نوری که نمی توانیم ببینیم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
45
خواهم خواند
32
نسخههای دیگر
توضیحات
ماری-لور همراه با پدرش در پاریس زندگی می کند؛ در نزدیکی موزه تاریخ طبیعی که پدرش در آنجا به عنوان استاد کلیدساز، مسئول هزاران قفل موجود در موزه است. ماری در شش سالگی بینایی اش را از دست می دهد و پدرش ماکت بی نقصی از محله شان می سازد تا او، با لمس ماکت، آن را به خاطر بسپارد و بتواند خودش مسیر خانه را پیدا کند. هنگامی که پاریس به اشغال ارتش نازی درمی آید، پدر و دختر به استحکامات شهر سنت- مالو می گریزند. آنان با خودشان قطعه ای را حمل می کنند که ممکن است با ارزش ترین و خطرناک ترین جواهر موزه باشد. در شهری معدنی در آلمان، پسری یتیم به نام ورنر همراه با خواهر کوچک ترش رشد می کند و مسحور رادیوی خرابی می شود که پیدا کرده است. استعداد او در ساخت و تعمیر این ابزار حیاتی جدید، برای او جایگاهی در آکادمی وحشیانه جوانان هیتلر به ارمغان می آورد، و سپس ماموریت ویژه ای برای ردیابی نیروهای مقاومت به او محول می شود. این ماموریت او را به سنت- مالو هدایت می کند، جایی که داستان او و ماری تلاقی پیدا می کند. کتابی که نگارش آن ده سال به طول انجامیده است، نوری که نمی توانیم ببینیم، رمانی شکومند و بی اندازه احساس برانگیز، اثر نویسنده ای است که جملاتش در به هیجان آوردن خواننده، هیچگاه قصور نمی کنند. (لس آنجلس تایمز) آنتونی دوئر، نویسنده مجموعه داستانهای دیوار خاطره و کلکسیونر صدف، رمان درباره گریس، و کتاب خاطرات چهار فصل در رم است. او جوایز فراوانی به دست آورده، از جمله چهار جایزه او. هنری، سه جایزه پوشکارت، جایزه رم، و جایزه داستان. دوئر که کودکی اش را در کلیولند گذرانیده است، همراه با همسر و دو پسرش در بویزی آیداهو زندگی می کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به نوری که نمی توانیم ببینیم
یادداشت ها