معرفی کتاب سفر به دور اتاقم اثر گزاویه دو مستر مترجم احمد پرهیزی

سفر به دور اتاقم

سفر به دور اتاقم

گزاویه دو مستر و 3 نفر دیگر
3.1
64 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

91

خواهم خواند

71

ناشر
ماهی
شابک
9789642090648
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1399/11/20

توضیحات

        یک کتاب فوق العاده خواندنی و جالب در سال های پایانی قرن هجده، یک اشراف زاده ی جوان، در نتیجه ی یک دوئل، به مدت 42 روز در خانه اش در تورین محبوس می شود. در این مدت، هم برای این که حوصله اش سر رفته است و هم از سر شوخی با اتفاقی که افتاده، تصمیم می گیرد سفرنامه ای بنویسد درباره ی اتاقش. پاسکال روزی گفته بود که تمامی مشکلات ابنای بشر به این خاطر است که نمی توانند به تنهایی در اتاقشان بنشینند و شاد باشند؛ سفر به دور اتاقم نتیجه ی یک حبس اجباری در اتاق است که نویسنده ی آن سعی کرده شاد باشد، و نتیجه ی کار درخشان از کار درآمده. این کتاب، ادیسه ای کمیک است به سبک و سیاق آثار لارنس استرن که خبر از آغاز جنبش رمانتسیم می دهد.   درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به سفر به دور اتاقم

نمایش همه

یادداشت‌ها

          به نام او 

دلنشین‌ترین اثری که از آلن دوباتن خوانده‌ام «هنر سیر و سفر» به ترجمه خانم گلی امامی است که پیش از این معرفی کرده‌‌ام
دوباتن در کتاب خود هشت ویژگی برای سفر رفتن برمی‌شمرد و در هر بخش با محوریت قرار دادن یک هنرمند، شاعر و نویسنده و همچنین یک مکان جغرافیایی خاص در مورد ویژگی مور نظر خود سخن می‌گوید
مثلا در بخش هفتم که "در باب هنر دیده‌گشا" نام دارد با راهنمایی  ونسان ونگوگ به پرووانس سفر می‌کند.

دوباتن پس از این هشت سفر، فصلی را به کتاب می‌افزاید تحت عنوان بازگشت (در باب عادت کردن) در این فصل که در محل سکونت دوباتن در لندن می‌گذرد راهنمای سفر اگزویه دومستر است، نویسنده کلاسیک فرانسوی صاحبِ کتابِ  سفر به دوراتاقم.

پیش از این به غیر از چند صفحه‌ای که در کتاب دوباتن از این نویسنده و اثرش یاد می‌شود. اطلاعاتی در مورد او به زبان فارسی نبود و اثری از او ترجمه نشده بود، خوشبختانه  مدتی‌ست که این اثر کلاسیک با ترجمه خوبِ دوستِ عزیزم احمد پرهیزی، که از فرانسوی برگردان کرده، توسط نشر ماهی منتشر شده است.

احمد پرهیزی پیش از این کتاب مهم ضد سنت بوو مارسل پروست را ترجمه کرده بود که در همان سال جزو نامزدهای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش ترجمه شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
بخش کوتاهی از این کتابِ جمع و جور و خواندنی:

حضرات، این شما و این هم کتاب بنده! بخوانیدش! من به اطراف و اکنافِ اتاقم سفری کردم که چهل و دو روز به طول انجامید. مشاهدات جالبی که داشتم و حظّ مدامی که طی مسیر بردم مرا بر آن داشت تا آن را در دسترس عموم قرار دهم. آدمی از سفر به دور اتاق خود لذتی می‌برد که از حسادت آزارنده‌یِ مردمان در امان است و برای دست یافتن بدان حاجت به هیچ مال و ثروتی نیست
        

1

          توضیح کتاب که در سایت ها آمده: 
کتاب سفر به دور اتاقم، اثری نوشته ی اگزویه دومستر است که اولین بار در سال 1794 وارد بازار نشر شد. دومستر در سال 1790 به خاطر شرکت در یک دوئل به مدت چهل و دو روز به حصر خانگی محکوم شد. او به شکلی هوشمندانه از این موقعیت استفاده کرد و توانست در حصار چهاردیواری اتاقش، منبعی از الهام را بیابد که دست مایه ی خلق این اثر جذاب و خواندنی شد. اثر کوتاه او، کتاب سفر به دور اتاقم، به ماجراجویی های ذهنی او در این زمان می پردازد و سفرنامه ای است که هیچ شباهتی با سفرنامه های دیگر ندارد. خدمتکار وفادار دومستر و سگش، روزین، در این زمان در کنار او بودند و از سختی های این حصر می کاستند. دومستر که در تنها در اتاقی کوچک محصور بود، با استفاده از تخیل خود این محدودیت ها را کنار زد و به هرجا که دلش خواست، سفر کرد.
.
.
.
به نظرم کتاب چیزی بود شبیه جستار و سفرنامه... پر از دیالوگ های جالبی که باید زیرش را خط بکشید و درباره اش فکر کنید و کمی ملال انگیز مخصوصا فصل های آخر...
خوب بود که کوتاه بود...برای یکبار مطالعه بد نیست.
7.5/10 
        

25

          کتاب موضوع جدید و جالبی داشت، سفر ۴۲ روزه ی اگزویه دو مستر به دور اتاقش که اجازه ی خروج از اون رو نداره.
این کتاب در سال ۱۷۹۴ نوشته شده و متنش هنوز هم گیراس، و طنز نویسنده در حال حاضر هم درک می شه.
خوندن این کتاب جیبی و کم حجم برای من خیلی طول کشید به دو دلیل. یکی این که نویسنده تلاش کرده متن منسجم باشه و از توضیحات ابتدای هر فصل کاملا مشخصه، اما با وجود این تلاش، پراکنده گویی های زیادی در کتاب دیده می شه که برای من به شدت خسته کننده بود و باعث می شد کتاب رو کنار بذارم. اما بدتر از اون ترجمه ی ثقیل و سنگین احمد پرهیزی بود که با وجود حرفه ای و دقیق بودن باعث می شد من تمام توجه م رو معطوف ترجمه و یافتن معنی کلمات کنم تا داستان اصلی؛ و این قضیه برای من که خیلی تخصصی ادبیات نخوندم، هم خسته کننده بود هم وقت گیر.
از متن کتاب:
-در روال همیشگی طبیعت، مرگ مردی نازکدل در حلقه ی دوستان سوگوار و جان باختن پروانه ای یخ زده از سوز بامدادی در کاسه ی یک گل چیزی نیست جز دو لحظه ی همسان، همین و بس. آدمی خود هیچ نیست جز شبحی و سایه ای، بخاری که در هوا ناپدید می شود...
        

0

یکی از متف
          یکی از متفاوت ترین کتاب هایی که تا حالا خوندم 

اگزویه دو مستر بعد از یه دوئل با یه افسر ایتالیایی که به نفع خودش تموم شد، مجبور شد چهل و دو روز تو اتاقش بمونه. توی این مدت، یه سفرنامه نوشت که درباره‌ی یه افسر جوون هست که به خاطر همین ماجراها باید چهل و دو روز تو اتاقش حبس بشه.
تو این سفر به قسمت های مختلف اتاقش می‌ره و هر قسمت از اتاق شو مرتبط می‌کنه با تاریخ اون قطعه
با خواندن این کتاب با چندین تراژدی مختلف که تو تاریخ اروپا اتفاق افتاده آشنا شدم و با یکی از فلسفه های جالب اگزویه دومستر هم آشنا میشیم ، قسمت اسرار آمیز این کتاب برای من اون جا بود به تقریباً بخش های پایانی نزدیک میشدم و از خودم پرسیدم اگه کسی مثل ایشون مجبور به حبس داخل یک اتاق نبود ، هیچ وقت این کار رو نمی‌کرد( تحیل اتاق و برسی اون) و قسمت جالبش این جا بود که نویسنده دقیقاً بخش بعدی کتاب به این سوال من جواب داد و گفت حتی اگه حبس خانگی نمی‌شدم باز هم این سفر رو انجام میدادم و من اون جا برای چند لحظه به طور کامل متعجب موندم از این که نویسنده از ۲۰۰ سال قبل دست مو خوندش 
این کتاب نشونه‌ای از شروع جنبش رمانتیسم هم هست، چون راوی خیلی خودشو توی داستان نشون میده. بعضیا هم این کتاب رو مثل یه اُدیسه کمدی می‌دونن
روحت شاد مرد جادویی 
        

10

          .


کدام انسان حساسی پیدا می شود که آلبرتی دور و بر خود نداشته باشد، کسی که به ناچار باید در کنارش زندگی کرد، موجودی که غلیان های روح، احساسات لطیف قلب و تکانه های خیال به او می خورند و در هم می شکنند، همچون موج بر صخره؟ خوشا به حال آن که دوستی می یابد که قلب و ذهنش با قلب و روح او همنواست. 



«بروید کار کنید، مردک کاهل!» (خطابی نفرت انگیز که ابداع ثروتمندان ستمکار و خسیس است.) 
روحم کم کم داشت از آن جمله بی رحمانه که در ابتدا به او گفتم پشیمان می شد. حتی به گمانم لحظه ای پیش از آن که حرف از دهانش بیرون بپرد پشیمان شده بود، درست همچون زمانی که در مسیر حرکتمان ناگهان چاله یا گودال آبی می بینیم، اما دیگر برای پرهیز از آن فرصتی نیست. 



شیوه لباس پوشیدن چنان بر ذهن آدمی اثر می گذارد که برخی ناخوش احوالان، وقتی لباس نو می پوشند یا کلاه گیس پودرزده به سر می گذارند، حس می کنند حالشان بهتر است. در میان آنان، کسانی نیز هستند که با زیورآلات نفیسشان خود و دیگران را می فریبند و سرانجام، در سپیده دم روزی آفتابی، با ظاهری بسیار آراسته می میرند و مرگشان همه را بهت زده می کند.
        

2