یادداشت Zina
1403/10/10

و بینوایان... کتاب کلاسیک مورد علاقه من😎 همیشه بینوایان رو با اون کارتونی که شبکه نهال نشون میداد میشناختم، ولی وقتی خوندمش دیدم اصلا خودش تو یه دنیای دیگه است...🤌🏻 احتمالا کمتر کسی باشه که داستانش رو ندونه برای همین نیازی به تعریف نیست. کتاب یه جورایی کاملا انقلابی بود، از همون اول. از همونجایی که ژان والژان و خواهرش بی پولی و گشنگی میکشن. یه جور گله و شکایت از وضع خراب فرانسه در زمان رخداد داستان. ماجراهای زندان و بعد از زندان ژان والژان گوشت تنمو آب کرد. کتاب شرح حال جالبیه از وضع و روز فرانسه که در پس زمینه ی داستانه. یه جورایی داره گله میکنه از اوضاع فلاکت بار کشورش. هم از تاریخ میگه هم از جغرافیا. اوضاع خیابونا، گداها، پلیسا و این نکته خیلی برام جالب بود: اینکه نویسنده تمام لوکیشن های داستان رو با دقت توصیف کرده بود و تقریبا برای تک تک کاراکتر هاش یه سر منشأ گذاشته بود. مثلا اینطوری نبود که یهو ماریوس از لپ لپ در بیاد☠️ خلاصه که راحت بخوام بگم:عاشق قلم ویکتور هوگو شدم😌 کتاب نه افسردگی و بدبختی بود نه خوشبختی، این دوتا یه جورایی کنار هم بودن، عین زندگی واقعی! و این نکته مهمی بود که باعث شد این کتاب خیلی به دلم بشینه🥲 ⚠️این کتاب تقریبا به همه ی زبان ها ترجمه شده! پیشنهاد میکنم حتمااااا بخونینش💯
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.