" بعضی از زخم های ما بخشی از وجودمون هستن "
        

          حقیقت این بود که دیگر خواسته های قلبم را نمی شناختم و نمی دانستم به دنبال چه چیزی هستم. 
همیشه فکر میکردم زندگی یک جاده و سرشار از هوس های سرنوشت است .شانس و فرصت هدایایی بودند که در خارج از کنترل ما قرار داشتند.
        

          کتاب خیلی زیبایی بود. موقع خوندنش، وارد دنیای دیگه‌ای می‌شید. خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم بهتون. با اینکه داستانیه، اما تجربه‌هایی رو می‌خونید که براتون سودمند هست.
        

          اگر فانتزی خون قهاری هستید این کتاب رو نخونید. اگر کلا ژانر اساطیری رو دوست دارید و خوره کتاب های ریک ریوردان هستید این کتاب رو نخونید.
متاسفانه   اکثرش کلیشه ای و قابل پیش بینی بود . شخصیت پردازی به شدتت ضعیفی داشت(جوری که من فرقی بین شخصیت لیوای و ونژی نمی دیدم ).همین کافیه تا کتاب معنایی نداشته باشه، دیگه مهم نیست داستان کشش بالایی داشته باشه یا توصیفات و فضا پردازیش خوب باشه .کتاب ها با درک شدن و همزاد پنداری مخاطبینشون با شخصیت ها باعث رشد سطح تفکر میشن و وقتی کتابی این اصل مهم رو درباره شخصیت های اصلیش رعایت نمی کنه،دیگه ارزشی نداره.
شاید یه خورده اغراق کرده باشم ولی توی خیلی از صحنه نویسنده منطق دنیایی که ساخته بود زیر سوال می برد. خیلی خلاصه و بدون اسپویل بگم دنیای پایداری نبود. با این حال روی فضا سازی و زیبا نویسی متن تا حدی کار شده بود.
و در آخر لطفا از یک کتاب بیش از اندازه ای که لیاقت اش تمجید نکنید. این کتاب من رو عصبانی کرد چون انتظار داشتم یه کتاب فانتزی اساطیری خوب ، یه چیزی بهتر از کتاب های ریک ریوردان رو شروع کرده باشم و متاسفانه این جوری نبود.
        

          عشق ابدیم :)
        

          دوسش داشتم!
خیلی فضای پاستیلی و شیرینی داشتتتت:)
عشق بین شخصیتا واقعا شیرین بود و نویسنده تونسته بود دردی که شخصیت میکشید رو توصیف کنه.
یه مقدار شخصیت لیوای و ونژی(دو شخصیت اصلی پسر)شبیه هم بود!به شخصیت پردازیش ۴/۵ میدم.
خلاصه که شینگ ین رو خیلی درک کردم:)
پیشنهادش میکنم!
        

          🥺❤️❤️❤️❤️
        

          بیش از حد و اندازه خوشگل بود این کتاب به من یاد داد چجوری میشه همیشه امید داشته باشیم و حتی اگه بخوایم میتونیم چیز های ناممکن رو ممکن کنیم. 
        

          
خوب بود؛ البته در حد خودش و با توجه به گروه سنی مخاطبش. ترجمه‌اش هم  روون بود، مشکلی باهاش نداشتم. فقط به نظرم اون‌قدر که ازش تعریف شده بود، فوق‌العاده نبود—یه کتاب فانتزی متوسط اما قابل‌قبول.
        

          زبونم از زیبایی این کتاب قاصره..!
از همون صفحه اول میدونستم که قراره جزو مورد علاقه هام بشه🤌🏻
فضای داستان چقدررر جذبم کرد:)
قلم‌ نویسنده روونِ و اینطوریه که شما‌ صدصفحه میخونید و حتی متوجه گذر‌رمان نمیشین.
من با این کتاب به معنای واقعی کلمه زندگی کردم؛
اشک ریختم،خندیدم،هیجان و احساس کردم و درآخر.. 
لیوان مالِ خودمه لطفا روش کراش نزنید.☺️❤
        

          کتاب جالبی بود...
به شدت مشتاقم جلد دومش[قلب جنگجوی خورشید]رو بخونم...
و به شدت مشتاقم که شینگ ین ، لیوای رو انتخاب کنه البته که نمیدونم  قراره در آینده چه اتفاقاتی بیفته...
این کتاب به قدری هیجان داره که وقتی یکی از فصول رو تموم میکنید منتظرید ببینید فصل بعد چی میشه و باعث میشه تا ساعت چهار صبح بیدار بمونید و کتاب بخونید و از بی‌حالی خوابتون ببره و توی خواب هم ادامه ی کتاب رو رویا پردازی کنید🫠
این کتاب جنبه فانتزی زیادی داره پس اگر از کتاب های فانتزی خوشتون نمیاد سمتش نرید
البته که خیلی هم متفاوته!
و شما رو غرق در باورهای مردم جنوب شرقی آسیا میکنه...
        

          فقط برای زیبایی جلدش خریدم و از انتخابم پشیمون شد و باعث شد کتابای نشر مجازی رو با خیلی فکر بخرم چون 
کتاباشون هیچ گونه داستان قوی ای ندارد
        

          برخلاف اینکه خیلی ترند شده این کتاب و اکثرا ازش تعریف میکنن برای من چندان جذابیت و کششی نداشت و یجورایی بچگونه میزد.و بر این باورم که کتاب های خیلییی بهتر از اینم وجود داره  و فکر میکنم شاید بخاطر قشنگی کاور و جلد کتاب و هدایایی که همراهشه اینقدر معروف شده.البته هنوز جلد دومشو نخوندم و داستان هنوز ادامه داره.شاید با خوندن جلد دومش نظرم تغییر کنه(:
        

          من کتاب های فانتزی و یا جادویی رو خیلی دوست دارم ،پس به نظرم افسانه ها خیلی جالب هستن.🧚🏻‍♀️🧜🏿‍♀️
یکی از چیز هایی که از این کتاب دوست دارم اینه که خیلی تونستم با شینگ ین ارتباط بر قرار کنم.
تصمیماتش خیلی درست بودن ،پس حتما پیشنهاد میکنم بخونید.🧘🏾‍♀️
        

          آیا دوست داری در قلمروهای آسمانی قدم بزنی ؟
آیا اینقدر به خانواده ات وفاداری که از عشقت را رها کنی ؟
تا کجا میتوانی پیش ببری...تا کی ؟
آیا میتوانی مقابل دسیسه درباریان مقابله کنی و بجنگی ؟
پس همسفر شینگ یِن شو تا تمامی احساساتی که در هر لحظه ای زندگی اش داره ، احساس کنی و درک کنی که دختر به‌ خاطر خانواده، وفاداری و عشق تا کجا پیش خواهد رفت!
این است از داستان ما...
هیچ وقت افسانه ها را دستکم نگیر...چون قهرمانام افسانه همیشه زنده اند.🔮⚔
        

          ☆ ۵ستاره‌ی نقره‌ای با اسپارک‌های طلایی ☆
《این ریویو طولانیه اما ارزش خوندن داره!》

▪︎ "دختر مهتاب" جایگاه ویژه‌ای تو قلب من داره چون نه تنها بازبینی نهایی‌ش با من بوده بلکه کل روند انتخاب کتاب، مترجم و نشر هم با خودم بود.
این‌قدر این کتاب تو فضای مجازی ترند شد و ترکوند که توی هفته اول ده تا چاپش تموم شد و الان چاپ ۲۷ هست، و با تیراژ ۱۰۰۰ تایی!
حقیقتا می‌خواستم صبر کنم و ریویوهای آدمای کتابخون و نظرات رو ببینم و بعدش بیام خودم براش ریویو بنویسم.
فکر می‌کنم دیگه وقتش رسیده که از "دختر مهتاب" بگم! 

• این ریویو یه‌کم با همه‌ی نوشته‌هام متفاوته چون می‌خوام بگم "چرا دختر مهتاب انتخاب من بود"، اگر می‌خواهید در مورد خود داستان بدونید و با کتاب بیشتر آشما بشید حتما به پیجم (bookophill) سر بزنید و هایلایت "دختر مهتاب" رو چک کنید. ♡
‌
▪︎چرا دختر مهتاب؟

من همیشه شیفته‌ی افسانه‌هام، از بین کتابای فانتزی اونایی که توشون یه بک‌گراند افسانه‌ای داره همیشه برام دلچسب‌تره درست مثل "هزارتوی پن" و "شب زمستانی".

از طرفی به نظرم ادبیات آسیای شرقی خیلی خفنه و کمتر تو ژانر فانتزی بهش توجه می‌شه. "سایه روباه" و "شعله در مه" از محبوب‌ترین کتاباییه که من خوندم. کتابای آسیای شرقی نه تنها افسانه‌های جذابی دارن بلکه یه سری شباهت‌های فرهنگی هم با ایران دارن.

این دوتا دلایلی بودن که من "دختر مهتاب" و "دختری که در اعماق دریا افتاد" رو همزمان به نشر مجازی پیشنهاد دادم. 

زمانی که "دختر مهتاب" رو انتخاب کردم، هنوز چند هفته از انتشارش در کشور مبدا گذشته بود. وقتی بررسی‌ش کردم تقریبا تمام مواردی که توی چک لیستم داشتم رو شامل می‌شد.
با توجه به شناختی که از مخاطبای نشر مجازی داشتم، دنبال یه کتاب بودم که:
۱. یانگ ادالت باشه
۲. عاشقانه باشه (مثلث عشقی و انیمیز تو لاورز هم باشه که چه بهتر)
۳. جادویی باشه
۴. شخصیت‌پردازی و فضاسازی جذابی داشته باشه.
۵. حتی یه آدم کتاب‌نخون خیلی راحت بتونه باهاش ارتباط بگیره.
و دختر مهتاب همه‌ی این‌ها باهم بود!
البته هرگز نمی‌گم این کتاب شاهکاره، چون نیست اما ارزش خوندن داره، خصوصا اگر تا به حال کتاب فانتزی نخونده باشید. کتاب داستان ساده و دلنشینی داره و تمام المان‌های فانتزی از جادو بگیر تا اژدها و موجودات عجیب و نامیرایان و... رو تو دلش داره.
ریتم داستان تنده و مدام اتفاقات جدیدی میوفته، راستش شاید این هم نقطه ضعف باشه و هم قوت.
ضعفه چون داستان عمیق نمی‌شه و برخی ماجراها رو سرسری رد می‌شه. (اغلب انتقادها هم سر همینه)
قوته چون نویسنده داستانش رو کش نمی‌ده و با یه ماجراجویی هیجان‌انگیز جدید سورپرایزت می‌کنه.
یعنی من هربار با خودم می‌گفتم خب این ماجرا هم تموم شد، پس بقیه‌ی کتاب چی می‌شه؟ ولی باز نویسنده برامون یه داستان تازه داشت.

البته واقعت یکی از معیارهای مهم دیگه‌م چه برای این کتاب و چه "دختری که در اعماق دریا افتاد" "تک جلدی بودن" بود. چون فکر می‌کردم با این شرایط اقتصادی ممکنه مردم نتونن راحت برای خرید مجموعه هزینه کنن. 
البته چون چاپ این دوتا کتاب خورد به اعتراضات و عقب افتاد جلد دوم دختر مهتاب در کشور مبدا در اومد و دیگه تک‌جلدی نیست اما می‌تونم بهتون اطمینان بدم که داستان اونقدر کامله که می‌تونید به چشم یه تک کتاب برید سراغش چون داستان نیمه نمی‌مونه و جلد بعدی یه ماجراجویی و داستان جدید در همون دنیاست.

و در آخر:
▪︎ چرا نشر مجازی؟
این روزا ناشرین اوضاع خوبی ندارن، اغلب بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ نسخه از کتاب می‌زنن اما نشر مجازی به خاطر شبکه فروش قوی‌ای که داره نه تنها می‌تونه تیراژ بالا بزنه بلکه قیمت‌های خوبی هم می‌تونه بزنه. نشر مجازی به قیمت کاغذ و چاپ و... نگاه نمی‌کنه برای قیمت‌گذاری و فروش و قدرت خرید براش اولویته که باز به خاطر ساختاری که داره اون رو از ناشرای دیگه متمایز می‌کنه.
بحث بعدی اون کیفیت چاپه، من دقیقا یادمه ۳ صبح یه ویدیو تیک‌تاکی از نسخه ویژه کتاب با باکسش برای ناشر فرستادم و گفتم اگر این‌طوری چاپ نمی‌کنی من نمی‌رم براش مترجم پیدا کنم :)) و خب دقیقا همون چیزی شد که می‌خواستم، هم کتاب و هم آفراش ☆

▪︎ بی‌شک دختر مهتاب یکی از زیباترین و متفاوت‌ترین تجربه‌های من تو دنیای کتابا و صنعت نشره.
‌
‌
        

          .....
        

          هم اکنون جلوی مادرم زانو میزنم و پیشانی ام را به خاک میسایم ((قسم میخورم به خانه برگردم))
دختر مهتاب🫂