لیلی در زندگی اش هرگز دست از تلاش نمی کشد. او از شهر کوچکی که در آن بزرگ شده فاصله می گیرد و کسب و کار خود را راه اندازی می کند. با رایل کینید که متخصص مغز و اعصاب است آشنا می شود. رایل فردی قاطع و کمی متکبر است اما در برابر لیلی نرم است و همراهی با او باعث می شود لیلی خوشبختی را تجربه کند. اما کم کم به یاد اتلس کاریگن می افتد؛ عشق اولش. او و اتلس نقاط مشترک فراوانی داشتند. و ناگهان اتلس دوباره در زندگی لیلی ظاهر می شود و هر آنچه لیلی با رایل ساخته در معرض نابودی قرار می گیرد...