یادداشت مجتبی بنیاسدی
1404/6/3
وقتی کتاب را شروع میکنی، انکاری یکی قلبت را گرفته توی دست، هی فشار میدهد، هی ول میکند. گاهی ناخن میکشد روی بطن راست و گاهی نیشگون میگیرد از دهلیز چپ. همهجای قلب میسوزد، درد میکند. ولی عقل به کمک نمیآید که «ببند کتاب را». و هی باز قلب به توش میافتد که «ادامه بده». نئوهاوکینکها یک کلاس درس است برای بیمارهای سرطانی است و البته صد کلاس درس برای همراهان بیماران سرطانی. البته باید دقت کرد که نویسنده چطور این بازیهای زبانی و داستانی را در جایجای کتاب آورده با اینکه ظاهراً هنوز در حالِ خراب بوده. یک ناداستان بُرَنده بود. شاید به خیلیها بتوانم پیشنهاد بدهم.
(0/1000)
محمدمهدی حیدری
1404/6/3
0