معرفی کتاب کلکسیونر اثر جان فولز مترجم میترا میرشکارسیاهکل
در حال خواندن
19
خواندهام
236
خواهم خواند
134
نسخههای دیگر
توضیحات
((کلکسیونر)) روایت زندگی جوانی است که از کودکی به گردآوری پروانه ها علاقه ای وافر داشته است .او از زندگی خانوادگی ـ در کنار پدر و مادر ـ جدا مانده و در سایه حمایت عمه، عواطف و آرزوهای خویش را در جمع آوری پروانه ها منحصر ساخته است .داستان در فضایی متعارف شکل می گیرد و حوادث اصلی در پیرامون شخصیت اصلی داستان جاری است .جوان می کوشد رفتاری طبیعی را دنبال کند، اما در درون او غوغایی برپاست که کنترل ناپذیر است و فرجامی تلخ دارد ...
بریدۀ کتابهای مرتبط به کلکسیونر
نمایش همهیادداشتها
1403/4/6
1403/11/4
1403/10/26
کلکسیونر به پایان رسید..ترس،وحشت،درماندگی.. میراندا..دخترکی با تفکراتی بسیار عمیق و عشقی رویایی به جی پی معروف، در حالی که در طول داستان از هر روشی برای ازاد شدن استفاده میکند.. از توهین و بددهانی گرفته تا مهربانی و ملایمت و هم بستر شدن. اما فردریک..پسرک عجیب داستان..با وابستگی شدید نسبت به میراندا که تمامی احساسات او را در یک جمله از زبان میراندا می فهمیم: «تو عاشق حسی هستی که به من داری».. فردریک تنها،ترک شده،دور افتاده،تلاش برای یافتن همدم و همراه شکاکی عجیب،تفکرات غریب در رابطه،احساس عمیق به طرف مقابل به دور از هر گونه رابطه جنسی..فردریک عجیب است..کاملا عجیب نمیدانم شما هم متوجه شدید یا نه..اما فردریک و میراندا هر دو عاشق بودند ولی عشقشان سوژه یکسانی نداشت. فردریک دلبستهی میراندا بود..و میراندا دلبستهی جی پی... و هر دو رابطه با طرف مقابل را بدون رابطه جنسی میدیدند. و عشق را در آن نمی جستند..و اینکه میراندا از رابطه جنسی برای فرار کردن استفاده کرد..از این نظر کاملا پیش فردریک مشخص بود.. که احساساتش دروغین هستند.. اما بخش دوم،بخش مربوط به میراندا؛ طولانی،خسته کننده،بدون نیاز بیان عقاید متفاوت در رابطه با سیاست جامعه و.. معمول بود. چون این افکار،در یک سلول بسته،نباید نظم خاصی داشته باشند اما اینکه این دیگر از حد بگذرد و نیمهی بیشتر داستان به بیان عقاید بپردازد این را نشان می دهد که نویسنده به دنبال جایی برای بیان خود و نشان دادن اعتقاداتش است..و بنظر من جی پی در قالب شخص نویسنده بود. میتوانست از دیالوگ های اعتقادی کاست و به بیان بیشتر نظر میراندا در رابطه با فردریک پرداخت..و بنظرم بهتر بود که بیشتر به کودکی و نوجوانی فردریک پرداخت تا عمق اختلالات و دلایل او درک شود.. در هر صورت کتابی زیبا بود،آموختنی و در خصوص بیان اینکه یک فرد با اختلالات هیچ وقت درست نمی شود.. فقط بروز این اختلال بر فردی به فرد دیگر انتقال می یابد....
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/5/18
1403/7/6
1403/5/30
1403/9/16
اون پسر از بچگی عاشق پروانه ها بود و ازشون کلکسیون جمع میکرد، ولی الان عاشق یه دختر شده و قراره اونو بزاره داخل کلکسیونش.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/1/20
پایان خیلی غمگینی داشت😢 کالیبان نه به سزای کارش رسید نه کسی متوجه جنایتش شدو تازشم دوباره یه سوژه جدید پیدا کرد🤧 دلم خیلی برا میراندا سوخت، طفلی تو همون زیرزمین لعنتی بدون هوای تازه و آفتاب جون داد از دلمردگی و مریضی آخرشم از همون چیزی که میترسید سرش اومد؛ همونجا مرد، خونوادشو برا آخرین بار ندید نتونست از دست کالیبان نجات پیدا کنه و آرزوی آزادی، رهایی و زندگی کردنشو به گور برد 💔
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/8/25