معرفی کتاب گاوخونی: فیلمنامه اثر جعفر مدرس صادقی مترجم کوروش سلیم زاده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
121
خواهم خواند
38
نسخههای دیگر
توضیحات
فیلم نامه ی مصور حاضر درباره ی پسرکی پرشور است که به جوانی گوشه گیر و رویابین، مبدل شده است و خواب هایش را یادداشت می کند. در تماس این خواب ها، "زاینده رود" جریان دارد و راوی خود و پدرش را در حال آب تنی یا قایق رانی بر آن می بیند. وحشت از غرق شدن در آب، هر بار سبب بیداری او می شود. او مثل اغلب قهرمانان آثار نویسنده، جوانی است بیکار که با دوستانش در آپارتمانی، مجرد زندگی می کند. یکی از دوستان مشغول سرودن منظومه ای است که به گفته ی خود او، راز ماندگاری ایران را بیان می کند. راوی نیز شبانه به آشپزخانه می رود تا خواب هایش از پدر و رودخانه ـ به قول یونگ، "متداول ترین نماد ناخودآگاه" ـ را بنویسد. او می نویسد تا از یادها، رها شود. سال های گذشته را به یاد می آورد و زمانی را که با پدر به کنار رودخانه می رفتند. پدر، گریزان از تشخص آفرین های کاذب مادر، دنبال نوعی سبکی از دست رفته تدفین به اصفهان، فراخوانده می شود. در آن جا با دختر عمه اش ازدواج می کند، اما هیچ گاه حاضر به پذیرفتن بار مسئولیت زندگی مشترک نمی شود. زنش مغازه را راه می اندازد، اما او کم تر به مغازه می رود، زیرا حضور پدر را آن جا حس می کند. به پرسه زدن در محله های کودکی مشغول می شود و خاطره هایی را زنده می کند که همگی به افتادن در آب، ربط می یابند. دیدن قایق موتوری هایی که خوزستانی های جنگ زده بر زاینده رود انداخته اند، پرونده ی رویایی است که معنای نمادین داستان را دربر دارد.
یادداشتها
1401/1/11
1401/3/20
1401/3/27
6 روز پیش
حقیقتاً فکر نمیکردم به این اندازه این کتاب را دوست داشته باشم. قبلتر کتاب بالون مهتا را از مدرس صادقی خوانده بودم و آن طور که باید و شاید با آن ارتباط برقرار نکردم، در آن کتاب قلمش، روایتش و هر چیز دیگرش اصلاً به دلم ننشت که همین باعث شد گاو خونی من را متعجب و مشتاق کند. اولین نکتهای که در همان صفحهی ابتدایی توجهام را جلب کرد، جملههای کوتاه کوتاه و نثر متفاوت متن بود. بعدتر رفت و برگشتها من را درگیر خودش کرد و طولی نکشید که برایم تبدیل به نقطهی قوتی در متن شدند. خط داستان با تنش و کابوسی که رهایی از آن ممکن بود شروع شد و پس از آن انگار ریتم خوب و آرامی را طی کرد که ناگهان کابوس پایانی را بر سر مخاطب خراب کند. در باب شخصیتها نمیتوانم نظر خاصی بدهم چون حس کردم موقعیت و سیر روایی برای نویسنده اهمیت بیشتری داشته تا خلق شخصیت. در پایان با صحبت دوست دارم اشاره کنم که چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم منکر شباهتمان به پدر و مادرمان شویم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/3