معرفی کتاب جایی که کوه بوسه می زند بر ماه اثر گریس لین مترجم پروین علی پور
در حال خواندن
7
خواندهام
107
خواهم خواند
40
نسخههای دیگر
توضیحات
از دست این دختر چه کاری ساخته است؟ مین لی نزدیک کوه بی ثمر در روستایی فقیر زندگی می کند. سال هاست که روستا رنگ خوشبختی ندیده است. مین لی در مزرعه کار می کند و تنها دلخوشی اش قصه هایی است که پدرش برای او می گوید. پیرمرد قصه های پدر، جواب همه سوالات را می داند. مین لی این قصه ها را باور می کند و تصمیم می گیرد پیرمرد را پیدا کند. در طول سفرش، با دوستانی استثنایی از جمله ماهی سخنگو، پادشاه قدرتمند و اژدهایی که نمی تواند پرواز کند، آشنا می شود.
بریدۀ کتابهای مرتبط به جایی که کوه بوسه می زند بر ماه
لیستهای مرتبط به جایی که کوه بوسه می زند بر ماه
نمایش همهیادداشتها
1400/11/7
9
1403/6/3
12
1403/1/20
8
1402/9/26
25
1403/5/19
13
1402/2/24
15
1403/9/21
کتاب در 272 صفحه در قطع رُقعی در نشر افق به چاپ رسیده است. زبان روایت و نثر کتاب خوب و ویراستاری هم خوب است. کتاب داستان خانوادهای فقیر در روستایی با مردمانی بیچیز و فقیر در دامنۀ کوهی سنگی و خشک، به نام کوه بیثمر را روایت میکند که سه عضو دارد. پدر و مادر و دختری به نام مینلی. پدر یک دنیا افسانه و قصه از روزگاران قدیم در یاد دارد و در هر فرصتی، بهویژه شبها پس از کار روزانه، برای دختر و همسرش تعریف میکند و به این ترتیب در کنار هم روزگار میگذرانند. مادر هر بار پس از اینکه قصه تمام میشود، شروع به غُر زدن میکند و از زمین و زمان شاکی است که چرا وضعیتشان اینگونه است و به سختی زندگی میکنند و امکانات زیادی ندارند و خشکسالی بر روستا و خانۀ آنها چنگ انداخته و روزگارشان را سیاه کرده است. هر بار پدر و مینلی میکوشند تا به او آرامش دهند و کمی از درد و رنجش را کم کنند، اما کار خرابتر میشود و مادر بر سر پدر فریاد میزند و به آنها اعتراض میکند که فایدۀ این قصهها و افسانهها چیست؟ این ماجرا ادامه دارد تا اینکه مینلی با یک پول مسی کمارزش یک ماهی میخرد و مادر اعتراض میکند که چرا چنین کاری کرده است و او مجبور است، کمی از برنج خودش را به ماهی بدهد. مینلی تصمیم میگیرد به دیدن پیرمرد ماه برود که از سرنوشتها باخبر است و از او راه چارۀ خشکسالی و فقر مردم را بپرسد. او که کتاب سرنوشتها را در دست دارد، میتواند تغییراتی در سرنوشت بعضیها به وجود بیاورد. مینلی ماهی را آزاد میکند و ماهی سخنگو؛ راه رسیدن به کوه بیپایان را ـ که محل زندگی پیرمرد ماه است ـ به او میگوید و مینلی در آغاز سفر، به اژدهای اسیری کمک میکند و با همراهی اژدها، راهی این سفر میشود. در طول مسیر؛ اتفاقات جالبی برای آنها میافتد و با خیلیها دوست میشوند و به آنها کمک میکنند و پادشاه شهر مهتاب را میبینند و او کمکشان میکند و بعد به روستای خانوادۀ خوشحال میروند و در این مسیر همه از سرنوشت خود راضیاند و شکرگزار لطف پروردگار. بالاخره به کوه بیپایان میرسند و مینلی موفق به دیدار پیرمرد ماه میشود و او میگوید که هر 99 سال تنها به یک پرسش جواب میدهد. مینلی درمیماند که پرسش خودش را مطرح کند یا پرسش اژدها را! ناگهان متوجه میشود که روی برگۀ کنده شدۀ کتاب سرنوشت که از پادشاه گرفته بود و مثل یک بادبادک به آسمان فرستاده بود، از بالا تا پایین فقط کلمۀ شکرگزاری نوشته شده است. پس تصمیم میگیرد که پرسش اژدها را بپرسد که چرا اژدها نمیتواند پرواز کند؟ پیرمرد میگوید که اگر مروارید پشتش کنده و از او جدا شود، میتواند پرواز کند. مینلی مروارید را میکَنَد و اژدها پرواز میکند و دختر را به خانهاش میرساند. سپس خودِ اژدها هم به دیدار مادرش که به رودی بزرگ تبدیل شده بود، میرود و رود تیره به رنگ روشن در میآید. از آن طرف پدر و مادرِ مینلی که خودشان متوجه ناشکریهایشان به خاطر در کنار هم بودن شدهاند، خدا را شکر میکنند که دخترشان برگشته است و مینلی مرواریدِ اژدها را به پادشاه شهر مهتاب میدهد و او هم سرسبزی را به کوه بیثمر و مردم هدیه میدهد و کوهِ سنگی و خشک، سبز میشود و وضعیت مردم روستا، خوب میشود. «شکرِ نعمت، نعمتَت افزون کند || | || کفرِ نعمت، از کَفَت بیرون کند» مینلی دختر قصۀ ما، منتظر نمینشیند و تلاش میکند تا برای نجات خانوادهاش و دوستانش کاری کند و در نتیجه پس از کمک به دیگران، به خاطر صفای دلش موفق میشود، تغییری مهم در زندگی خود و خانواده و بسیاری از اطرافیانش ایجاد کند. هیچوقت نشستن و غُر زدن و ناله کردن و ناشکری کردن، مشکلی را برطرف و مسئلهای را حل نکرده است. آنچه باعث تغییر میشود این است: «از تو حرکت؛ از خدا برکت!» کتاب خوب و داستان جالبی بود و از خواندنش لذت بردم. این کتاب و کتاب «آن سوی جنگل خیزران» را به سفارش دوستی کتابدان و کتابخوان خواندم و از ایشان بابت معرفی این کتابهای خواندنی سپاسگزارم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
1403/3/11
کاش کتاب های بیشتری از این نویسنده، ترجمه شود. کاملا لطیف، نرم، رویایی، فانتزی، و پر از افسانه های جورواجورِ مرتبط و دوست داشتنی. کتاب به اهمیت قصه ها در زندگی، آه و ناله نکردن مادران و تاثیرش در تربیت بچه ها، شکرگزاری، گذشت ، و رضایت از زندگی هرجور که هست، به خوبی می پردازد، و حرف های زیادی برای گفتن دارد. به نظرم به جای کتاب معجزه شکرگزاری این کتاب را باید خواند، زیرا واقعا معجزه شگرگزای را نشان میدهد. دخترک می پرسد راه رسیدن به خوشبختی چیست، و به دنبال پاسخ، مسیر طولانی ای را تا رسیدن به پیرمرد ماه می پیماید، در مسیر دوستان مختلفی پیدا میکند، انسانها و جانوران زیادی میبیند، اما وقتی به پیرمردماه که کتاب سرنوشت در دستان اوست و میتواند جواب مین لی بدهد ، میرسد، اما تصمیم میگیرد تا سوال اژدها که در طول مسیر همراهی اش کرده بپرسد: چرا اژدها نمیتواند پرواز کند؟ بعد چنین تصمیمی پاسخ سوال خودش را نیز می یابد که در دفتر سرنوشت ثبت شده و آنرا میخواند: شکرگزاری. پیرمرد ماه ، جواب سوال مین لی را میدهد و مین لی از کوه پایین می آید. پررنگ ترین نکته آموزنده داستان همینجا بود، گذشتن از خود ، برای رسیدن به خود! وقتی از خواسته خودت برای براورده کردن خواسته دیگری میگذری، بدان که براورده شدن خواسته ات در گرو استجابت خواسته دیگری است، حتی اگر این توامانی را محال بدانی. نه تنها اینجا مین لی جواب سوالش را گرفت و راز خوشبختی را بصورت تئوری فهمید، بلکه وقتی گوی بزرگ روی سر اژدها را برداشت تا او بتواند پرواز کند، عملا خوشبختی و پولداری خانواده و هم محله ای هایش رقم خورد، زیرا آن گوی مروارید اژدها بود، چیزی که به تمام دارایی امپراطور می ارزید. در جای دیگر ، وقتی مین لی از اهالی روستای ا.فو خداحافظی میکند، انها که قبلا مهربانی خود را در طبق اخلاص پیشکش دخترک کرده اند، به او یک کت هدیه می دهند تا او را از شر سرما حفظ کند. مین لی کت را میپوشد و سریع گرم میشود، اما وقتی نگاه میکند میبیند پارچه ی نازکی دارد، این کت تکه دوزی شده رنگارنگ، وقتی با اژدها و دوقلو ها حرکت میکنند،اهلی برایشان دست تکان میدهند و مین لی متوجه پارگی بخشی از آستین همه آنها میشود، و تازه دوهزاریش می افتد که دلیل گرمی لباس محبت و گذشت نهفته در آن است. مناسب برای تمامی نوجوانان و بزرگسالان و والدین ،بخصوص برای دختران نوجوان( بدلیل لطافت داستان) و نوجوانان مناطق کمتروبرخوردار( بدلیل ایجاد انگیزه و امید، و زنده کردن روحیه شکرگزاری). کتاب دارای تعلیق مناسب، شخصیت پردازی خوب،آغاز و انجام خوب است. همچنین در انتها هیچ ماجرا ، افسانه و موضوعی ،رها شده نمی ماند، بلکه به همدیگر مرتبط هم میشوند. تصویرهای کوچک آغاز هر فصل جالب و مرتبط هستند. هر چند صفحه ، در پایان بخش ها یا فصول، یک تصویر تمام صفحه سیاه سفید مرتبط با آن بخش وجود دارد؛ که کاش رنگی بودند، چون در نسخه اصلی تصاویر رنگی واضح و شیوا بودند، درحالیکه تصاویر سیاه سفید گنگ هستند. انقدر کتاب برایم جذابیت داشت ،که جدای بر رفتنش در فهرست خواندنی های،مکرر ، نسخه اصلی اش را هم پیدا کردم و ورق زدم، تازه قصد دارم آنرا بخرم!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
4