معرفی کتاب نئوهاوکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه اثر مریم حسینیان

نئوهاوکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه

نئوهاوکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه

3.7
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

5

شابک
9786220110750
تعداد صفحات
177
تاریخ انتشار
_

توضیحات

کتاب نئوهاوکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه، نویسنده مریم حسینیان.

لیست‌های مرتبط به نئوهاوکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه

یادداشت‌ها

          بسم الله 


بعضی کتاب‌ها را نمی‌شود تنها خواند‌‌. یک مزه‌ی عجیب یا مثل کتاب نئوهاوکینگ‌ها، درد محترمی دارند که باید همان وقت خواندن با یکی تقسیم کرد. 

چند صفحه از کتاب مریم حسینیان را که خواندم، پیام دادم به دوستم و از کتاب تعریف کردم. دلم می‌خواست بگوید: ‌"باشه مرضیه همین الان از طاقچه می‌گیرمش."  ولی نگفت‌‌. گوشی‌اش همان روز خراب شده بود و طاقچه و فیدیبو نداشت‌. هی ذره..ذره کتاب را بردم جلو که فاطمه برسد. امشب رسید. 

قبلا بانوگوزن را از مریم حسینیان خوانده بودم. کتابی که باب میل‌ام نبود. اما موضوع این یکی کتاب‌اش برایم اهمیت داشت.

نئوهاوکینگ‌ها روایت روزهای زندگی نویسنده با سرطان است. کتاب، از ابتدا تا انتها، یک روایت یک‌دست، روان، تحلیل‌گر، خودمانی و بدون شعار‌ داشت. 

به فاطمه گفته‌ام کتاب را ادامه ندهد‌‌. چون امشب خیلی غصه‌ی مریم این کتاب را خورد. اما مطمئن‌ام که ادامه می‌دهد. شما هم کتاب را بخوانید. تجربه‌ی روزهای سخت، حتی وقتی مال دیگران باشد، آدم را آدمِ بهتری می‌کند.


        

3

          .

نئوهاوکینگ ها

کتاب را زیر سرم خواندم. وقتی تخت روبروی ام داشت ماجرای جن گرفتگی مهیج اش را با صدای بلند برای کسی که آنطرف خط بود تعریف می کرد.. 
نویسنده کتاب همسر مهدی یزدانی خرم است(کتاب خون خورده و باقی آثار..) 
ماجرا از میانه شروع می شود نه از اول نه از آخر. از آنجایی که سرطان شروع شده و عمل اول جواب نداده. حالا باید برود سراغ متاساژ. 
محتوا: در کتاب های این مدلی من بیشتر دنبال تغییری هستم که بیماری روی فرد و جهان بینی اش گذاشته. خانم حسینیان نماینده نئوهاوکینگ هاست. با لاک ناخن و رنگ مو و کش سر های مختلف روحیه اش را طی بیماری حفظ می کند.
در مورد رابطه اش با خدا و عوض شدن سبک این رابطه بعد از مریضی چیزی نمی نویسد. اساسا نقش خدا خیلی کم رنگ است یا اصلا نقشی ندارد. فقط یک جا اشاره می کند که دلش میخواست ختم واقعه بگیرد و نتوانسته بود و دوست مومنش لطف می کند و ختم را برایش انجام می دهد. 

نقد فرم(؟) :
گاهی نوشته ها حالت سورئال پیدا می کرد و زمان از دستت در می رفت که الان چه وقت را روایت می کند؟ یا اصلا روایت می کند یا داستان می گوید؟ 
بعضی قسمت ها هم زیادی طول و تفصیل داشت و تکرار مکررات بود. 
بعضی قسمت ها را هم آورده بود که صرفا بیاورد این که سحر دولتشاهی پیام داد یا کیانیان به ملاقتش آمده یا گلاره عباسی برایش گل فرستاده.. انگار یک جور آوردن اسامی معروف و .. خلاصه این حس را تداعی می کرد. 
بگذریم 
. 

کتاب را بخوانید؟ اگر خدایی نکرده بیمار سرطانی دارید و دلتان می‌خواهد بدانید احوالاتش چیست، شاید بد نباشد.
ولی اگر در سوگ عزیزان از دست رفته از سرطان حتی بعد از چندین سال هستید، نخوانیدش. 

امتیاز 3 از 5

#کتاب_خواندم
#نئوهاوکینگ ها
        

2

          کتاب روایت نویسنده است از ابتلا به سرطان روده‌ی بزرگ.
مریم حسینیان روایتش را از میانه شروع می‌کند، آنجا که چندماهی از جراحی و دوره‌ی اول شیمی درمانی گذشته، اما با دیده شدن چند توده در عکس‌های جدید، احتمال متاستاز پررنگ شده. 
حسینیان همانطور که مرحله‌ی دوم بیماری و درمان را روایت می‌کند، با فلاش بک‌های متعدد به مرحله‌ی قبل هم می‌پردازد: تشخیص دیرهنگام، جراحی نه چندان کامل و شیمی درمانی. به علاوه از تاثیرات سرطان بر خانواده‌اش و تلاشش برای کنار آمدن با عوارض جراحی‌ها و شیمی درمانی می‌گوید.
اما در مورد عنوان، من کتاب را از سر کنجکاوی محض در مورد "نئوهاوکینگ‌ها" خریدم که واژه‌ی ابداعی نویسنده برای "بیماران سرطانی" است. خود هاوکینگ هم حضور پررنگی در کتاب دارد و بارها به دیدار نویسنده می‌آید و برایش پیام می‌فرستد. از این نظر عنوان کتاب اصلا گمراه‌کننده نیست، گرچه من این واژه‌ی ابداعی را چندان نپسندیدم. سوراخ‌های جوراب مورچه هم اشاره به سلول‌های سرطانی دارد.
        

32

        
بسم‌الله 
روی جلد کتاب نوشته‌اند: در واقع...تتبعات. نباید می‌نوشت توهمات؟!
اولین مشکلم با قالب نوشتارش بود. اصلا چه بود؟ روایت و جستار که مسلما نبود. بیشتر به چیزی بین خاطره‌نویسی آشفته و سفرنامه‌نویسی وهمی-تخیلی می‌مانست. سفری به دل سیاهچاله‌ی توده‌ی سرطانی‌ راوی، در حفره شکم. 
ریتم نامنظم و فلش‌بک‌ها و فلش فورواردهای متعدد بین شیمی‌درمانی و متاستاز هم خواننده را خسته و کلافه می‌کرد. فصل‌های بی‌مورد کتاب هم احتمالا قرار بوده خلاقانه باشد اما پراکندگی و آشفتگی اثر را نمود بیشتری می‌داد! البته از حق نگذریم بعد از تشخیص نیاز به جراحی هایپک، لحن کتاب انسجام بهتری بخود گرفت.
من خریدمش تا به اصالت رنج در گذرگاه بیماری صعب العلاج برسم، اما بیشتر روایت درد بود، تا چیز دیگری. 
اما سم ماجرا آنجا خالص و کشنده می‌شد که از زاویه هر آیین و مسلکی هم نگاه کنی، آیا همه تغییر یک آدم که سرطان و متاستاز را پشت سر گذاشته، در تغییر رنگ ناخن و تغییر شکلش از تیز به مربعی است؟! دیگر آخرهای کتاب به این نتیجه رسیدم که نکند تنها دیدگاه نویسنده این است که خوب آرایش‌ کنید، براشینگ موهاتان را اصولی انتخاب کنید، خط چشم با دوامی بکشید تا متاستاز را شکست دهید. بنظرم باید کتابش را به صنف آرایشگرها معرفی کند. حتما فروش خوبی خواهد داشت.
اصلا مگر می‌شود آدم داستان بیماری وحشتناکش را بنویسد و هیچ اثری، تاکید می‌کنم هیچ اثری از خدا و حتی اندیشیدن به جهان پس از مرگ، در حالاتش نباشد؟!
بجای دعا و ارتباط معنوی، که چندجای کتاب صراحتا آن را رد می‌کند و گفتن «حلالم کن» را مثل ریختن آبی از دهنش می‌داند، راوی چه می‌کند؟؟ با استیون هاوکینگ آتئیست مناجات‌های طولانی دارد. و او را صاحب فرقه نئوهاوکینگ‌ها لقب می‌دهد و لوکوموتیوران قطار درمان سرطان می‌نامد!
نثر هم در بهترین حالت متوسط بود. آنقدر که گفتم برای چاپ نوشته‌هایم اولین‌ جایی که میروم نشر چشمه است. البته در اواخر کتاب منصرف شدم. فهمیدم برای چاپ چنین چیزهایی حتما باید شوهرت مسئول انتخاب اثر برای انتشارات مذکور باشد!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          "نئوهاکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه"
جدیدترین اثر "مریم حسینیان'
اسم کتاب عجیبه ولی برگرفته از محتواست وقتی میخونید متوجه میشید. روایتی هست درباره بیش از دوسال درگیری نویسنده با بیماری سرطان روده که همچنان تمام شده نیست.
" نئوهاکینگ شدن یک وضعیت نیست...تغییر سبک زندگی است به شیوه ای جبری که اولش سخت است، بعد قهر است، بعد خشم است و بعد...پذیرش و زیستن در میانه. سبک زندگی نئوهاکینگ ها پذیرش بار هستی است بر شانه هایی که گاهی خم می شوند ولی هنوز تاب می آورند."
به قول نویسنده:" این ماجرا اول و آخری ندارد. از میانه شروع شده و در میانه ادامه دارد و در میانه هم ممکن است به پایان برسد."
نئوهاوکینگ برگرفته از اسم "استیون هاوکینگ" اخترشناس برجسته هست که قریب به پنجاه سال مبتلا به بیماری ALS بود و در سال ۲۰۱۸ درگذشت. و قسمت دوم اسم کتاب " دارم خودم را تربیت مي کنم که اصولا به مورچه ها کاری نداشته باشم، چه برسد به سوراخ جوراب هایشان. گور پدر هرچه جوراب است. گاهی باید پذیرفت که بعضی جوراب ها سوراخ اند دیگر..."
خانم حسینیان طبق روایت خودشان حداقل در دهه گذشته سختی های زیادی متحمل شدند که نمیدونم شاید از حد تحمل خودم خارج باشه ولی تاب آوردند و هنوز تاب میاورند در این روزگار که حتی پوراحمد هم تاب نیاورد. از تولد بچه چند ماهه یک و نیم کیلویی که انقدر فشار مضاعف درست میکنه که مشکلات عادی والدین دیگه آرزو میشه تا یک درد معده طولانی که بعد از مراجعه به اورژانس منجر به بستری و جراحی و شیمی درمانی میشه. ولی این پایان ماجرا نیست و یک سال بعد متاستاز و جراحی دوباره و شیمی درمانی دوباره!
 " نئوهاکینگ ها با شروع شیمی درمانی به جهانی قدم می گذارند که نام دیگرش تنهایی است"
"استیون هاوکینگ جایی گفته بود: ((نگاه تان به ستارگان باشد، نه به پاهایتان.)) با شروع شیمی درمانی، نگاه نئوهاوکینگ ها فقط به پاهای ورم کرده شان است. ستارگان مفهومی ندارند."
انقدر کتاب پر از جملات پرمغز و تفکر برانگیز هست که حیفم میاد از خودم چیزی بنویسم.
"چرا من؟ اولین سوال نئوهاوکینگ هاست. آنکولوژیست ها منتظر سه مرحله اند: اول بُهت و انکار، دوم چانه زنی و خشم و سوم پذیرش بیماری." 
وقتی وجود متاستاز گسترده تایید میشه و احتیاج به عمل هایپک، " حتی نمی خواهم دعا کنم و از خدا بخواهم کمکم کند. شاید فردا صبح از اتاق عمل مستقیم مرا ببرد پیش خودش. زیاد وقت داریم با خدا. به مقام تسلیم رسیده ام انگار. از هیچ کس کمک نمی خواهم. فقط می خواهم پذیرفتن شرایط را تمرین کنم." 
نویسنده درباره علت نوشتن همچین کتابی میگه :" دوست داشتم کتابی بنویسم برای نئوهاکینگ هایی که در تنهایی های شان آه می کشند و خستگی درمان را به سختی تاب می آورند و برای نزدیکان نئوهاوکینگ ها که وقتی آخر شب ها آرام بخش می خورند بغض شان را با آب قورت می دهند و آن ها هم از خودشان می پرسند: تا کِی؟ ما چه گناهی کرده ایم؟" 
خوندن این کتاب من رو به خاطرات حدود سی سال پیش برد وقتی پدربزرگم درگیر سرطان بود و مادربزرگم که چند سال پیش بخاطر همین دل درد رفت زیر جراحی و دیگه برنگشت. هیچ وقت اینقدر با جزئیات درجریان سرطان و شیمی درمانی نبودم ولی این کتاب تلنگر خوبیه که بدونیم چقدر همه چیز به مویی بنده! اونجایی که دیگه تحمل مون طاق شده و از زندگی خسته میشیم، فکر میکنیم بیماری تقاص گناهانمون هست، نویسنده از قول استیون هاوکینگ میگه: " بیماری یه پیچ سخت توی زندگیه. درست همون جايي که فرمون از دستت خارج میشه. وقتی سرعتت زیاده، گناه و کارما و این مزخرفات چه مفهومی داره؟ سرعت تو زیاد بوده تو زندگی...مراقب وضعیت گردنه ها نبودی. فقط همین. سقوط که نکرده ای. زخمی شده ای." 

۱۷۷ صفحه
#نئوهاوکینگ_ها # نشر_چشمه #مریم_حسینیان 


        

0