معرفی کتاب پسر و اسبش اثر سی. اس. لوییس مترجم بهروز وحدت
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
71
خواهم خواند
21
نسخههای دیگر
توضیحات
در این کتاب، داستان تخیلی بلندی از((کلیواستاپلر لویس)) ( 1963ـ 1898م) نویسنده ایرلندی برای گروه های سنی((ج)) و ((د)) به فارسی ترجمه شده است . حوادث شگفت انگیز داستان در سرزمینی افسانه ای به نام((نارینا)) اتفاق می افتد . سرزمینی که در آن تمام حیوانات آن حرف می زنند و انسان ها با شکل ها و حالت های عجیب و غریب زندگی می کنند .در این داستان پسر بچه یتیمی به نام((شاستا)) که نزد ماهیگیر فقیر و بداخلاقی روزگار می گذراند در شبی که قرار بود فردای آن، به نجیب زاده ای فروخته شود به کمک اسب نجیب زاده فرار می کند و سفری طولانی و پر ماجرا به سوی سرزمین((نارینا)) آغاز می کنند .آن دو در بین راه با دختری به نام((آراویس تارکینا)) که او نیز سوار بر اسبی سخنگو از سرزمین ناریناست مواجه می شوند، شهرها و سرزمین های مختلف را پشت سر می گذراند، با اتفاقات عجیب و اسرارآمیز بسیار روبه رو می شود، به انسان های خارق العاده و مرموزی بر می خورند و تجربیات بسیاری کسب می نمایند و سرانجام ...
بریدۀ کتابهای مرتبط به پسر و اسبش
نمایش همهپستهای مرتبط به پسر و اسبش
یادداشتها
1403/12/21
1403/6/28
1403/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم اسب و پسرک او، یعنی جلد سوم نارنیا، به کلی با جلدهای قبلی متفاوت هست و یهجورهایی در دستهی فانتزی والا قرار میگرفت! با توجه به امتیازی که به جلدهای قبل دادم، این امتیاز کمی سوالبرانگیز و عجیبه:))) این جلد از لحاظ دنیا پردازی نسبت به جلدهای قبلی جذابتر شده بود. و شخصیتهایی که نارنیا رو با اونها میشناسیم، پیتر، سوزان، ادموند و لوسی هم نقش فرعیای در داستان ایفا کردن. داستان طبق معمول سریع و ساده پیش میرفت، و اینکه گرهی پایانی داستان، صرفا برای مخاطب کودک جذابه، و من زیاد ازش تعجب نکردم.(نمیفهمم چرا باید حدس بزنم؟) ولی مسئله ی ذهن درگیر کن، شباهت کالرمن به آسیا و شباهت نارنیا و آرکنلند به غرب و اروپا بود. این چیزی نبود که قابل تشخیص نباشه... از اونجایی که لوییس از نمادها زیاد استفاده میکنه، این یکی هم مشخصا ذهنم رو درگیر کرد و برای همین امتیاز کمتری دادم. امیدوارم اینطوری نبوده باشه. چون تصویری که از کالرمن ارائه داده بود به شدت تحقیرآمیز و بد بود و سرزمینی بودن که با خشونت فرمانروایی میکردن و.. و در عین حال نارنیا به شدت خوب نمایش داده شده بود(که البته هست😄، من منظورم از لحاظ نمادهاست). و آها... داستان مثل همیشه صاف و ساده پیش میرفت. اما سوالاتی از قبیل <<سوزان از کالرمن برنگشت؟>> و <<پیتر کل این مدت داشت با غول ها میجنگید؟>> توی ذهنم مونده :))) جدی سوزان کجا بود؟ و دوست داشتم بدونم واکنش پیرمرد و ترخون بعد دیدن رفتن شستا چی بود😂 ولی با وجود کل ایراداتش دوستش داشتم، مثل جلدهای قبلی و جذابیت اونهارو داشت. شخصیت آراویس برام جذاب و دوستداشتنی بود، و اینکه از اون کتابهاییه که خیلی سریع تموم میشه. من خودم نصفهشب و داخل نور کم اتاقم میخوندمش، و از اون کتابهایی شد که بعدها با شنیدن اسم ماه رمضان یادش میفتم:)😅 به هرحال، نارنیا همیشه دوست داشتنیه. با وجود ایرادات.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/5/4