خانواده تیبو

خانواده تیبو

خانواده تیبو

4.0
15 نفر |
6 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

36

شابک
0000000060261
تعداد صفحات
630
تاریخ انتشار
1368/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب خانواده‌ تیبو نوشته‌ی روژه مارتن دوگار، نویسنده‌ی فرانسوی است. رمانی که نوشتنش از سال 1920 تا 1940 به طول انجامید. برخی این رمان را بزرگ‌ترین رمان قرن بیستم می‌دانند. رمان حول پسران خانواده‌ تیبو می‌چرخد: آنتوان و ژاک. آن‌ها پدری به‌شدت سخت‌گیر و مذهبی دارند. او بین کاتولیک‌ها دارای ارج و قرب فراوان است و اصلاً دلش نمی‌خواهد پسرها اعتبارش را لکه‌دار کنند. آنتوان در چارچوب ارزش‌های پدر زندگی می‌کند؛ اما ژاک که ذاتا سرکش است، مرتکب عصیانی بزرگ می‌شود. او با پسر یک خانواده‌ی پروتستان طرح رفاقت می‌ریزد؛ آن هم زمانی که کلیسا رابطه‌ی بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را به‌شدت نفی کرده بود. این دو دوست خانه و خانواده را ترک می‌کنند تا در مسیر دلخواهشان زندگی را از سر بگیرند و این هنور شروع ماجراست.

این رمان چهارجلدی هفت بخش دارد. عنوان فصل‌ها از این قرار است: دفترچه‌ی خاکستری، ندامتگاه، فصل گرم، طبابت، سورلینا، مرگ پدر، تابستان 1914 و سرانجام. در رمان خانواده‌ تیبو موضوعات مختلفی مطرح شده‌اند: مذهب، سیاست، انقلاب، جنگ، فلسفه‌ی زندگی و… . همین چیزهاست که آن را شبیه یک زندگی واقعی می‌کند. با خواندن این رمان ضمن لذت بردن از اثری شاهکار و خواندنی، اطلاعاتی هم از وقایع اروپای سال‌های ابتدایی قرن بیستم و سال‌های جنگ جهانی اول دستگیرتان می‌شود.

روژه مارتن دوگار در سال 1937 جایزه‌ی نوبل ادبی را از آن خود کرد. اهداکنندگان این جایزه علت انتخابشان را قدرت و صداقت هنری و همچنین ترسیم فوق‌العاده‌ی کشمکش‌های انسانی در رمان خانواده‌ تیبو دانسته‌اند. کتاب خانواده‌ تیبو با ترجمه‌ی ابوالحسن نجفی منتشر شده است. در پاراگرافی از متن کتاب آمده است: «قاشق را از لای لب‌های سست بیمار گذراند و پیش از آن‌که آقای تیبو سرش را بچرخاند محتوای آن را در دهان او خالی کرد. دست‌های پیرمرد که روی زانوهایش قرار داشت بی‌صبرانه تکان می‌خورد. از این‌که به چنین وضعی افتاده بود و نمی‌توانست به‌تنهایی غذا بخورد غرورش جریحه‌دار می‌شد. کوششی کرد تا قاشق را از دست خواهر مقدس بگیرد، ولی انگشت‌هایش که از مدت‌ها پیش کرخ شده و اکنون آب آورده بود، یارای هیچ کاری را  نداشت.»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خانواده تیبو

نمایش همه

پست‌های مرتبط به خانواده تیبو

یادداشت ها

          آن چیز که می شود در باره خانواده تیبو گفت یا در ۱۰۰ صفحه اول به آن علاقه مند میشوید یا همان جا برایتان خسته کننده می‌شود 
این کتاب یک اثر جادویی هنرمندانه و با ارزش است 
نه فقط از  یک نوع ارزشمندی بلکه در تمام ابعاد تاریخی، ادبی داستانی و ساختاری ارزشمند است 
ظرافت و مهارت نویسنده در نگارش این داستان واقعا ستونی و قابل لمس بود 
نخست زندگی شخصی خانواده تیبو، از بزرگ خاندان یعنی اسکار تیبو و سپس فرزند اول او یعنی آنتوان و به‌طور گسترده زندگی شخصی قهرمان داستان یعنی ژاک تیبو. در رویکردی دیگر دوگار وقایع اروپای قبل از جنگ اول جهانی و اروپای درگیر جنگ را به شکلی حیرت‌آور از نظر استاد تاریخی نقل می‌کند. اشراف نویسنده به وقایع رخدادهای اروپا و شناختن افراد دولتی و حزبی و حتی ژورنالیستی بسیار گسترده‌است. هنر دوگار آنجا نمایان می‌شود که او این دو جبهه را با هم می‌آمیزد.
هوشنگ گلشیری در اظهار نظر راجع‌به این رمان می‌گوید:
کتاب به دست نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی، یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه می‌خوانیم و ورق می‌زنیم، فارغ از چند و چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان، در زندگانی موجود در کتاب غرق می‌شویم و چون سر برمی‌آوریم خود را و جهان را بهتر و عمیق‌تر شناخته‌ایم. خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین را فراهم می‌کند. ماهی و اگر به خست ورق بزنید، چند ماهی خلوتتان را پر خواهد کرد و حاصل شاید این باشد که با زندگانی خانواده‌ای در آغاز این قرن آشنا شوید و با این قرن که ما در پایان آنیم. راستی زیباست وقتی پشت میزی می‌نشینید یا در صندلی راحتی لم می‌دهید و کتابی را صفحه به صفحه ورق می‌زنید، به ویژه اگر کتابی باشد مثل خانواده تیبو که اگر فقط چند صفحه از آن را بخوانید، با دریغ زمین خواهید گذاشت و فردا در این التهاب خواهید بود که کی باز به دستش می‌گیرید و ورق می‌زنید.
خواندن این کتاب فوق العاده رو به هر فرهنگ دوست محترمی پیشنهاد میدم .

        

13

          تقریظ یا معرفی مقام معظم رهبری، یکی از عوامل پرفروش شدن کتاب‌هاست. 
#رمان #چهار_جلدی #خانواده_تیبو هم از این دسته است. ولی تقریبا هرکی کتاب رو خونده تو همون جلد اول این شکلی شده 😳😳😳😳 و گفته آقا چطور این کتاب رو معرفی کردن. انقدر که صحنه‌های مثبت هجده داره. در جلد یک البته. 
قبل از خوندن کتاب خیال می‌کردم با یک داستان کلاسیک طرف هستم و یک خانواده پر جمعیت. اما داستان خانواده تیبو درباره یک پدر و دو پسرشه که اتفاقا خیلی هم خانواده نیستند. اما داستان زندگی این خانواده بهانه‌ای شده برای روایت اوضاع سیاسی، اجتماعی، مذهبی اروپا و به ویژه فرانسه در اوایل قرن بیست. داستان کتاب با جنگ جهانی اول پیوند می‌خوره. نکته مهم و قابل توجه در این کتاب همینه که چطور رسانه‌ها و ابرقدرت‌ها مردم رو به بهانه وطن‌پرستی برای جنگ آماده کردند. مردمی که حتی قصد داشتند علیه حکومت‌های خودشون انقلاب کنند. نویسنده بدون جهت‌گیری داستان رو نوشته. همه‌ی آدمها با همه افکار سیاسی مذهبی حرف میزنن. در نهایت مخاطب حتما ذهنیات خودش رو شبیه یکی از جریان‌های فکری می‌بینه.
این کتاب یک سند مهم از جنگ جهانیه و ای‌کاش ما هم یک همچین کتابی درباره انقلاب یا جنگ داشتیم.
ازدحام،  شلوغی، هرج و مرج و اوضاع در هم ریخته‌ی جامعه چنان در کتاب ملموسه که انگار در حال تماشای یک فیلم هستیم.
این کتاب رو به تاریخ دوستان به شدت پیشنهاد می‌کنم. و به اونهایی که سرشون برای مباحث سیاسی درد می‌کنه. و به شدت به داستان‌نویسان نوقلم.
خانواده تیبو به تنهایی یک کارگاه داستان‌نویسیه.
نثر روان، فلش‌بک‌ها، دیالوگ‌نویسی خیلی خیلی قوی، صحنه‌پردازی‌های درجه یک و از همه مهم‌تر شخصیت‌پردازی. 
یعنی برای تمام مباحث داستان‌نویسی نمونه و مثال داره.
پ.ن کتابی مثل #آتش_ بدون_ دود کاملا این قابلیت رو داشت که تبدیل به همچین کتابی بشه، ولی متأسفانه دچار تحریف تاریخ و تخیل نویسنده شده
        

2

          سنگین، سخت‌خوان و غنی از محتوا اما به شدت خسته‌کننده و کسالت‌آور!

جلد سوم این کتاب که به اهتمام آقای «ابولحسن نجفی» به زبان فارسی و صدالبته به شکل ممتازی برگردان شده است، شامل «۵۸ فصلِ نخست» از «مجموعِ ۸۲ فصلِ کتاب هفتم» یعنی «کتاب تابستان ۱۹۱۴» می‌باشد.

هشدار:
هر آنچه که در این ریویو می‌نویسم، در مورد جلد سوم است، طبیعی‌ست که برای هر جلد، مانند این ریویو و ریویوی جلد نخست و دوم، نظرم را خواهم نوشت، و نهایتا در صورتی که عمر من کفافِ خاتمه‌ی داستان را داد نظر نهایی خود را به شکل کامل و مفصل بیان خواهم نمود.

حقیر در این ریویو،‌ به رویداد‌ها و وقایع کتاب ورود نمی‌کنم و فقط به بیان نکاتی پررنگ از جلد سوم به شرح زیر بسنده می‌کنم:

اول آنکه، برخلاف دو جلد نخست با متنی سخت، خسته‌کننده و ملال‌آور روبرو هستیم.

دوم آنکه، کتابِ هفتم را من یک رمان نمی‌دانم، زیرا نویسنده از قالب رمان خارج شده و کاملا درس سیاست و جامعه‌شناسی به ما می‌دهد و به قدری محتوا در این زمینه غنی‌ است که حتی بخش زیادی از محتوای آن را می‌توان در دانشگاه‌ها تدریس نمود.

سوم آنکه، ژاک با همه‌ی سگ‌ دو زدن‌هایش نتوانست توجه من را به شخصیت خود جلب کند و برعکس حرص من را به شکل عجیبی در می‌آورد، بنابراین شخصیت محبوب من همچنان دکتر آنتوان است.

چهارم آنکه، اعتراف می‌کنم این جلد، سخت‌ترین کتابی بود که آن را تا به امروز مطالعه کرده‌ام و مدت زیادی شدیدا من را درگیر خود کرد، اما با تمام این سختی‌ها اطلاعات زیادی با خواندنش کسب کردم و خوشحالم که برایش وقت گذاشتم.

پنجم آنکه، درست است که سه جلد نخست را بدون توقف و پشتِ هم مطالعه نمودم اما حال استراحت را برای شروع جلد چهارم ضروری می‌دانم، این جلد شدیدا ذهنم را خسته کرده است.

نقل‌قول نامه
"انسان می‌تواند از وطنش بیرون برود، ولی نمی‌تواند بی‌وطن بشود. و این وطن‌خواهی هیچ تناقض ذاتی با آرمان انقلابی و بین‌المللی ما ندارد."

"واژگون کردن نظام طبقاتی یعنی بدی را با بدی دفع کردن، یعنی ظلمی را جانشین ظلم دیگر کردن.. همه‌ی طبقه‌های موجود رنج می‌کشند."

"برای بسیاری از ما انقلاب پیش از آن که اقدامی برای تغییر و تحول اجتماعی باشد در وهله اول فرصتی است برای برآوردن نیاز به انتقام‌جویی و این نیاز از نزاع و آشوب و جنگِ داخلی و تسخیر وحشیانه‌ی قدرت سیراب و سرمست می‌شود."

"پایگاه مذاهب در عمق جامعه است. همیشه مذاهب نیروی اصلی خود را از رنج‌های انسان اسیر به دست آورده‌اند. مذاهب همواره از فقر و بدبختی استفاده کرده‌اند. روزی که این نقطه اتکا را از دست بدهند، قدرتشان خود به خود از میان خواهد رفت. اگر انسان‌ها خوشبخت‌تر شوند، طبعا مذاهب بر آن‌ها تسلط نخواهند داشت."

"اصلاحات ممکن است بعضی از معلول‌های شر را تخفیف دهد، ولی هرگز به علت‌ها حمله نمی‌کند! و این طبیعی‌ست: اصلاح‌طلب‌ها هر قدر هم که دارای حسن نیت باشند، دقیقا به همین سیاست، به همین نظام اقتصادی که باید از میان برود وابسته‌اند. نمی‌شود از سرمایه‌داری توقع داشت که خودش خودش را نابود کند، تیشه به ریشه‌ی خودش بزند."

"کسی که از خودش حرف می‌زند، هرچقدر هم که کوشش کند باز نمی‌تواند تمام حقیقت را  بگوید."

کارنامه
یک‌ ستاره بابت اینکه این جلد شدیدا خسته‌کننده و کسالت‌آور بود، یک ستاره بابت اینکه نیاز به این همه بحث و تفسیر در مورد انقلاب و نظام‌های حاکمیتی در یک رمان نبود و خیلی از مطالب کاملا اضافی و ملال‌آور بود، از کتاب کسر و نهایتا برای جلد سوم خانواده تیبو، سه ستاره منظور می‌نمایم.
        

1