آزاد

آزاد

@Eli24

9 دنبال شده

5 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

آزاد

آزاد

5 روز پیش

        بلاخره خوندمش و از لحظه به لحظه اش لذت بردم🫠
نمیدونم چی برای ریویو بخوام بنویسم که حق مطلبو ادا کنه.
چندبار نوشتم و پاک کردم چون هربار بنظرم به یه شخصیت کم لطفی کرده بودم پس کلا از خیرش میگذرم و فقط راجب مجموعه شاهزاده مطرود مینویسم و نه فقط این جلد داستان🫠😅
مجموعه "شاهزاده مطرود" دو فصل داره و هر فصل توی ۲جلد قرار نوشته بشه(طبق چیزی که خود نویسنده اطلاع داده) و این دو جلد(من یک قاتل هستم و مطرودی بی‌نام) فصل اول ماجرا بود که این مدت خوندم. تو تمام این مدت عملا با گروه باد اشنا شدم و دیدم که چطوری از نفرت به سمت اعتماد پیش رفتن...
دیدم که ادریان چطور زیربار فشار حادثه روز طلایی نابود شد و مایلین که هرکاری برا محافظت ازش میکرد. نه میتونستم به ادریان ایرادی بگیرم و نه میتونستم کاملا بهش حق بدم🚶🏻‍♀️
و مایلین... اون قوی و باهوشه اما بی نقص و غیر قابل شکست هم نیست و این چیزی بود که بیشتر از هر چیزی توی شخصیت اصلی ماجرا دوست داشتم👀
خیلی خوب باشه مایلین بی رحم هم بود ولی خوب که چی؟ فوقش همه‌رو گروهی دفن میکرد همین🤷🏻‍♀️

و اخر ماجرا چندتا سوال بی جواب موند که احتمالا خط داستانی فصل دوم مجموعه باشه و الان واقعا موندم که چطور تحمل کنم تا فصل دوم نوشته بشه،مجوز بگیره و چاپ بشه😭😭
 به سندپراد که این ته بدشانسیه😭

پ.ن۱: هوراس کثافت خیلی کراش بود 🤭
پ.ن۲: خداییش کادمن خیلی کیوت بود، نبود؟🤭

      

10

آزاد

آزاد

1403/12/12

        دو روز گذشته از نظر روحی خیلی خوب نبودم و ذهنم برا زبان اصلی خوندم همراهیم نمیکردم اما خوشبختانه ابن کتابو داشتم که بشینم پاش... نه ببخشید عملا بخورمش تا تمام بشه 🤭
اگه بخوام از شاهزاده مطرود بگم باید بگم که داستان راجب شاهزاده مایلین گاردلین پسردوم پادشاه هست که برای بدست اوردن قدرت جادویی پدرمادرش اونارو میکشه و به جوونترین قاتل تاریخ کشور سندپراد تبدیل میشه....حالا اون بزرگ شده و میخواد به کسایی که قصد دارن بکشنش اموزش بده چطوری اینکارو کنن🤔
شخصیت مایلین دوست دارم چون در عین حال که خیلی قویه اما بشدت هم احساساتش صادقانه است... در عین حال که داره دشمناشو دفن میکنه بهشون اموزش هم میده که چطوری دفعه دیگه کم دردتر بمیرن!
داستان تو جلد اول عملا وسط ناکجااباد تمام میشه و اینجور نیست که فکرکنید یه پرونده/ماجرا/معما یا هرچی، بخواد تمام بشه و جلد دوم با چیز جدیدی روبرو بشید، نه اصلا بلکه جلد دو دقیقا از ادامه همین شروع میشه(خوشبختانه دو جلدو دارم، سوز به دلتون😈)
از بین روابط شخصیتای توی داستان تا الان برتر رابطه مربوط به سیرا و مایلین بوده که هربار تلاش کرده با یه سم جدید مایلین بکشه
بعدشم هوراس و مایلین که عملا مثل سیاه و سفید مخالف همدیگن😅 اما این هیچی از میزان کراش بودن هوراس کم نکرده(کالسکه آبی عزیزم😂)
طبق معمول هر کتاب ایمجا هم شخصیت رو مخ داریم با این فرق که اینجا به عنوان کشاورزای گروه باد باهاشون روبرو میشیم و چون خیلی احمق و عوضی و رومخ و ... و...و.... دلم نمیخواد چیزی ازشون تو ریویم بنویسم🚶🏻‍♀️
بریم که جلد دو شروع کنیم☺️

پ.ن: کالور داگس هم بنظر خوب کراش میاد باید ببینم تو جلد بعدی چیکار میکنه😏
      

5

آزاد

آزاد

1403/12/7

        خوب بلاخره الکاتراز هم خوندم و باید بگم واقعا دوستش داشتم😁
داستان راجب پسری به اسم الکاتراز هست که داره داستان زندگی خودشو مینویسه و تعریف میکنه که چطور تو روز تولد ۱۳ سالگیش با یه هدیه تولد عجیب غریب زندگیش تغییر کرد
شخصیت خود الکاتراز خیلی جالبه چون دائما بهمون یاداوری میکنه که چرا "قهرمان نیست" و چرا " ادم خوبی نیست"
بابا بزرگ اسمدری هم خیلی دوست داشتنیه و بستیل هم اگه جرات داری دوست نداشته باشین(احتمالا با کیف سنگینش میزنه تو سرتون)
تفاوت تکنولوژی و زندگی توی "سرزمین های سکوت" در مقابل "قاره های آزاد" خیلی جالبن .... گرچه هنوز معتقدم اسانسور از پله پیشرفته‌تره(اخه چطور میشه پله بهتر باشه😬)
جلد اولو توی ۵ ساعت خوندم و الان تا بچه ها همخوانیشو پیش ببرن میتونم هی بهشون بگم 
You have no idea 🤪

پ.ن: سندرسون اینبار توی این کتاب تصمیم گرفته که مخاطب به شیوه‌ای جدید و قانونی زجر بده در حالی که برای این شکنجه شدن پول هم دادیم.... خودتون باید بخونید تا بفهمین چی میگم 🚶🏻‍♀️
پ.ن ۲: قسم میخورم که دقیقا توی یه روز شنبه سندرسون بکشم 😈😂
      

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

آزاد پسندید.
ربکا از اون کتاب‌هاست که شما تقریبا آخرش رو از همون اول می‌دونید، چون راوی از زمان حال شروع و بعد خاطرات گذشته رو مرور می‌کنه. شاید اگه این ترتیب رو انتخاب نمی‌کرد هیجان بیشتری می‌داشت 🤔 
البته من بسته به داستان، بعضی وقت‌ها مشکلی با فهمیدن پایان کتاب ندارم (حتی وقتی توسط شخص سومی لو بره)، چون اون‌وقت نکتهٔ جالب این می‌شه که بدونی چطور شد که این‌طور شد؟ 

کتاب هم این‌قدر معروفه که فکر کنم خیلی‌ها یه حدودی از داستانش رو بدونن.
و مثلا خیلی‌ها قبل از من به این نکتهٔ «بی‌اسم» بودن راوی کتاب اشاره کردن، اینکه خواننده نمی‌دونه اسم این دختر چیه و چند سالشه، فقط ربکا، ربکا، ربکا...  به قول یکی از دوستان، اون زن «مثالی» که بعضی‌ها (خصوصا زن‌های دیگه)، می‌زنن تو سر بقیه! یه موجود کاااااامل از هر جهت، زیبا، بااستعداد، خون‌گرم و و و

البته که بعدا شاهد یه چرخش اساسی تو داستان هستیم و همه‌چیز یهو کن‌فیکون می‌شه. 
خودم از اینجا به بعدش رو خیلی بیشتر دوست داشتم و واقعا برام هیجان داشت. مخصوصا از این جهت خوب بود که بالاخره خودکم‌بینی بسیااااار رومخ راوی به آخر رسید (جدا خیلی جاها دلم می‌خواست کتکش بزنم).
البته که اینجا یه مقدار مشکل شخصیت‌پردازی و اغراق داشت به نظرم و یه سری بحث‌ها برام باورپذیر نبود.

توصیفات کتاب رو هم در مجموع دوست داشتم، می‌تونستی قشنگ خودت رو تو اون فضا تصور کنی. 
البته که این سبک زندگیِ همه‌چیز‌برات‌آماده‌ست‌شما‌فقط‌استفاده‌کنِ پولداری کلا رومخم بود تو داستان 🙄😄

کتاب رو هم با اجرای خانوم محبوب گوش دادم و راضی بودم 👌🏻
          ربکا از اون کتاب‌هاست که شما تقریبا آخرش رو از همون اول می‌دونید، چون راوی از زمان حال شروع و بعد خاطرات گذشته رو مرور می‌کنه. شاید اگه این ترتیب رو انتخاب نمی‌کرد هیجان بیشتری می‌داشت 🤔 
البته من بسته به داستان، بعضی وقت‌ها مشکلی با فهمیدن پایان کتاب ندارم (حتی وقتی توسط شخص سومی لو بره)، چون اون‌وقت نکتهٔ جالب این می‌شه که بدونی چطور شد که این‌طور شد؟ 

کتاب هم این‌قدر معروفه که فکر کنم خیلی‌ها یه حدودی از داستانش رو بدونن.
و مثلا خیلی‌ها قبل از من به این نکتهٔ «بی‌اسم» بودن راوی کتاب اشاره کردن، اینکه خواننده نمی‌دونه اسم این دختر چیه و چند سالشه، فقط ربکا، ربکا، ربکا...  به قول یکی از دوستان، اون زن «مثالی» که بعضی‌ها (خصوصا زن‌های دیگه)، می‌زنن تو سر بقیه! یه موجود کاااااامل از هر جهت، زیبا، بااستعداد، خون‌گرم و و و

البته که بعدا شاهد یه چرخش اساسی تو داستان هستیم و همه‌چیز یهو کن‌فیکون می‌شه. 
خودم از اینجا به بعدش رو خیلی بیشتر دوست داشتم و واقعا برام هیجان داشت. مخصوصا از این جهت خوب بود که بالاخره خودکم‌بینی بسیااااار رومخ راوی به آخر رسید (جدا خیلی جاها دلم می‌خواست کتکش بزنم).
البته که اینجا یه مقدار مشکل شخصیت‌پردازی و اغراق داشت به نظرم و یه سری بحث‌ها برام باورپذیر نبود.

توصیفات کتاب رو هم در مجموع دوست داشتم، می‌تونستی قشنگ خودت رو تو اون فضا تصور کنی. 
البته که این سبک زندگیِ همه‌چیز‌برات‌آماده‌ست‌شما‌فقط‌استفاده‌کنِ پولداری کلا رومخم بود تو داستان 🙄😄

کتاب رو هم با اجرای خانوم محبوب گوش دادم و راضی بودم 👌🏻
        

23

آزاد پسندید.
          "Epitaph for a Spy" از آن دست کتاب‌هایی است که خواننده را از همان ابتدا تا انتها مجذوب خود می‌کند. داستان درباره یوزف وادرینگ، معلم زبان ساده‌ای است که ناخواسته وارد دنیای پیچیده و پرخطر جاسوسی می‌شود. امبلر در این کتاب با دقت و هوشمندی خاصی توانسته شخصیت‌هایی واقعی و ملموس بسازد که هر کدام نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند.

یوزف که به اشتباه به جاسوسی متهم شده، مجبور می‌شود با پلیس همکاری کند تا جاسوس واقعی را پیدا کند و خود را از اتهام تبرئه کند. همین امر او را به مسیری پر از تعلیق و خطر می‌کشاند که در آن هر کسی می‌تواند دشمن باشد و هر حرکت اشتباهی پیامدهای جدی به همراه داشته باشد.

یکی از نکات قوت این کتاب، توانایی امبلر در ایجاد فضایی است که خواننده را به شدت درگیر می‌کند. توصیفات دقیق و جزئیات واقع‌گرایانه او باعث می‌شود خواننده احساس کند در کنار یوزف در همان هتل فرانسوی حضور دارد. این توانایی امبلر در ایجاد فضایی ملموس و پرتنش، داستان را بسیار واقعی و نزدیک به تجربه خواننده می‌کند.

شخصیت‌پردازی قوی نیز از دیگر مزایای این کتاب است. یوزف وادرینگ با ترس‌ها و تردیدها و تصمیمات دشواری که می‌گیرد، به شخصیت قابل درکی تبدیل می‌شود. دیگر شخصیت‌ها نیز، از جمله میهمانان و کارکنان هتل، با دقت و جزئیات پرداخته شده‌اند و هر کدام نقش مهمی در توسعه داستان دارند.

پیچش‌های غیرمنتظره و کشف‌های مداوم نیز از عوامل دیگری هستند که باعث می‌شوند این کتاب به یک تجربه بی‌نظیر برای خواننده تبدیل شود. امبلر با مهارت خاصی تا پایان داستان، خواننده را در تعلیق نگه می‌دارد و هر لحظه را پر از هیجان و انتظار می‌کند.

به طور کلی، "Epitaph for a Spy" یک شاهکار ادبی است که هر علاقه‌مند به داستان‌های جاسوسی باید بخواند. این کتاب با شخصیت‌پردازی قوی، جزئیات دقیق و واقع‌گرایانه، و پیچش‌های داستانی ناگهانی، یکی از بهترین آثار اریک امبلر محسوب می‌شود و تجربه‌ای بی‌نظیر را برای خواننده به ارمغان می‌آورد.
        

24

آزاد پسندید.

22