طول میکشید تمومش کنم یا رهاش میکردم چون کند پیش می‌رفت!
 اخرش رو حدس زدم و متوجه شدم مقصر کیه اما بازم کامل از هیجان نیوفتاد و درکل دوستش داشتم.
      

        فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمی‌کند، به ناامیدی رو می آورد. 
      

        اگر قسمت اخرشو اضافه نمیکرد امتیاز بالاتری میدادم
ولی به جز یه کتاب دیگه که خریدم و مجبورم بخونمش دیگه پول بابت کتابای این نویسنده نمیدم چون بعد از خوندن چنتا اثر ازش دیگه هیجانی حس نمیکنم.
داستان درباره پسریه که ظاهرا جذاب و دوستداشتنی و همچی تمومه، به دختری علاقه‌مند میشه و شب باهاش قرار میزاره و همون شب دختر دزدیده میشه و مظنون اصلی کیه؟همین پسری که از قضا خیلی هم گذشته پاکی نداره.
      

        خوب بود واقعا جذبش شدم
اینکه خلاف اون چیزیکه فکر‌میکردم اتفاق افتاده بود برام خیلی جالب بود.
نتونستم حدسش بزنم!
      

        اگه دانشجوی پزشکی نیستید ولی مثل من به خوندن و تماشا کردن درمورد این رشته علاقه مندین بهتون پیشنهادش میکنم واقعا کتاب خوبی بود.
کوتاه هم هست و خوندنش زیاد وقت نمیبره. 
      

        از اواسط کتاب اینجوری بودم خب که چی؟!  :/
پیشنهاد نمیکنم چون محتوای جذاب و خوندنی ای نداشت و سانسور شدنش هم به بدتر شدن این قضیه کمک کرد.
کتاب اتاق قرمز رو بخونید ولی اینو نه.
      

        من این کتاب رو با انتشارات شاهدخت پاییز از کتابخونه گرفتم بخونم اما به ۱۰۰ صفحه نرسیده بود که متوجه شدم کلا سانسوره :/
(واسه مطمئن شدن ازش  به پی دی اف کتاب از نشر مجازی مراجعه کردم و تفاوت رو به وضوح احساس کردم...)
اما در کل دیگه ادامه‌ش ندادم چون منو یاد رمان هایی که تو نوجوانی میخوندم انداخت و دیگه برام جذابیتی ندارن اینجور محتوا ها.
      

        جالب بود واقعا از خوندنش لذت بردم!
      

        وقتی این کتاب را بخوانید
درونتان پر از آرامش و دلتان گرم می‌شود 
کتابی که خوبی ها،محبت ها،دوستی ها
و خوشبختی ها را روایت می‌کند.
این داستان ها زنگ تفریحی در زندگی  شماست
تا تنش های روزمره را از شما دور کند.

لذت بردم واقعا!
      

        واقعا ترجمه‌شو دوست نداشتم خیلی جاها معلوم نبود چی به چیه
اما با این وجود هم آلن عالی بود و چه شخصیت درخشانی داشت.به شجاعتش غبطه میخورم!