کتاب شروع خوبی داشت، یه نفس خوندم و دلم میخواست منم شانس تجربه همچین چیزی رو داشته باشم. 
      

        قصه در ادامه رمان ما تمامش میکنیم هست، درست از همونجا و سرانجام هر کدوم از شخصیت ها رو به تصویر میکشه با یه عاشقانه آروم
      

        قصه در مورد دختری به اسم لیلی است که اتفاقی با رایل آشنا میشه و قرار بین آنها گفتن حقیقت بدون پرده است. لیلی در گذشته با یه پسر بی خانمان دوست بوده و حالا سالها از اون رابطه گذشته. پدر لیلی فوت شده و لیلی داره زندگیشو می‌سازه اما تقدیر براش نقشه های دیگه ای داره.
داستان به شدت جذاب بود طوری که دلم میخواست تموم نشه و الان دارم جلد دومشو یعنی ما شروعش میکنیم رو میخونم
ترجمه نشر آموت عالی بود
      

        داستان در مورد دو نوجوان به اسم بری و نیل هست که به دلیل شرایط خانوادگی مجبور هستن پیش خاله هاشون بمونن. توی شهری که خاله‌هاشون زندگی میکنن یه تیمارستان متروکه هست که کلی حرف در موردش زده شده و داستان های وحشتناکی در مورد اونجا بین مردم نقل میشه. نیل و بری همراه دوستاشون می‌خوان راز اونجا رو کشف کنند و این شروع ماجرا ست.
داستان تعلیق خوبی داره، صحنه ها رو به نظرم به خوبی توصیف کرده و نویسنده بلده مخاطب رو به دنبال خودش بکشه طوری نبود که خسته کننده به نظر برسه.
پیشنهاد میکنم اگه به این سبک علاقه دارین این کتاب رو از دست ندین