یادداشت مهدی منزوی
1403/7/20
"نئوهاکینگ ها یا سازش با سوراخ های جوراب مورچه" جدیدترین اثر "مریم حسینیان' اسم کتاب عجیبه ولی برگرفته از محتواست وقتی میخونید متوجه میشید. روایتی هست درباره بیش از دوسال درگیری نویسنده با بیماری سرطان روده که همچنان تمام شده نیست. " نئوهاکینگ شدن یک وضعیت نیست...تغییر سبک زندگی است به شیوه ای جبری که اولش سخت است، بعد قهر است، بعد خشم است و بعد...پذیرش و زیستن در میانه. سبک زندگی نئوهاکینگ ها پذیرش بار هستی است بر شانه هایی که گاهی خم می شوند ولی هنوز تاب می آورند." به قول نویسنده:" این ماجرا اول و آخری ندارد. از میانه شروع شده و در میانه ادامه دارد و در میانه هم ممکن است به پایان برسد." نئوهاوکینگ برگرفته از اسم "استیون هاوکینگ" اخترشناس برجسته هست که قریب به پنجاه سال مبتلا به بیماری ALS بود و در سال ۲۰۱۸ درگذشت. و قسمت دوم اسم کتاب " دارم خودم را تربیت مي کنم که اصولا به مورچه ها کاری نداشته باشم، چه برسد به سوراخ جوراب هایشان. گور پدر هرچه جوراب است. گاهی باید پذیرفت که بعضی جوراب ها سوراخ اند دیگر..." خانم حسینیان طبق روایت خودشان حداقل در دهه گذشته سختی های زیادی متحمل شدند که نمیدونم شاید از حد تحمل خودم خارج باشه ولی تاب آوردند و هنوز تاب میاورند در این روزگار که حتی پوراحمد هم تاب نیاورد. از تولد بچه چند ماهه یک و نیم کیلویی که انقدر فشار مضاعف درست میکنه که مشکلات عادی والدین دیگه آرزو میشه تا یک درد معده طولانی که بعد از مراجعه به اورژانس منجر به بستری و جراحی و شیمی درمانی میشه. ولی این پایان ماجرا نیست و یک سال بعد متاستاز و جراحی دوباره و شیمی درمانی دوباره! " نئوهاکینگ ها با شروع شیمی درمانی به جهانی قدم می گذارند که نام دیگرش تنهایی است" "استیون هاوکینگ جایی گفته بود: ((نگاه تان به ستارگان باشد، نه به پاهایتان.)) با شروع شیمی درمانی، نگاه نئوهاوکینگ ها فقط به پاهای ورم کرده شان است. ستارگان مفهومی ندارند." انقدر کتاب پر از جملات پرمغز و تفکر برانگیز هست که حیفم میاد از خودم چیزی بنویسم. "چرا من؟ اولین سوال نئوهاوکینگ هاست. آنکولوژیست ها منتظر سه مرحله اند: اول بُهت و انکار، دوم چانه زنی و خشم و سوم پذیرش بیماری." وقتی وجود متاستاز گسترده تایید میشه و احتیاج به عمل هایپک، " حتی نمی خواهم دعا کنم و از خدا بخواهم کمکم کند. شاید فردا صبح از اتاق عمل مستقیم مرا ببرد پیش خودش. زیاد وقت داریم با خدا. به مقام تسلیم رسیده ام انگار. از هیچ کس کمک نمی خواهم. فقط می خواهم پذیرفتن شرایط را تمرین کنم." نویسنده درباره علت نوشتن همچین کتابی میگه :" دوست داشتم کتابی بنویسم برای نئوهاکینگ هایی که در تنهایی های شان آه می کشند و خستگی درمان را به سختی تاب می آورند و برای نزدیکان نئوهاوکینگ ها که وقتی آخر شب ها آرام بخش می خورند بغض شان را با آب قورت می دهند و آن ها هم از خودشان می پرسند: تا کِی؟ ما چه گناهی کرده ایم؟" خوندن این کتاب من رو به خاطرات حدود سی سال پیش برد وقتی پدربزرگم درگیر سرطان بود و مادربزرگم که چند سال پیش بخاطر همین دل درد رفت زیر جراحی و دیگه برنگشت. هیچ وقت اینقدر با جزئیات درجریان سرطان و شیمی درمانی نبودم ولی این کتاب تلنگر خوبیه که بدونیم چقدر همه چیز به مویی بنده! اونجایی که دیگه تحمل مون طاق شده و از زندگی خسته میشیم، فکر میکنیم بیماری تقاص گناهانمون هست، نویسنده از قول استیون هاوکینگ میگه: " بیماری یه پیچ سخت توی زندگیه. درست همون جايي که فرمون از دستت خارج میشه. وقتی سرعتت زیاده، گناه و کارما و این مزخرفات چه مفهومی داره؟ سرعت تو زیاد بوده تو زندگی...مراقب وضعیت گردنه ها نبودی. فقط همین. سقوط که نکرده ای. زخمی شده ای." ۱۷۷ صفحه #نئوهاوکینگ_ها # نشر_چشمه #مریم_حسینیان
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.