یادداشت ماهی خانوم

ماهی خانوم

ماهی خانوم

3 روز پیش

        مریم عزیزم، من دیر تو را شناختم، فقط چند روز قبل از رفتنت...
و این روایت تو از روزهای سخت بیماری‌ات را با درد خواندم و با اشک و رنج به پایان رساندم.
چقدر صبور و باشکوه دوام آورده بودی ...
می‌دانم که حالا
رها از درد و عذاب سنگین شش‌ساله
از آن بالا داری نگاه می‌کنی و لبخند میزنی ...
مبارکت باشد این آرامش و رهایی زودهنگام مریم جان ...مریم عزیزم ...
      
4

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.