یادداشت سید علی موسوی
1404/1/14
این داستان در عنفوان کودکی به من درس بزرگی داد. شاید بهترین درسی که میشد از این کتاب و در آن سن و سال گرفت. و آن درس مهربانی و از خودگذشتگی بود. مین لی خانواده خود را تنها گذاشت و پای در آن سفر گذاشت تا علاجی برای زندگی فلاکت بارشان بیابد. اما وقتی به نزد پیرمرد همه چیز دان رسید، به جای علاج درد خود به فکر دوستش افتاد تا او را از غم بزرگ پرواز نتوانستن برهاند. و این همان چیزی بود که در نهایت به داد خود او و خانواده اش رسید و زندگیشان را شیرین کرد. تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.