آن جا که کوه به دیدار ماه می رود
در حال خواندن
7
خواندهام
93
خواهم خواند
38
نسخههای دیگر
توضیحات
در دره ی کوه نابارور، دختری به نام مینلی، روزها در مزرعه سخت کار می کرد و شب ها به داستان های خیال انگیز پدرش درباره ی جید اژدها و پیرمرد ماه گوش می داد. مادر مینلی که از زندگی فقیرانه شان خسته شده بود، دایم به او می گفت که این داستان ها واقعیت ندارد و چرندیات است؛ اما مینلی که این داستان را باور کرده بود، سفر شگفت انگیزش را برای یافتن پیرمرد ماه آغاز می کند تا از او بپرسد چه طور می تواند آینده و سرنوشت خانواده اش را تغییر دهد. او در سفرش با آدم ها و موجودات اسرارآمیزی آشنا می شود که یکی از آن ها اژدهایی است که برای پرسیدن سؤالش، در این سفر، مینلی را همراهی می کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به آن جا که کوه به دیدار ماه می رود
لیستهای مرتبط به آن جا که کوه به دیدار ماه می رود
یادداشتها
1400/11/7
7
1403/1/20
8
1403/5/19
13
1403/6/3
12
1402/2/24
15
1403/3/11
کاش کتاب های بیشتری از این نویسنده، ترجمه شود. کاملا لطیف، نرم، رویایی، فانتزی، و پر از افسانه های جورواجورِ مرتبط و دوست داشتنی. کتاب به اهمیت قصه ها در زندگی، آه و ناله نکردن مادران و تاثیرش در تربیت بچه ها، شکرگزاری، گذشت ، و رضایت از زندگی هرجور که هست، به خوبی می پردازد، و حرف های زیادی برای گفتن دارد. به نظرم به جای کتاب معجزه شکرگزاری این کتاب را باید خواند، زیرا واقعا معجزه شگرگزای را نشان میدهد. دخترک می پرسد راه رسیدن به خوشبختی چیست، و به دنبال پاسخ، مسیر طولانی ای را تا رسیدن به پیرمرد ماه می پیماید، در مسیر دوستان مختلفی پیدا میکند، انسانها و جانوران زیادی میبیند، اما وقتی به پیرمردماه که کتاب سرنوشت در دستان اوست و میتواند جواب مین لی بدهد ، میرسد، اما تصمیم میگیرد تا سوال اژدها که در طول مسیر همراهی اش کرده بپرسد: چرا اژدها نمیتواند پرواز کند؟ بعد چنین تصمیمی پاسخ سوال خودش را نیز می یابد که در دفتر سرنوشت ثبت شده و آنرا میخواند: شکرگزاری. پیرمرد ماه ، جواب سوال مین لی را میدهد و مین لی از کوه پایین می آید. پررنگ ترین نکته آموزنده داستان همینجا بود، گذشتن از خود ، برای رسیدن به خود! وقتی از خواسته خودت برای براورده کردن خواسته دیگری میگذری، بدان که براورده شدن خواسته ات در گرو استجابت خواسته دیگری است، حتی اگر این توامانی را محال بدانی. نه تنها اینجا مین لی جواب سوالش را گرفت و راز خوشبختی را بصورت تئوری فهمید، بلکه وقتی گوی بزرگ روی سر اژدها را برداشت تا او بتواند پرواز کند، عملا خوشبختی و پولداری خانواده و هم محله ای هایش رقم خورد، زیرا آن گوی مروارید اژدها بود، چیزی که به تمام دارایی امپراطور می ارزید. در جای دیگر ، وقتی مین لی از اهالی روستای ا.فو خداحافظی میکند، انها که قبلا مهربانی خود را در طبق اخلاص پیشکش دخترک کرده اند، به او یک کت هدیه می دهند تا او را از شر سرما حفظ کند. مین لی کت را میپوشد و سریع گرم میشود، اما وقتی نگاه میکند میبیند پارچه ی نازکی دارد، این کت تکه دوزی شده رنگارنگ، وقتی با اژدها و دوقلو ها حرکت میکنند،اهلی برایشان دست تکان میدهند و مین لی متوجه پارگی بخشی از آستین همه آنها میشود، و تازه دوهزاریش می افتد که دلیل گرمی لباس محبت و گذشت نهفته در آن است. مناسب برای تمامی نوجوانان و بزرگسالان و والدین ،بخصوص برای دختران نوجوان( بدلیل لطافت داستان) و نوجوانان مناطق کمتروبرخوردار( بدلیل ایجاد انگیزه و امید، و زنده کردن روحیه شکرگزاری). کتاب دارای تعلیق مناسب، شخصیت پردازی خوب،آغاز و انجام خوب است. همچنین در انتها هیچ ماجرا ، افسانه و موضوعی ،رها شده نمی ماند، بلکه به همدیگر مرتبط هم میشوند. تصویرهای کوچک آغاز هر فصل جالب و مرتبط هستند. هر چند صفحه ، در پایان بخش ها یا فصول، یک تصویر تمام صفحه سیاه سفید مرتبط با آن بخش وجود دارد؛ که کاش رنگی بودند، چون در نسخه اصلی تصاویر رنگی واضح و شیوا بودند، درحالیکه تصاویر سیاه سفید گنگ هستند. انقدر کتاب برایم جذابیت داشت ،که جدای بر رفتنش در فهرست خواندنی های،مکرر ، نسخه اصلی اش را هم پیدا کردم و ورق زدم، تازه قصد دارم آنرا بخرم!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
4
1402/9/26
25