تکراری شده.
جلد دومش رو خیلی دوست داشتم ولی دیگه خیلی برام تکراری شده و فکر نمی‌کنم بخوام جلد ۴ رو بگیرم.
اگر دوست داشتید این کتاب رو بخونید، به صورت فایلی بخونید چون خیلی ارزش نداره انقدر بابت کتابی که تو ۲۰ دقیقه میشه تمومش کرد هزینه کنید.
      

        نمی‌تونم بگم کدوم جلد رو بیشتر دوست داشتم، جفتش برام جادویی بود.
این جلد نسبت به جلد قبلی احساسات رو زیباتر بیان کرده بود.
شخصیتا اخلاق و رفتارشون گاهی اوقات واقعا کفریم می‌کرد!
در حدی که کتاب رو می‌ذاشتم کنار و می رفتم با عصبانیت قدم می‌زدم؛ گاهی اوقاتم، لحظه های عاشقانه‌ی شخصیت ها قلبم رو قلقلک می‌داد!:)
به نظرم ایرادی که تو دو تا جلد ها وجود داشت بی دقتی شخصیت «رن» بود. رن خیلی باهاش بود ولی یهو تو بعضی از قسمت ها کاراش فوق احمقانه می‌شد!
و در آخر به این ایراد اشاره کنم که پایان کتاب خیلی به هم پیچیده شد، انگار نویسنده کلی ایده داشته ولی نتونسته کل ایده هاش رو تو کتاب جا بده سر همین یهو همه رو باهم قاطی کرده. کاش ساده تر تمومش می‌کرد.
ولی با وجود تمام ایرادها من این کتاب رو پیشنهاد می‌دم، چون به شخصه باهاش زندگی کردم!:)
      

        من خیلی با این کتاب حال کردممم.
پر از داستان های کوتاه ترسناک که واقعا هیجانشو دوست داشتم.
بعضی از داستان قابل حدس بود ولی بازم برام هیجان خاصی داشت.
به عنوان یه کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای که سریع تموم میشه.ارزش خوندنو داشت!
      

        یکی از بامزه ترین روانشناسی ها!
بخاطر کمیک بودنش زود تموم میشه ولی اثری طولانی روی قلبتون می‌زاره :)...
      

        طبق معمول. دارن شان و قلم فوق العاده‌اش!
دوست دارم هر چی کتابه از این نویسنده بخونم!
      

        هلن کلر دختری که تو ۲ سالگی شنوایی و بینایی خودش رو از دست داد و به سکوت ابدی ملحق شد!
خیلی برام جذاب بود که داستان زندگیش رو بدونم.
گاهی اوقات همه‌ی ما نیاز داریم یه هلن کلر باشیم که با وجود تمام ناتوانی هاش قدر زندگیش رو می‌دونه و شکرگذار تمام داشته هاشه!
The best and most beautiful things in the world cannot be seen or even touched,they must be felt with their heart.

بهترین و زیباترین چیزها در دنیا نه دیده می‌شوند و نه قابل لمس‌اند،بلکه باید آنها را با تمام وجود احساس کرد.

-Helen keller
      

        به جلد ۱ و ۲ نمی‌رسید،ولی بازم دوسش داشتم.
انقدر متن روونه که احساس می‌کنی داری فیلم میبینی و این موضوع که از کتاب خسته نشی خیلی مهمه.
آخر هر کتاب پلات توییست های خفنی داره که کتابو برام جذاب کرده!:))
بریم برای جلد ۴!
      

        پایانی متفاوت و مخوف!
شخصیت پردازی معرکه بود! سردرگمی و ترس شخصیت هارو خوب به تصویر کشیده بود.
از اون کتاباست که شاید بعداً بازم بخوام بخونمش.
یکم ازش کم کردم چون وسطای کتاب کارهاشون یکم تکراری شه بود. مثل مکان هایی که میرفتن.
ولی این قدرت نویسنده رو نشون میده که،تونسته به این خوبی همچین فضای جدید جالبی رو خلق کنه!
پیشنهاد میشه.
      

        باورم نمیشه! یکی از معدود کتابایی که جلد دوم از جلد اول جذاب تر بود!
این کتاب تو ذهنم به عنوان یه کتاب کودک جا خوش کرده بود،ولی واقعا بنظرم چیزی عمیق تر از کتاب کودکه.
داستان واقعا کشش زیادی داره و نمی‌تونید از شدت هیجان ازش چشم بردارید؛
دل تو دلم نیست بقیشم بخونم!
      

        خوندنش برام لذت بخش بود. چند وقتی بود دنبال کتابی تو این ژانر می‌گشتم (فانتزی_هیجان‌انگیز).
این کتاب تفسیر هایی داره که باعث میشه بهتر بتونی تصور کنی فضای کتابو، توصیفاتش دقیقا به اندازست، نه کمه و نه زیاد.
داستان روند بشدت تندی داره و حوصله رو سر نمیبره.
      

        خب اینم تموم شد.دوسش داشتم.نسبت به جلد اول بیشتر دوسش داشتم.ولی اونجوری نبود که بخوام برای بار دوم بخونمش.
خیلی خیلی شبیه جلد اول بود، قتل ها،شخصیت ها،سوپرایز های کتاب خیلیییی شبیه جلد اول بود.
بنظرم نویسنده خیلی از جزئیات تعریف می‌کنه؛ یعنی این که شخصیت ها چی میخورن و از کجا به کجا میرن و چه ساعتی از خواب پا میشن رو بیشتر از وقایع اصلی توضیح داده.
و اینکه انتظار نداشتم انقدر راحت با یه سرچ تو اینترنت پرونده‌ی قتل حل بشه!:/ انتظار کشش بیشتر تو حل معما بودم.
در کل بنظرم ارزش یه بار خوندنو داشت.
      

        خب چی بگم؟ خیلی وقته این کتاب رو تموم کردم ولی انقدر درگیر بودم نه تونستم یادداشتی بنویسم و کتاب جدیدی شروع کنم.
این کتاب به معنای واقعی کلمه روحمو نوازش داد! یعنی موقع ای که تمام خواننده های این کتاب و البته خود نویسنده می‌گفت این کتاب روح داره باورم نمیشد،تا موقع ای که خوندمش.
این کتاب تونست بارها اشک منو دربیاره، بار ها قلب منو نوازش کرد؛
شخصیت های این کتاب، انقدر واقعی بودند،انقدر رفتار های حقیقی داشتند، که احساس کردم اونا دوستای منن؛ خیلی درکشون میکردم. میتونم تا صبح از این کتاب تعریف کنم،ولی نمی‌خوام طولانیش کنم.
پس اگر از این ژانر خوشتون میاد، واقعا از خواندنش دریغ نکنید،چون تبدیل میشه به یکی از مورد علاقه هاتون!.
      

        خیلی خب باورم نمیشه یه شبه تمومش کردم...!
(چشمام داره از کاسه در میاد ولی ارزششو داشت)
هیچوقت ذهنیت خوبی از کتابای ارزون و کوتاه نداشتم،ولی این کتاب کاملا نظرمو عوض کرد! برای تنوع عالی بود،خیلی وقت بود که کتابی از زبان یک راوی نخونده بودم.
جعبه دکمه ای گوئندی خیلی برام جالب و خارق‌العاده بود چون تاحالا نظیرش رو نخونده بود!
خیلی عجیب نوشته شده بود،مثل داستانای عادی نبود که یک خط داستانی صاف رو دنبال کنه،بیشتر شبیه این بود که میخواست یک داستان واقعی رو تعریف کنه!که این موضوع باعث دلهرم شد...
در کل ترسناک نبود فقط مدل قلم نویسنده منو ترسوند😂
تاحالا ازین نویسنده چیزی نخونده بودم؛باید بیشتر آثار این نویسنده ی خاص رو دنبال کنم!
این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم چون با وجود حجم کمش قوی بود.
      

        دوسش داشتم!
خیلی فضای پاستیلی و شیرینی داشتتتت:)
عشق بین شخصیتا واقعا شیرین بود و نویسنده تونسته بود دردی که شخصیت میکشید رو توصیف کنه.
یه مقدار شخصیت لیوای و ونژی(دو شخصیت اصلی پسر)شبیه هم بود!به شخصیت پردازیش ۴/۵ میدم.
خلاصه که شینگ ین رو خیلی درک کردم:)
پیشنهادش میکنم!
      

        بالاخره بعد از یه مدت تونستم این کتابو تموم کنم. بنظرم نیل گیمن بازم گل کاشته!توضیحات به اندازه ی کافی بود و حوصلتو سر نمی‌برد،در صورتی که کتابای تاریخی معمولا حوصله ی ادمو سر میبرن.ولی این کتاب خیلی به صورت داستانی نوشته شده بود و همین موضوع جذابیتشو چند برابر میکرد؛بعد از خوندن این کتاب تازه فهمیدم،تازه فهمیدم که نصف فیلم ها و کتاب ها و حتی بازی ها از همین اساطیر نورس اومده!مثل سری فیلم های مارول که (لوکی و ثور) در اون هستند و یا انیمیشن (هزبین هتل) که شخصیت شیطان همون لوکیه! و یا بازی (god of war).
خیلی خوشحالم که این کتاب رو خوندم،این کتاب باعث شد جذابیت داستان های دیگه برام بیشتر بشه و لغت نامه ای که آخر کتاب بود کاملا از سردرگمی راجب اسم ها نجاتم داد!
نیل گیمن واقعا فکر همه جاشو کرده!:)