بینوایان (ج۱)

بینوایان (ج۱)

بینوایان (ج۱)

ویکتور هوگو و 1 نفر دیگر
4.6
81 نفر |
13 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

26

خوانده‌ام

183

خواهم خواند

87

خرید از کتابفروشی‌ها

بینوایان تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم است چهره چند قهرمان در بینوایان برجسته تر ترسیم شده است، از آن جمله ژآن والژان. او مرد میان سال خسته روانی است، با نیم تنه ای کهنه و شلواری وصله دار که بعد از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکومیت، جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی دهد، حتی در لحظه ای حاضر می شود دوباره به زندان برگردد ولی راهش نمی دهند، در اوج درماندگی و سیه روزی به خانه اسقفی پناه می برد، اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می کند، ولی این مهمان ناخوانده، نیمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت می برد. اما ساعتی بعد به دست ژاندارم اسیر می شود. ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی ژان والژان را تغییر می دهد. ژان والژان، در بیست و پنج سالگی، اسیر پنجه های ستمگری شده است. او که روستایی پاکدلی بوده به سبب سرقت یه قرص نان برای سیر کردن کودک گرسنه خواهرش این همه زندان تحمل کرده است، در نتیجه، مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده ای است؛ سرانجام نیک منشی یک مرد روحانی، درهای نیک بینی و خیراندیشی را به روی او باز می کند، و یکی از بزرگان روزگارش می شود که باید تفصیلش را در متن کتاب خواند. اخلاق، فضیلت، پستی، ستم، رویدادهای تاریخی؛ با ژرف اندیشی بررسی می شود و تناردیه، فانتین، ماریس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه ای در برابر هم قرار می گیرند و اثر جاودانه ای می آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق های خیال انگیز سرشار است، اما جلوه واقع بینانه زندگی مردم معاصرویگتور هوگو در آن کاملا دیده می شود.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بینوایان (ج۱)

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به بینوایان (ج۱)

یادداشت‌های مرتبط به بینوایان (ج۱)

            'به طور کلی قلم خیلی قشنگی داره و داستان هم زیباست اما هر کسی "بینوایان" رو فقط "جریان کوزت و ژان‌والژان" در نظر بگیره یه احمق به تمام معناست و حقشه یک تو دهنی بخوره‌. داستان اصصصلا به ژان‌والژان و کوزت خلاصه نمی‌شه و همونطور که از اسمش مشخصه در مورد تمام بینوایانِ پاریسه‌. هوگو خیلییییی مفصل در مورد تمام نقاط قابل توجهِ بینوایی توی پاریس حرف زده. و کلا خوندن این کتاب حوصله می‌خواد واقعا. یک چیز فوق العاده‌ی دیگه‌ای که توی کتاب وجود داره اینه که ویکتور خیلی خیلی زیرکانه و قشنگ اتفاقات واقعی پاریس و فرانسه رو به داستان خودش گره‌ زده طوری که به غیر واقعی بودن شخصیت‌ها شک می‌کنی. انگار این مرد تک به تک به دیدن عوامل موثر توی انقلاب فلان تاریخ فرانسه رفته و باهاشون مصاحبه کرده و بعد حرف‌هاشون رو کتاب کرده. 
به طور کلی "بینوایان" رو نباید صرفا یک داستان کلاسیک در نظر گرفت. پر واضحه که این یک اثر سیاسی و تاریخیه و من چون به این دو معقوله آنچنان علاقه‌ای ندارم، خوندن این کتاب خیلی فرسایشی و سرسام‌آور شد. اما پایانش اینقدر قشنگ و تاثیرگذار بود که خوشحالم صفحات سیاسی-تاریخیشو تحمل کردم و دراپش نکردم:)
اما بینوایان کتابی نیست که به هر کسی پیشنهاد کنم. 
جملات و دیالوگهای سنگینش به درد هر کسی نمی‌خوره و ممکنه خیلی کسل‌کننده باشه ولی داستان ژان‌والژان اینقدر قشنگ و غم‌انگیزه که ارزش خوندن داره:)'
          

3