بازگشت

بازگشت

بازگشت

بلیک کراوچ و 1 نفر دیگر
4.4
26 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

44

خواهم خواند

29

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

وقتی قربانیان یک بیماری مرموز و ناشناخته خاطرات زندگی هایی را به یاد می آورند که هرگز تجربه نکرده اند. یک کارآگاه اداره پلیس نیویورک تلاش می کند پرده از راز این بیماری بردارد. او در تلاش برای حل «معمای خاطره های کاذب» با زنی دانشمند آشنا می شود که با اختراع دستگاهی حیرت انگیز، ناخواسته زمان را به گسست دچار و واقعیت را متزلزل و بی ثبات کرده است. آن ها همراه و هم قسم می شوند و زندگی های زیادی را کنار یکدیگر سپری می کنند تا نگذارند جهان به سرنوشت شومی که در انتظارش است دچار شود. اما وقتی هر لحظه واقعیت در معرض تغییر و جابه جایی قرار دارد، نجات جهان از فرجام دهشتناکش به مأموریتی ناممکن بدل می شود؛ تا اینکه... .

یادداشت‌های مرتبط به بازگشت

دریا

1403/5/11

          تموم که شد مدتی طولانی بغلش کردم، نوازشش کردم و بوسیدمش. کتاب‌های بعدی بلیک کراوچو هم بابد بخونم. حتما. 
نمی‌تونم باور کنم که این کتابو فقط با یه بار زندگی نوشته باشه. حتما اون صندلیو داشته و چند بار زندگی کرده و خیلی اطلاعات جمع‌آوری کرده تا تونسته؛ مگه اینکه نابغه باشه. 
یه کتاب علمی تخیلی فوق‌العاده قویه.
و این سوالو در ذهن من خیلی خیلی پررنگ‌تر کرد. شما هم جواب بدید:
موافقید که علم و تکنولوژی باید به سرعت رشد کنه و هیچ‌وقت جلوش گرفته نشه و اگه خرابی‌هایی هم به بار اورد، بشر بعدا می‌تونه حلشون کنه؟
یا اون مواردی‌ش که فکر می‌کنیم اخلاقیات در همه‌ی انسان‌ها اونقدر قوی نشده که بتونن تحمل این حد از پیشرفت رو داشته باشن و ممکنه باعث نابودی انسان‌های زیادی بشن (مثل بمب اتم) رو باید قبل از اختراع جلوشونو گرفت و از فوایدشون هم دست شست؟
من همیشه موافق جواب اول بودم. خوندن این کتاب باعث نشد به جواب دوم باور پیدا کنم. فقط خیلی سوالو توی ذهنم پررنگ‌تر کرد. موضوعش همینه. یه خانم دانشمند به اسم هلنا که مادرش آلزایمر داره و هلنا می‌خواد دستگاهی اختراع کنه که خاطراتو ثبت کنه و به ذهن برگردونه تا درمانی باشه برای این بیماری.
و درباره‌ی فمسه، بیماری‌ای که در اون افراد یه سری خاطرات کاذب به یاد میارن که جوری واقعی‌ن، انگار که قبلا زندگی‌شون کردن.
و این دو داستان توی این کتاب به هم می‌رسن. 
خیلی ذهن آدمو درگیر خودش می‌کنه، فکر کنم یه شب حتی خوابشو دیدم. خیلی بیشتر از یه نقطه‌ی اوج داره. معمولا کتابا وسطاشون هیجان‌انگیز می‌شن و تا آخر یواش یواش می‌فهمیم چی می‌شه، ولی این یکی چندین بار توی این حالت می‌بره و میارتمون. کشش عجیب غریبی داره. 
یکی از عزیزترین کتاباییه که تا حالا خوندم. حتما پیشنهاد می‌کنم بخونید و با وجود این حجم زیادش حتی فکر می‌کنم شروع خیلی خوبیه برای آدمای کتاب‌نخون، چون نمی‌شه ولش کرد. 
ترجمه‌ش هم خیلی خوب بود. از همه نظر عالی بود. مرسی از همه‌ی دست‌اندرکارانش. ایشالا ناشرای دیگه هم از آموت یاد بگیرن نمونه‌خوان داشته باشن😒
اگه خوندینش، نظرتونو بنویسید.
        

11

          بلیک کراوچ در بازگشت با زمان بازی میکنه، زمان را دچار گسست میکنه و واقعیت بی ثبات و متزلزل میشه تا جایی که هر لحظه حقیقت ممکنه تغییر کنه و تو بفهمی در یک توهم زندگی میکردی در بازگشت به شما میگه اگر اشتباه کردی میتونی برگردی و درستش کنی... من بهت این امکان رو میدم اما نمیتونید تصورش رو هم بکنید که داشتن چنین امکانی تا چه حد وحشتناکه ... که بارها و بارها برگردی و دوباره زندگی کنی چون زندگی هرگز کامل نخواهد‌بود.
ریتم کتاب در آغاز آرام و سنگینه اما ناگهان همه چیز تغییر میکنه اونجا که میفهمی واقعا چه خبره...
قصه تک خطی نیست و دو خطی است. دو خط داستان در یک  نقطه ی طلایی به هم میرسند و از اون جاست که داستان اوج میگیره و بالا میره و ضربآهنگ تندش باعث میشه نتونید کتاب رو زمین بگذارید اگر یک نکته از کتاب بخوام بگم اینه که اثار کراوچ اگر چه علمی و تا حدی فانتزی هستند اما حقایق دنیا رو بیان میکنند. با بازگشت میشه فهمید که انتخابها چه قدر در زندگی مهم هستند اشتباهها همیشه قابل جبران نیستند . اما زندگی راه خودش رو ادامه میده مهمه چی رو کی و کجا انتخاب کنی تا پشیمون نشی چون همیشه بازگشتی نیست تا درستش کنی... به علاقه مندان به دنیای علم و فانتزی شدید پیشنهاد میشه.
        

7