بینوایان (ج۱)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
29
خواندهام
245
خواهم خواند
99
توضیحات
بینوایان تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم است چهره چند قهرمان در بینوایان برجسته تر ترسیم شده است، از آن جمله ژآن والژان. او مرد میان سال خسته روانی است، با نیم تنه ای کهنه و شلواری وصله دار که بعد از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکومیت، جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی دهد، حتی در لحظه ای حاضر می شود دوباره به زندان برگردد ولی راهش نمی دهند، در اوج درماندگی و سیه روزی به خانه اسقفی پناه می برد، اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می کند، ولی این مهمان ناخوانده، نیمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت می برد. اما ساعتی بعد به دست ژاندارم اسیر می شود. ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی ژان والژان را تغییر می دهد. ژان والژان، در بیست و پنج سالگی، اسیر پنجه های ستمگری شده است. او که روستایی پاکدلی بوده به سبب سرقت یه قرص نان برای سیر کردن کودک گرسنه خواهرش این همه زندان تحمل کرده است، در نتیجه، مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده ای است؛ سرانجام نیک منشی یک مرد روحانی، درهای نیک بینی و خیراندیشی را به روی او باز می کند، و یکی از بزرگان روزگارش می شود که باید تفصیلش را در متن کتاب خواند. اخلاق، فضیلت، پستی، ستم، رویدادهای تاریخی؛ با ژرف اندیشی بررسی می شود و تناردیه، فانتین، ماریس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه ای در برابر هم قرار می گیرند و اثر جاودانه ای می آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق های خیال انگیز سرشار است، اما جلوه واقع بینانه زندگی مردم معاصرویگتور هوگو در آن کاملا دیده می شود.