معرفی کتاب مردگان زرخرید (بردگان مرده) اثر نیکلای واسیلیویچ گوگول مترجم فریدون مجلسی

مردگان زرخرید (بردگان مرده)

مردگان زرخرید (بردگان مرده)

4.1
40 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

77

ناشر
رسانه
شابک
0000000142443
تعداد صفحات
357
تاریخ انتشار
1370/3/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
نفوس مرده تصویری زنده از مردم روسیه از آن روز است، از مردمی اسیر خرافات، بیکارگی، خیال پردازی، شکمبارگی، می خوارگی، تشریفات احمقانه، وراجی های بی پایان، که نویسنده آن ها را به صورت های گوناگون در صحنه ای خنده دار، شگفت انگیز، قصه وار یا در بحث های فلسفی نمایان می سازد.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مردگان زرخرید (بردگان مرده)

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به مردگان زرخرید (بردگان مرده)

نمایش همه

پست‌های مرتبط به مردگان زرخرید (بردگان مرده)

یادداشت‌ها

          به نام او

 اول از همه اینکه ترجمه خوب کاظم انصاری از نفوس مرده نیکلای واسیلویچ گوگول به تازگی با ظاهری زیبا و شکیل  توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر شده و وارد بازار کتاب شده است.
لف تالستوی بزرگ در رمان فوق‌العاده خود «آناکارنینا» ازقول یکی شخصیت‌هایش چنین می‌نویسد:
ما روسها همه این‌طوریم. شاید هم این توانایی دیدن عیبهامان فضیلتی باشد ولی ما شورش را درمی‌آوریم و دل خودمان را با طعنه و نیشخند همیشگیمان خوش می‌کنیم.
تا پیش از اینکه نظر تالستوی بزرگ را  در این رابطه بدانم توجهم به این نکته جلب شده بود که نویسندگان روس بسیار بیشتر از نویسندگان دیگر کشورها، مردمان خود را نقد و در بعضی مواقع به استهزا می‌گیرند به  واقع در آثار تمام بزرگان روس این ویژگی دیده می‌شود. اینکه تا چه حد از این نقدها سازنده است و چقدر آنها طعنه و نیشخند محل بحث نیست، ولی به هر حال در بین نویسندگان روس مصلحان اجتماعی بزرگی هستند که بر سالهای پس از زندگی خود نیز تاثیر گذاشته‌اند. یکی از مهمترین این افراد نیکلای واسیلویچ گوگول است و مهمترین و جامع‌ترین اثرش در این زمینه رمان ناتمام "نفوس مرده" است.
در واقع گوگل در نفوس مرده جنبه‌های تاریک اخلاقی اجتماعی قوم روس را به روشنی به ما نشان می‌دهد. کافی ست ما با چیچیکوف (شخصیت اصلی داستان) همراه شویم تا انواع و اقسام حرص و آز طبقات مختلف جامعه روسیه را ببینیم. و کلام آخر برای شناخت درست ادبیات قرن هجده و نوزده روسیه  .خواندن گوگول ضروری می‌نماید و برای آشنایی هرچه بیشتر با گوگول باید «نفوس مرده» را خواند
        

13

          هیچ انتظار چنین کتاب درخشانی را نداشتم وقتی مردگان زرخرید را باز کردم. صرفاً از سر کنجکاوی برای آشنایی بیشتر با چهره های شاخص ادبیات روسیه بود ولی بامتن درخشانی مواجه شده که ایده آل نویسندگی را ترسیم می کرد. کتاب «مردگان زرخرید» (یا در ترجمه دیگری «نفوس مرده») فارغ از بحث ها و جدال هایی که به واسطۀ نقد روسیه در زمانۀ خویش پیش آورد را می توان به صورتی اگزیستانسیالیستی هم قرائت کرد: حکایت فردی که به نحوی با توصیۀ یک خطی پدرمسیر زندگی اش را به نحوی صورت می دهد که در نهایت به خرید برده های مرده می رسد. حکایت بسیار غریبی است که هیچ وقت در مخیلۀ آدم هم نمی گنجد ولی گوگول با ترسیم شخصیتی به نام چیچیکف این واقعه را ممکن می کند... باقی کتاب را باید خواند تا به عمق این واقعه پی برد.
با کتاب می توان از ته دل خندید و از با تمام وجود لرزید. تذکرهای و تنبه های عمیق نویسنده در لابلای کتاب ارزش چندین مقاله عمیق اجتماعی سیاسی دارد. ولی از یک چیز نمی توان به راحتی گذشت: آن هم تخاطب نهایی کتاب باروسیه است که بسیار عجیب است. و اینچنین است که رمانی جذاب و دغدغه مند شکل می گیرد.
        

11

          «نفوس مرده شاهکاری ناتمام »
🔵برای اثبات شاهکار بودنش همین بس که به پیشنهاد یک غول ادبیات روسیه به‌نام الکساندر پوشکین نوشته شده همین بس که به قلم گوگول به رشته تحریر درآورده شده است، گوگول همون شنل دار معروف، همونی که داستان دماغ خاص وتاثیر گذار رو نوشته  همون که نمایشنامه‌ی کمدی بازرس را نوشت  اینکه بدونیم یک کتابی شاهکاره همینا کافیه برامون، و حالا از چیچیکوف کلاهبردار و فرصت طلب نوشته برامون اینجا دقت و تیزبینی که  گوگول در توصیف ظاهر آدما وشرایط پیرامون نوشته  در کمتر نویسنده‌ای ازبین نویسندگانی که تاکنون خوندم دیدم  بخش پایانی کتاب نفوس مرده متأسفانه نیمه تمام مانده است ولی چیزی از جذابیت اون کم نمیکنه
🔷داستان طرحی خاص بدیع و پرکشش دارد کتاب در دوره‌ای از زمان در دوره زمانی در روسیه می‌گذرد که مالکیت انسان بر انسان را روایت می‌کند حتی انسان مرده ،دوره‌ای که انسان دارای مالکیت  انسان دیگر بوده است آن هم  ثبت قانونی و سند. محوریت داستان  شخصیت فردی  فرصت طلب است که تلاش می‌کند  برای کسب درآمدی غیر اخلاقی با بیانی ساده و جذاب و طنز آلود
🔷داستان "نفوس مرده" حول محور شخصیت پاول ایوانویچ چیچیکوف می‌چرخد، مردی که با هدفی عجیب و غریب به شهرهای کوچک روسیه سفر می‌کند. او قصد دارد سرف‌های مرده یا همان رعیت‌هایی که پس از آخرین سرشماری فوت کرده‌اند، اما هنوز به‌طور رسمی از اسناد مالکیت صاحبانشان حذف نشده‌اند، خریداری کند. چیچیکوف این نفوس مرده را می‌خرد تا بتواند از آن‌ها برای دریافت وام و افزایش اعتبار اجتماعی خود استفاده کند.
🔷چیچیکوف با شخصیت‌های مختلفی در این شهرهای کوچک روبرو می‌شود که هر یک تداعی کننده قشری از جامعه روسیه هستند. او موفق می‌شود برخی از مالکان را متقاعد کند که سرف‌های مرده را به او بفروشند، اما نقشه او در نهایت به دلایل مختلف شکست می‌خورد و او مجبور به فرار می‌شود.
🔵کل کتاب درباره حوادث زندگی خرده‌مالکی اشرافی است به نام چیچیکوف، که  با نصیحت چنددقیقه‌ای از  پدرش در بچگی دچار شخصیتی فرصت طلب، زرنگ و نون به نرخ روزخور شد وهمیشه تصمیم داشت  ثروتمند شود.  برای نیل به این هدف از شغل بی‌اهمیت و کوچک خود در گمرک دست می‌کشد و راهی خاص پیدا می‌کند تا هم ملاکان را بفریبد و هم سر اداره مالیات کلاه بگذارد. او با قیمت نازلی سرفها را که بعد از آخرین سرشماری مرده‌اند (سرشماری دهقانان مرده ده سالی یک بار صورت می‌گرفت)، ولی هنوز از نظر اداره مالیات زنده محسوب می‌شوند‌ (همانها که «نفوس مرده» نامیده می‌شوند)، می‌خرید تا بتواند روی کاغذ آنها را به مناطقی منتقل کند که در این مناطق، به کسانی که صاحب تعداد معینی دهقان وابسته بودند، زمینهای وسیعی واگذار می‌شد. با این حیله مالکان این زمینها می‌توانستند از بانکهای دولتی پول قرض کنند. به این منظور چیچیکوف در ایالات کشور به راه افتاد. تار و پود داستان در ماجراهایی است که بین او و مالکان بزرگ یا خرده‌مالکانی که بر اثر قحطی و وبا از پا درآمده‌اند پیش می‌آید.
🧊سرف‌ها دهقانانی وابسته به زمین بودند و جزو اموال ملاکین به حساب می‌آمدند. حسن سرف‌ها برای صاحبانشان تنها این نبود که کار می‌کردند بلکه از آنها می‌شد به‌عنوان وثیقه نیز استفاده کرد و از بانک‌ها وام گرفت. اگر سرفی در فاصله دو آمارگیری از نفوس املاک می‌مرد مالک موظف بود
سرشماری مردم و غلام ها در روسیه هر ده سال یک بار انجام میشد. بنابراین کشاورزانی که در زمان بین دو سرشماری میمردند طبق اسناد و مدارک رسمی زنده محسوب میشدند.هدف چیچیکوف خریداری نفوس مرده (رعایای مرده) با قیمتی پایین است تا بعداً از راه آنها پول بیشتری به دست آورد.این حیله بر این اساس عملی میشود که این معامله برای زمین داران مفید است، زیرا تا سرشماری بعدی دیگر نیاز نیست برای مرده ها مالیات بپردازند.چیچیکوف کیست؟مردی که نیکولای گوگول با خلق او یکی از حقه‌بازهای کلاهبردارِ جذاب و به‌یادماندنی را به تاریخ ادبیات داستانی هدیه کرده است،مثل خلیستاکوف (بازرس قلابی)
🔷چیچیکوف به سراسر روسیه سفر می کند و به دنبال سرفهای‌مرده میگردد.دیالوگ های فوق العاده جذاب و خنده دار چیچیکوف با زمیندارانی که هر کدام از دیگری، عجیب تر و حریص تر هستند،یکی از امتیازات بالای این کتاب است.

🔹کتاب را با ترجمه پرویز شهدی خواندیم که ترجمه خوب قابل قبول و روانی بود،نشر نیلوفر کتاب را تحت عنوان «مردگان زرخرید» نیز منتشر کرده است.

💫حسن ختام یادداشت هم شعری رو نوشتم که با خوندن داستان برام تداعی شد

در آن شهری که مردانش عصا از کور می‌دزدند
 همان شهری که اشک از چشم کفن از گور می‌دزدند 
...
من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم
در آن شهری که فریاد از دهان باز می‌دزدند
        

52

          بسم الله

حقیقتا کتاب رو بخاطر مترجم انتخاب کردم، یعنی آقای پرویز شهدی. به واسطه‌ی اینکه کتاب شرق بهشت رو با ترجمه‌ی ایشون خوندم فکر می‌کردم این اثر هم قرا ه همون ترجمه‌ی فوق‌العاده رو داشته باشه.
الان که کتاب رو تموم کردم بنظرم احتمالا ترجمه‌های بهتری از این اثر موجود باشه. و در نظرم ترجمه به اندازه شرق بهشت برام فوق‌العاده نبود، خوب بود.
کتاب درمورد چیچکوفه که سعی می‌کنه رعیت‌های مرده‌ی اربابان رو خریداری کنه و در این بین با اربابان مختلفی به معامله می‌شینه. انسان‌های مختلف...
من قبل از اینکه کتاب رو بخونم درموردش یه جستجویی کردم نوشته بودند که کمدی سیاه داره و یک نگاه جامعه‌شناسی نسبت به اون دوران و تاریخ بهتون می‌ده که رعیت‌ها چگونه بودند و یا اربابان چگونه بودند و چه چه...
کمدی سیاه من ندیدم ولی قلم نویسنده شیرین بود، گاهی مستقیم با خواننده صحبت می‌کرد که حقیقتا شیرین بود و من دوستش داشتم.
و این شیرینی حفظ شده بود و تقریبا تا آخر کتاب حذف نشد. در واقع شخصیت‌ها و اتفاقات و خود نویسنده برای من شیرین و دوست‌داشتنی بودند.
اما مسئله‌ای که تقریبا بعد از نیمه‌ کتاب ذهن من رو مشغول کرد این بود که کتلب چه برآوردی برای من داره؟ چرا باید این کتاب خونده بشه؟
اطلاعات خوبی از مردم اون زمان روسیه به من داده اما خب این اطلاعات به چه درد من می‌خورن؟ قراره کجا ازشون استفاده کنم؟
روایت مردمان شهری که مدام جشن می‌گیرن و میگساری می‌کنن و ورق بازی می‌کنن.
واقعا نمی‌دونستم چرا این کتاب باید خونده بشه.
از طرفی طرفداران سفت و سخت ادبیات روسیه رو می‌دیدم که خیلی جدی تعریف و طرفداری می‌کنند.
من نمی‌دونم اونا به چه دلیل ادبیات روسیه رو می‌خونن.
اما جوابی که برای خودم حین خوندن کتاب پیدا کردم این بود که، شنیدن صحبت‌ها و دیدن طرز زندگی انسان‌های بی‌شرم و شرافتمند، تنبل و پرمشغله و زنانی که مدام دنبال مد روز و صحبت‌های بیهوده هستند و یا زنانی که گیاه‌هان دارویی خشک می‌کردند برای من باارزش بود.
انگار که خودم اون‌ها دیدم و از تجربیاتشون استفاده کردم.
برای منی که در ابتدای جوانی هستم دیدم سرگذشت جوانی آدم‌های متفاوت جالب و البته باارزش بود.
و به من تجربه‌های جدیدی داد.
اینکه درمورد آدمای مختلفی خوندم با روحیات متفاوت و طرز زندگی مختلف این برای من دلیلی بود که این کتاب رو خوندن.


در مورد خود کتاب، تقریبا اواخر کتاب متاسفانه دستخط نویسنده موجود نبوده و بخشی از داستان از دست می‌ره و ما متوجه نمی‌شیم که قهرمان دقیقا به چه دلیل اتفاقات مختلفی سرش می‌آد و باعث شد که ارتباط با شخصیت‌ها خوب برقرار نشه. 
همچنین به نظرم کتاب پایان نداشت و هنوز ادامه داشت اما یادداشت نویسنده تمام شده بود.
        

5