زهرا نیکوزاده 🦋

@Baran.Nik

7 دنبال شده

6 دنبال کننده

                      دانشجو فقه و حقوق؛ دانشگاه شهید مطهری 🎓⚖️
فقط روی قدم بعدی تمرکز کن؛ نه کل راه پله...
                    

یادداشت‌ها

                علی‌رغم تصورم، کتاب جالبی بود و واااقعا لذت بردم.👌🏻
در واقع این کتاب،  این حقیقت رو  به تحریر درآورده که زندگی، جای حسرت خوردن و غم نداشته‌ها و فرصت‌های از دست رفته  نیست. ما می‌تونیم در زندگی،  بهترین نسخه از خودمون باشیم اگر ظرفیت‌های وجودی‌مون رو به خوبی بشناسیم و زاویه دیدمون رو به دنیا و آدماش عوض کنیم. 
یه نکته جذابی که این کتاب برای من داشت این بود که ممکنه نتیجه، همیشه اون طور که تصور می‌کنیم  نباشه. شاید فکر کنیم اگر فلان شغل رو داشتیم یا فلان شخص در زندگی مون بود، قطعا شادتر بودیم و خوشبخت و دائما حسرت اونها رو داشته باشیم. در حالی‌که اگر اون  شرایط محقق می‌شد نتیجه عکس می‌داد! در واقع همون مصلحت و حکمت خداست که در قرآن فرموده شاید چیزی رو برای خودمون خوشایند بدونیم در حالی‌که برای ما خوشایند نیست و شاید چیزی رو خوشایند خودمون ندونیم، در حالی‌که همون سبب خوشبختی و سعادت ماست‌. این کتاب هم  گویا تفسیر همین  امر هست. 
به قول ثورو: «آنچه به آن می‌نگری مهم نیست، آنچه می‌بینی مهم است.» 😉
        

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            کتاب" پیش از آنکه قهوه ات سرد شود "؛ درمورد کافه ای قدیمی در توکیو است که با تمام کافه ها تفاوت دارد. در این کافه یک صندلی قرارگرفته که مشتری های این کافه را به گذشته می‌برد. البته این را هم بگویم که این سفرها قوانین خاص خودشان را دارند، برای مثال قبل از اینکه قهوه‌ات سرد شود باید آن را بخوری و بعد از اتمام آن به زمان حال برمیگردی.
قانون بعدی این است که نمیتوانی آینده را تغییر بدهی و همین قانون باعث میشود که خیلی از افراد از رفتن به گذشته منصرف شوند‌. خود من‌هم قبل از خواندن این کتاب با آنها هم نظر بودم و به هیچ‌وجه حاضر به چنین‌ سفری نبودم اما حالا قضیه کاملا فرق میکند.
در ابتدای کتاب همه چیز پراکنده بود و حتی نمیتوانستم جنسیت افراد را تشخیص دهم، اینکه نام‌هایشان را اشتباه میگرفتم هم بماند.
اما رفته رفته کتاب جالب تر میشد؛ درحال‌حاضر به این موضوع فکر میکنم که آیا به این کتاب به اندازه کافی توجه شده است؟! البته که نه؛ موضوع تامل برانگیز این است که این کتاب سزاوار محبوبیت و مشهوریت بیشتریست.
به طور کلی کتاب متن روان و جذابی دارد و مخاطب را به خود جذب میکند.
در آخر این کتاب را به تمام کسانی که کتاب" کتابخانه ی نیمه شب اثر مث هیگ " را دوست داشتند پیشنهاد میکنم.
          
            علی‌رغم تصورم، کتاب جالبی بود و واااقعا لذت بردم.👌🏻
در واقع این کتاب،  این حقیقت رو  به تحریر درآورده که زندگی، جای حسرت خوردن و غم نداشته‌ها و فرصت‌های از دست رفته  نیست. ما می‌تونیم در زندگی،  بهترین نسخه از خودمون باشیم اگر ظرفیت‌های وجودی‌مون رو به خوبی بشناسیم و زاویه دیدمون رو به دنیا و آدماش عوض کنیم. 
یه نکته جذابی که این کتاب برای من داشت این بود که ممکنه نتیجه، همیشه اون طور که تصور می‌کنیم  نباشه. شاید فکر کنیم اگر فلان شغل رو داشتیم یا فلان شخص در زندگی مون بود، قطعا شادتر بودیم و خوشبخت و دائما حسرت اونها رو داشته باشیم. در حالی‌که اگر اون  شرایط محقق می‌شد نتیجه عکس می‌داد! در واقع همون مصلحت و حکمت خداست که در قرآن فرموده شاید چیزی رو برای خودمون خوشایند بدونیم در حالی‌که برای ما خوشایند نیست و شاید چیزی رو خوشایند خودمون ندونیم، در حالی‌که همون سبب خوشبختی و سعادت ماست‌. این کتاب هم  گویا تفسیر همین  امر هست. 
به قول ثورو: «آنچه به آن می‌نگری مهم نیست، آنچه می‌بینی مهم است.» 😉