بریدهای از کتاب شاهزاده مطرود؛ دشمن قدیمی اثر مرجان صالحی
1403/12/21
صفحۀ 137
مایلین به سمت آستن برگشت و او را تنها با خراشی رو گونهاش دید:(( سرباز ... جدا کمر بستی ماموریت سابقت رو تکمیل کنی؟)) قبل از شنیدن بهانههای او دستش را بالا برد:(( خونه! خونه حلش میکنیم... شاید هم دفنش کنیم!))
مایلین به سمت آستن برگشت و او را تنها با خراشی رو گونهاش دید:(( سرباز ... جدا کمر بستی ماموریت سابقت رو تکمیل کنی؟)) قبل از شنیدن بهانههای او دستش را بالا برد:(( خونه! خونه حلش میکنیم... شاید هم دفنش کنیم!))
(0/1000)
آزاد
1403/12/21
0